تلاش برای پیوند دادن حکومتها با فضایل اخلاقی، سابقهای دیر پا در تأملهای نظری حکما و اندیشمندان سیاسی داشته است. قراردادن دولت در یک محمل اخلاقی، مفهومی قدیمی است که در آثار و نوشتههای پیشینیان حتی پیش از یونان باستان تا به امروز قابل جستوجو است. اندیشیدن در باب رابطهی میان اخلاق و سیاست، مورد توجه پیشینیان نیز بوده است، اما شاید بتوان گفت سخن گفتن در این باره به عنوان یک مسألهی سیاسی که به شکلگیری یک منظومهی فکری و چهارچوب نظری که بر اساس آن دولت خود را موظف به قراردادن در یک سامان اخلاقی میداند، محصول میراث فلسفهی سیاسی یونان باستان است.