«نظرسنجی»، پدیدهای که امروز مورد لعن و غضب عدهای از هواداران نامزدهای شکستخورده انتخابات یازدهم ریاستجمهوری قرار گرفته، یک ابزار پژوهشی در قلمرو علوم اجتماعی است برای سنجش برخی سویههای فکر و عمل یک اجتماع. این اجتماع میتواند یک جامعه کوچک محلی، قشر و طبقهای خاص از یک جامعه ملی، انبوه پیروان یک مذهب فراتر از مرزهای جغرافیای سیاسی کشور و... باشد.
صحت و دقت نتایج برآمده از هر نظرسنجی، در گرو چند چیز است: روش نمونهگیری، حجم نمونه، الگوی پرسشگری، مهارت و خصایص پرسشگران و چندین و چند عامل ریز و درشت دیگر که درباره اغلب آنها مطالعات نظری و تجربی فراوانی شده و توصیههایی برای به دست آمدن نتایجی بهتر در جریان نظرسنجی شده است.
نگارنده در اینجا نمیخواهد در واکنش به ادعای بیاعتباری یا غلط بودن نتایج بهکارگیری این ابزار پژوهشی بهطور کلی و یا در مورد جامعه ایران و با تکیه بر ویژگیهای علمی، از آن دفاع کند. بهویژه که هیاهوگران امروز درباره نظرسنجیها، همان کسانیاند که هنگام رأیآوری نامزد مطلوب خود و یا برای القای جلوتر بودن او در رقابتهای انتخاباتی، هرگاه لازم آید، به نتایج نظرسنجیهایی بیپشتوانه علمی استناد میکنند. بلکه میخواهم برخی ظرافتها را درباره آن یادآور شوم که باعث میشود نگاه مثبت و منفی دقیقتر نسبت به پدیده نظرسنجی و کاربست آن داشته باشیم.
* * *
1. ایرانیان امروز از منظر جامعهشناختی، ویژگیهایی دارند که اگرچه بهطور مطلق بر تکتک افراد این جامعه صدق نمیکند، اما میتواند از حیث کلی صادق و منطبق بر واقع باشد. گمان میکنم بخشی از این ویژگیها تاثیر تعیینکنندهای بر کاربست نظرسنجی در مورد رفتار رایدهی مردم ایران دارند که از جمله مهمترین آنها میزان قابل توجهی از هیجانزدگی در تصمیمگیریهای سیاسی و میل به پنهانکاری در مورد رای قاطع و نهایی خویش است. روشن است که این دو ویژگی تا چه اندازه میتوانند نتایج به دست آمده از یک نظرسنجی را که بنا به تعریف، عقلانیت و انتخاب عقلانی مردم و ابراز نظر واقعی خود از مفروضات آن هستند، دچار التهاب و تشویش گردانند.
البته برای به حداقل رساندن تاثیر اینگونه آسیبها در عرصه روششناسی پژوهشی، تمهیداتی اندیشیده شده است؛ مانند اینکه در روزهای منتهی به یک رخداد انتخاباتی نظرسنجی با یک روش نمونهگیری و حجم نمونه و روش پرسشگری ثابت اما با تغییراتی اندک در جامعه آماری تکرار میشود تا هم نتایج آن با فرض ثابت بودن نظرات سیاسی مردم با هم مقایسه شود و هم تغییرات احتمالی در آرای سیاسی شهروندان شفاف گردد. با اینهمه میزان اثرگذاری دو عامل آسیبزای پیشگفته در مورد جامعه امروز ایران به اندازهای است که حتی چنین تمهیداتی نیز نمیتوانند مایه اطمینان خاطر کامل پژوهشگران باشند.
2. ویژگی پیشگفته سبب میشود که هنگام تعمیم نتایج نظرسنجی (بهخصوص در مورد مسائل حساس سیاسی) به کل جامعه ایرانی با احتیاط بیشتری عمل کنیم و در عمل نیز شاهد ضریب خطای بیش از حد متعارف در مقایسه با نتایج نهایی آرای شهروندان باشیم. برای نمونه اگر ضریب خطای معقول در اینگونه موارد زیر 4% باشد و برخی مراکز افکارسنجی در برخی کشورها توانسته باشند به رکوردهایی چشمگیرتر نیز در این زمینه دست یابند، ضریب خطا در نتایج بهترین نظرسنجیها در ایران گاهی -نه همیشه و در مورد انتخابات اخیر- به حدود 10% میرسد.
با اینهمه باید به این نکته توجه کنیم که حتی با وجود همین میزان خطا در برخی موارد نیز، هنوز میتوان در برخی زمینهها و سطوح از دستاوردهای این نظرسنجیها بهطور هوشمندانه (با ملاحظه میزان و جهت اثرگذاری عوامل خاص) بهرهگیری نمود. یکی از انواع این بهرهگیریها تشخیص جهت کلی و نهایی تحرک آرای شهروندان و به دست آوردن شیبهای نزولی و صعودی آرای نامزدها است. نوساناتی که در نظرسنجیهای مستمر درباره یک موضوع واحد مانند انتخابات دیده میشود، میتواند تحت تاثیر تبلیغات نامزدها، انصرافها و ائتلافهای جدید، حمایت چهرههای خاص و... باشد.
این یکی از مهمترین ابعادی است که باید در رابطه با نظرسنجیهای مربوط به انتخابات یازدهم ریاستجمهوری به آن توجه شود. اگرچه پیشبینی بُرد آقای حسن روحانی در مرحله اول انتخابات بر اساس این نظرسنجیها دشوار مینمود و اغلب پیشبینیها حکایت از دومرحلهای شدن انتخابات با حضور آقایان روحانی و قالیباف داشت اما شیب صعودی آرای آقای روحانی از پایان مناظره سوم تلویزیونی تا کنارهگیری آقای عارف و اعلام حمایت آقایان هاشمی رفسنجانی و خاتمی از وی و پس از آن، بسیار چشمگیر بود. چنانکه ریزش آرای آقایان ولایتی و قالیباف و توقف سیر صعودی آرای آقای جلیلی در این مدت هیچ جای انکار نداشت.
3. شاید چنین تعبیری به گوش شما آشنا باشد که اینها نظرسازی است، نه نظرسنجی! اینگونه تعابیر علیرغم اینکه بوی توهم توطئه از آنها به مشام میرسد، از منظری دیگر چندان هم با واقعیت ناسازگار نیستند. چرا که انتشار نتایج نظرسنجی در شرایطی مانند روزها و ساعتهای منتهی به یک رخداد انتخاباتی، خود یکی از ابزارهای نظرسازی و سودهی به افکار عمومی و جریانهای اجتماعی است.
همانگونه که میدانیم، یکی از پدیدههای سیاسی در مورد انتخابات میزان قابل توجهی از آرای سرگردان در آستانه برگزاری انتخابات است؛ و از قضا این ویژگی نیز در اخلاق مشارکت و رفتار رایدهی ایرانیان امروز، برجستگی بیشتری نسبت به جوامع دیگر دارد. مطالعات دقیق و متعدد ثابت کرده است که انتشار نتایج نظرسنجیهای انتخاباتی در آخرین روزها و ساعاتی که به هنگام برگزاری انتخابات میرسند، نقش موثری در تصمیمگیری انبوه رایدهندگان سرگردان دارد. انتشار نتایج نظرسنجیها منطقاً ممکن است سه واکنش را در مخاطبانی که هنوز به تصمیم نهایی برای گزینه مطلوب خود نرسیدهاند، برانگیزد:
3-1. تشویق به مطابقت تصمیم خود با جهتگیری کلی آرا و انتخاب گزینهای که در نظرسنجیها پیشتاز است؛
3-2. تشویق به مقاومت در برابر جهتگیری کلی آرا و گزینه پیشتاز در نظرسنجیها؛
3-3. بیتفاوتی نسبت به نتایج کلی و نهایی نظرسنجیها
اما آنچه در عمل اتفاق میافتد و تحقیقات فراوانی نیز آن را تأیید میکند، احتمال اول است و احتمالات دوم و سوم به ترتیب کمترین میزان وقوع را دارند. به عبارت دیگر، بیشتر -و نه همه- کسانی که هنوز به تصمیم قطعی نرسیدهاند در آخرین فرصتها تحت تاثیر جهتگیری کلی آرا و نامزد که از انتشار نتایج نظرسنجیها استنباط میشود قرار میگیرند. بدین ترتیب انتشار نظرسنجیها، اغلب موجب ضریب یافتن و رشد تصاعدی آرای نامزد پیشتاز در عالم واقع و در فرآیند انتخابات میشود.
تاثیر این نکته هنگامی روشنتر میشود که دقت کنیم: اگرچه آقای روحانی به عنوان گزینه پیشتاز نظرسنجیهای متعدد و معتبر در روزهای پایانی رقابتهای انتخاباتی، دارای آرای منفی بسیاری نیز بود -به این معنی که حجم قابل توجهی از پاسخگویان در نظرسنجیها اظهار میکردند که قطعاً به ایشان رای نخواهند داد- اما آنچه تعیینکننده بود، فراوانی چشمگیر پاسخگویانی بود که حتی در آخرین روزها هنوز به تصمیم قطعی برای گزینه پایانی خود نرسیده بودند و یا از اظهار آن خودداری مینمودند. یعنی همان آرای سرگردان و یا آرایی که توسط شهروندان پنهان میشوند.
بدین ترتیب نظرسنجیها اساساً قرار نیست نتیجه نهایی یک رفتار سیاسی را بهطور دقیق پیشبینی کنند. در این مورد نیز نظرسنجیها اگرچه نمیتوانستند تبیینکننده وزنکشی نهایی آرا باشند و نتایج اثباتی آنها قابلیت تعمیم کامل و دقیق به کل جامعه ایران را نداشت اما به خوبی میتوانستند نشانگر فضای خلأ تصمیمگیری رایدهندگان، احتمالات مربوط به جهتگیری آرای سرگردان و زنگ خطری برای اصولگرایان باشند.
* * *
جامعه سیاسی ایران در آستانه و هنگامههای تجلی اراده عمومی خود دارای ویژگیهایی منحصربهفرد است؛ یا دستکم ویژگیهای مشابه آن با دیگر جوامع، میزان قابل توجهی از تفاوت در شدت تاثیر آنها را نشان میدهد. این امر هرگونه پیشبینی دقیق در رابطه با نتیجه فکر و عمل شهروندان را با دشواری روبهرو میکند اما نه آن اندازه که بتواند کاربست نظرسنجی را در این میانه بلاوجه و بیفایده سازد. جدا از دقتهای روششناختی، در برداشت از نتایج نظرسنجیها باید ظرافتهایی را رعایت کرد که مهمترین آنها شناخت ظرفیتهای این ابزار پژوهشی و نیز خصایص جامعهای است که در آن بهکار گرفته میشود.
دیدگاه ها