اخبار این روزهای آمریکا برای مردم جهان آنقدر اهمیت و جذابیت دارد که از کنار آن بیاعتنا نگذرند. کانون این اخبار، قتل و جنایت است؛ جرمی که از هیچکس و هیچ دولتی و با هیچ توجیه و بهانهای پذیرفته نیست. اعتراضات گسترده مردم آمریکا، بهویژه رنگینپوستان و سیاهپوستان در سراسر آمریکا، برای مردم دنیا این پرسش مهم را پیشآورده که رابطه این اعتراضات با ادعای پررنگ آمریکا در دفاع از حقوقبشر چیست؟ اگر دفاع از حقوقبشر اصالت دارد و به آن، نگاه ابزاری نمیشود، پس چرا آمریکا با هزینههای گزاف و حتی با زیرسؤال بردن حیثیتش میکوشد درباره برخی از کشورهای خاص موارد مخالف حقوقبشری - البته به ادعای خودش - کشف کند و با تبدیل آن به غائله، بر این کشورها فشار سیاسی وارد آورد و در عین حال، چشمانش را بر روی جنایات مأموران خودش میبندد و حتی قاتلانی را که جنایتشان محرز است و خودشان وقیحانه و دلگرم به پشتیبانی دولت، به آن اعتراف میکنند، از مجازات مصون نگه میدارد؟!
این روزها کار بر دولتمردان آمریکا بسیار سخت شده است، از یک طرف باید با مردم معترض که در شهرهای مختلف آمریکا خشمگین از دولت این کشور با تظاهرات و راهپیمایی به جنایات و حمایت دولت از آن واکنش نشان میدهند، مقابله کنند و از طرف دیگر باید رفتار وحشیانه خود را با رنگینپوستان بیگناه در نزد افکار جهانی توجیه کند. شاید دولتمردان آمریکا با سرکوب مردم و انعطافهای نمایشی و فریبنده بتوانند بر اعتراضات داخلی فائق آیند؛ اما توجیه افکار جهانی و بهعبارتی، فریب آنها، خارج از توان آمریکا است و تقویت تنفر از آمریکا که در جامعه جهانی از مدتها پیش آغاز شده و روند فزایندهای پیدا کرده، در ترجمان سیاسی به معنای افول شتابنده قدرت جهانی آمریکا است که شاید تاریخ، سرفصلی از آن را باعنوان «مظلومیت و شورش سیاهپوستان آمریکا» ثبت کند.
دیدگاه ها