حاشیه بیان شده برای این سفر درباره پیامی است که گفته میشود وی برای دکتر روحانی آورده است. منشأ داخلی این ادعا کاملاً مشخص نیست؛ اما منشأ مشخص خارجی آن روزنامه لبنانی الاخبار است که در گزارشی به نقل از منابع آگاه عمانی نکاتی را بازگو کرد که ادعای پیامآوردن سلطان قابوس برای دکتر روحانی را تقویت میکند. به نوشته این روزنامه، سلطان عمان در این سفر تلاش میکند زمینه مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا را فراهم کند و برای شروع به دو موضوع میپردازد: 1- حل مشکل سوئیفت تا مبادلات بینالمللی بانکی ایران از تنگنای موجود خارج شود و راه تحصیل طلب ایران از کشورهای دیگر که حدود هشتاد میلیارد دلار است، هموار گردد. 2- سرعت و درصد غنیسازی اورانیوم ایران کاهش یابد و غرب نیز اصل غنیسازی را به رسمیت بشناسد.
بدون در نظر گرفتن صحت و سقم ادعای روزنامه لبنانی، باید رویآوردن آمریکا به چنین تحرکاتی را محتمل دانست. در این میان آنچه جای تأمل دارد، شتابزدگی در این کار است که شاید علت آن وضعیت نابسامان منطقه باشد که آمریکاییها میدانند همه عوامل اصلی تأثیرگذار را در اختیار ندارند و به برخی موفقیتهای نسبی و ناپایدار موجود نمیتوانند تکیه کنند. در این باره برخی منابع عمانی گفتهاند آمریکاییها قانع شدهاند، اعتراف کنند ایران در خلیجفارس و دریای مدیترانه یک قدرت منطقهای است که نمیتوان آن را برای حل هر یک از پروندههای منطقهای نادیده گرفت.
استفاده از واسطه در سیاست، اصلی رایج و پذیرفته شده است و درباره ایران هم در گذشته بارها تکرار شده از این رو اصل موضوع عجیب نیست. بر فرض صحت اصل ادعا، مهم چگونگی مواجهه با مسئله است. نظام برای رساندن موضوع هستهای به وضعیت فعلی تلاش مجدانهای داشته و هزینه کلانی پرداخته و برای حفظ این سرمایه به اصولی رسیده است، از این رو، نتیجه هر نوع ورودی به بحث هستهای باید براساس این اصول و تأمینکننده منابع ملی باشد.
دیدگاه ها