یکی از مشکلات بزرگ نظام سیاسی آمریکا که هر از گاهی گریبان آن را میگیرد، چالشهای جدی داخلی با منشأ دوگانگی شعار و عمل است. آمریکا در سیاست خارجی و بهانهجویی برای اعمال فشار و دخالت در کشورهای غیر همسو از شعار جذاب «حقوقبشر» بهعنوان یک ابزار بسیار کارآمد استفاده میکند، حال آنکه وضعیت «حقوقبشر» در این کشور نه اینکه بهتر از کشورهایی که به آنها انتقاد دارد، نیست؛ که در مواردی بسیار هم بدتر است. دستگاه سیاسی آمریکا سالها پس از لغو قانون بردهداری و تصویب قانون حقوق مدنی، در عمل همچنان از اجرای آن طفره رفته و در این سالها آنچه که در این باره در آمریکا مشاهده شده، شهروند مطلوب و شهروند نامطلوب بوده است، شهروندان بهویژه رنگینپوستان تا زمانی که در برابر نقض حقوق اساسیشان ساکت و غیرمعترض بودهاند، شهروند مطلوب شناخته شدهاند و به محض اعتراض، شهروند نامطلوب تلقی گردیدهاند. شهروند نامطلوب و یا شهروند درجه دو، بزرگترین ننگ و رسوایی سیاسی اجتماعی حاکمیت سیاسی آمریکا است که با وجود انواع نمایشهای متظاهر به ارزش حقوق مدنی و حقوقبشر، هیچگاه پنهان نشده است. یکی از آخرین موارد این رسوایی، کشته شدن «ترایون مارتین» نوجوان سیاهپوست غیرمسلح آمریکا در سال 2011 به ضرب گلوله یک نگهبان سفیدپوست محلی در ایالت فلوریدا است که هفته گذشته دادگاه در کمال تعجب، قاتل را تبرئه کرد. پس از دهها تظاهرات مردمی در شهرهای مختلف آمریکا، دادگستری این کشور در نهایت ناچار شد برای خاموش کردن آتش خشم مردم، اعلام کند پرونده بازنگری میشود. بر فرض که پرونده بازنگری شود و حکم آن هم تغییر کند، آیا واقعاً باید باور کرد چیزی عوض شده است؟ خیر. نگاه شهروند درجه دو یا شهروند نامطلوب در ذات نظام سیاسی آمریکا است که بهآسانی قابل زدایش و جدایی از آن نیست.
دیدگاه ها