اشک دانشجویان بدرقه راه شهید جمهور

دانشگاه تهران سال‌هاست میزبان مراسم و میهمانی‌های بزرگ کشور است، امروز اما میزبان میهمانی است که لحظات به یادماندنی بسیاری در ذهن و یاد دانشجویان و اساتید این دانشگاه از خود به‌جای گذاشته است، از درد و دل و واگویه‌های یواشکی گرفته تا نشستن بر سر سفره افطار و فیض بردن از فضای معنوی ماه مبارک رمضان.

به گزارش پایگاه خبری هادی نیوز به نقل از فارس :  دانشگاه تهران همواره میزبان مهمانان زیادی بوده، اما امروز حال و هوای میزبانی‌اش متفاوت است، امروز این دانشگاه میزبان مهمانی است که خاطرات دلنشین و لحظات ناب و به یادماندنی بسیاری در ذهن و یاد دانشجویان و اساتید این دانشگاه از خود به‌جای گذاشته است. از درد و دل و واگویه‌های یواشکی گرفته تا نشستن بر سر سفره افطار و فیض بردن از فضای معنوی ماه مبارک رمضان. امروز روز دیگری است، اتفاقی که امروز در صفحه خاطرات این دانشگاه رقم می‌خورد، نه خاطره خوش، که خاطره‌ای جانگداز خواهد بود. خاطره‌ بدرقه مسافرانی به بهشت.امروز خیابان انقلاب، آن خیابان همیشگی نیست. به‌جای همهمه و بدو بدوهای هر روز دانشجویان برای رسیدن به کلاس‌های درس، صدای ضجه‌ها و گریه‌هایی است که می‌شنوی، گویی در فراغ یاری به سوگ نشسته‌اند. سه روز است ایران عزیزمان رنگ و بوی غم به خود گرفته و غرق در عزا و ماتم است. امروز داغدار از دست دادن انسانی بزرگ و سترگ هستیم، کسی که آوازه خوش‌رو و مردمی بودنش گوش جهانیان را کر کرده است. ساعت 6 صبح است. جوانان، دانشجویان و مردم دسته دسته به سمت دانشگاه تهران روانه می‌شوند. پیکر مطهر شهید جمهور آیت‌الله سیدابراهیم رئیسی ساعت 07:30 دقیقه از دانشگاه مادر تشییع می‌شود، دانشگاهی که همواره میزبان خیل عظیم عزادارانی بوده که بسیاری از شهیدان سرافراز وطن را به سوی خانه ابدی‌شان رهسپار کرده‌ است.
احساس می‌کنم ظرفیت به دوش کشیدن این غم گرانبار را‌ ندارم، مثل مرغ سرکنده‌ای شده‌ام، تحمل یکجا ایستادن را ندارم. نه توان آن را‌ دارم که آرام در گوشه‌ای با غم دل خود بسازم و نه شجاعت آن را دارم که به سمت دانشجویانی که حالشان از حال من بهتر نیست و در کنج عزلت خود به سوگواری نشسته‌اند، رفته و با آنها همدردی کنم.پسر ریزنقش و لاغر اندامی که کنار پیرمردی ایستاده و اشک از گونه‌هایش جاری است، درحالی‌که سعی می‌کند جلوی اشک‌هایش را‌ بگیرد، با لحنی آرام صحبت می‌کند و می‌گوید: «بعد از گذشت 3 روز هنوز شهادت آیت‌الله رئیسی را باور نمی‌کنم» و ادامه می‌دهد «نمی‌توانم چنین ضایعه‌ بزرگی را درک کنم. آقای رئیسی همراه و یاور مردم مظلوم و یتیمان بودند. تحمل پشت میزنشینی را نداشتند و به هر نحوی که می‌شد کمک حال مردم و رو به راه کردن وضعیت جامعه بودند.»کمی آن‌طرف‌تر 8-7 جوان دیگر که بی‌تاب بودند کنار یکدیگر ایستاده و در مدح آیت‌الله رئیسی مرثیه‌سرایی و مداحی می‌کردند. فضای دانشگاه و خیابان انقلاب، آنچنان از غم و اندوه آکنده شده که احساس می‌کنی نفس کشیدن برایت سخت است. افراد زیادی در این مکان برای شرکت در مراسم بدرقه پیکر رئیس‌جمهور شهیدمان گرد هم آمده‌اند و البته حضور جوانان که در این جمع انگشت شمار هم نیست. حضور جوانانی که آمده‌اند تا نقشی از عِرق به نظام، انقلاب، کشور و ولایت را در حافظه تاریخ کشورمان به تصویر بکشند.
اگرچه امروز رویداد یکی از تلخ‌ترین اتفاقات در ذهنم نقش خواهد بست و خاطره آن را‌ تا زنده هستم از یاد نخواهم برد، اما این خاطره‌ تلخ آموزه‌های بسیاری هم برایم داشت. امروز و در اینجا آموختم وجود افرادی همچون آیت‌الله رئیسی، بدون آنکه بدانیم، چگونه می‌تواند بر شکل‌گیری تفکر و اندیشه جوانان ما تاثیرگذار باشد، به شکلی که بتواند چگونه خوب زیستن و امید به زندگی را به جوانان‌ کشور بیاموزد. جوانانی که برای لبیک و وداع آخر با این اسطوره صبر و مهربانی، بزرگ‌مرد تاریخ کشورمان، شهید جمهور، آیت‌الله سیدابراهیم رئیسی، امروز در اینجا گرد هم آمده‌اند و خالصانه قطره‌های‌ اشک‌ خود را بدرقه راه این شهید گرانقدر کردند، در واقع این پیام را‌ به مستکبران و مستبدان دنیا می‌رسانند که چگونه تمام نیرنگ‌ها و فریب‌کاری‌ها و سیاست‌هایی که در تمام این سال‌ها به‌کار بسته‌اند تا جوانانمان را‌ از انقلاب و از نظام اسلامی ناامید کنند، با شکست مواجه شده است.پایان پیام/

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.