مشاركت در لغت به معناي با هم شريك شدن، شركت كردن تعبير گرديده است.[1] در اصطلاح نيز به معناي همكاري و حضور يك فرد در اجتماع براي بحث و تصميمگيري پديدهاي سياسي، اقتصادي، فرهنگي بكار ميرود.
همراه داشتن قيد سياسي در واژه مشاركت حضور در انتخابات و صحنههاي سياسي- اجتماعي را به ذهن متبادر ميسازد.
خواستگاه مشاركت سياسي در پي پروسه اجتماعي شدن جوامع و نقش فرد در پديدههاي سياسي و حضور مردم در امور مديريتي در سطح كلان آن وارد ادبيات سياسي گرديد.
در تاريخ اسلام نیز رسول اكرم(ص) براي بهرهبرداري از قابليت ها و سرمايه اجتماعي مسلمانها بر مبناي حديث "وامرهم شوري بينهم"از نظرات آن ها بهرمند و بدين وسيله آنها را در قدرت سياسي سهيم مي نمود.
امیرالمومنین علي(ع) مشاركت مردم را پشتوانهاي استراتژيك براي عينيتيابي قدرت سياسي تعبير نموده و مي فرمايد:
"لو لا حضورالحاضر و قيامالحجه بوجوه المناصر لا لقيت جعلها علي غاربها"
منظور آن حضرت اين است كه مشاركت سياسي مردم حجت را بر حاكمان براي تشكيل حكومت تمام مي نمايد.
در انديشههاي سياسي مبتني بر ديدگاه علوي مشاركت سياسي ناظر بر مقبوليت مردمي است نه مشروعيت آن چرا كه خواستگاه مشروعيت به "خداوند"متعال برميگردد.
در خديث شريف:"لا رآي لمن لايطاع"آن كسي كه فرمانش را اجرا نكنند رآي نخواهد داشت و اين مهم همان مشاركت سياسي ميباشد .
الزام نيز در لغت به معناي لازم گردانيدن چيزي است و در اصطلاح يكي از قواعد فقهي است كه احكامي خاصي بر آن مترتب است مشاركت سياسي فعال و حساس نسبت به سرنوشت خود و جامعه نه تنها يك حق بلكه يك تكليف و مطلوب براي عموم مردم و در حقيقت ضرورت آن، اجتنابناپذير است.
محرك يا انگيزه در مشاركت سياسي تعلق خاطر به اهداف نظام مقدس جمهوري اسلامي و بر اساس پايگاه و موقعيت اجتماعي افراد متفاوت است به عنوان مثال در محيط سياسي كه محل پرورش افكار تربيتي عناصر و گروههاي سياسي است نسبت به پديدههاي سياسي حساسيت خاصي دارند و سطح پردازش اطلاعات بالامي باشد، مشاركت سياسي بخشي از فرايند معرفت و سطح آگاهي افراد است و نسبت به آن انفعال سياسي وجود ندارد. چرا كه انفعال سياسي در آموزههاي مبتني بر دين به شدت نكوهش گرديده و سفارش بر حضور در صحنه دفاع از حكومت اسلامي و ارزشهاي ديني گرديده است.
البته مشاركت سياسي بر اساس ويژگيهاي افراد در اقشار مختلف جامعه متفاوت است، مثلا دانشجويان يك نوع نگاه به مشاركت دارند، در مقابل اصناف و بازاريان نگاهي اقتصادي دارند، علقه افراد مذهبي نیز پاسخ به دادههاي اعتقادي است،
عناصر مشاركت
در مشاركت سياسي دو عنصر به شرح ذیل وجود دارد
1- مشاركت كننده
2- موضوع مشاركت
البته این عناصر با توجه به درجه و سطح اهميت آنها در جامعه ظهور و بروز پيدا ميكنند . انتخاب حكام سياسي به صورت مستقيم يا غير مستقيم انجام ميگيرد و در شكلگيري سياستهاي عمومي تأثيرگذار است.
الزامات و عناصر تأثيرگذاز در مشاركت سياسي
در مشاركت سياسي عناصر و عوامل متعددی تأثيرگذار هستند که به برخی از آنها اشاره می شود :
الف) پايگاه اجتماعي افراد
ب) ميزان درآمد
ج) سطح تحصيلات
د) جنسيت افراد
ه) علايق مذهبي و ديني
و) بافت فرهنگي و عقيدتي محل شكلگيري ذهن افراد
ط) محيط سياسي از جمله اين عوامل هستند.
آنچه كه در بررسي اين عوامل مي تواند تأثيرگذار و الزام آن را مشخص نمايد، تكليف ديني است كه افراد را به حضور در صحنه دفاع از حكومت مكلف مي سازد، همچنين الزام عقلي و تأثير فرد در سرنوشت خود و تعامل افراد در نهادها و سازمانهاي اجتماعي از جمله اين الزامات مي باشد.
تشويق بر مشاركت بر مبناي آموزه امر به معروف و نهي از منكر همواره مورد توجه مصلحان و انديشمندان ديني بوده است و بايد مورد توجه قرار گيرد، تنها حكومتهايي ميتوانند جلوهگر همه ضرورتهاي اجتماعي باشند كه مردم آنها در خلق پديدههاي سياسي مشاركت داشته باشند.
در شرايط كنوني كه نظام مقدس جمهوري اسلامي در دهه چهارم پيروزي خود عدالت و پيشرفت را در سرلوحه حركت و فتح قلههاي علمي و خلق حماسه دارد برماست كه حرف امام عصر خود حضرت امام خامنهاي مد ظلهالعالي را آويزه گوش سازيم و همراه با سيل خروشان ملت ايران در انتخابات شركت و پشتيباني محكم براي ملتهاي مظلوم و مسلمان در موضوع بيداري اسلامي باشيم.
باقر عبدالرضايي کارشناس ارشد علوم سیاسی
[1]فرهنگ عميد، انتشارات اشجع، ج دوم ( تهران، 1390 )
دیدگاه ها