اشاره:
پدیدههای حادث و ظاهر شده در زندگی انسان، همیشه با دستاوردهایی همراه بوده است. این دستاوردها گاهی مثبت بودهاند گاهی منفی و گاهی هم ترکیبی از مثبت و منفی. وزن، ارزش، تأثیرگذاری و موجآفرینی این دستاوردها با نوع آن پدیده ارتباط داشته است. طبیعی است که آثار و دستاوردهای پدیدههای مهم بیشتر و بزرگتر باشد که معمولاً هم اینگونه بوده است. انقلابها در زمره مهمترین پدیدههایی هستند که با اراده مردم تحقق مییابد. بخش مهمی از دستاوردهای انقلابها در حوزه ایده، اندیشه و هدف است که به اختصار در مفهومی به نام آرمانها گرد میآیند. زنده بودن انقلابها در گرو زنده و استوار بودن آرمانها است. آرمانها همیشه در دوردستترین نقاط قابل تصور برای جوامع قرار دارد و چون قابل دسترسی هستند انسانهای مشتاق را به خود فرا میخوانند و چون هواداران و خواهان آرمانها برای رسیدن و یا نزدیک شدن به آن باید مسیر طولانی را طی کنند احتمال لغزش و انحراف از مسیر وجود دارد، تجربه ثبت شده انقلابها نیز این نظر را تأیید میکند؛ از این رو برای دور بودن از این آسیب تهدیدکننده و خطرناک، داشتن توشه فکری و تشخیصی و نیز مرشد آگاه و آشنا به مقصد و راه، از ضروریات است. تنوع مقاطع مختلف این مسیر و داشتن ویژگیهایی متفاوت با قبل و بعد و نیز پیدرپی بودن سایه و روشنهای آن، بر پیچیدگی و حساسیت آن میافزاید تا آنجا که با لحظهای غفلت امکان سقوط و نابودی وجود دارد. انقلاب اسلامی ایران نیز از بدو پیروزی با این مقوله مهم مواجه بود و جامعه از این حیث طی سالهای گذشته به دو دسته نامساوی تقسیم شده است، گروه بزرگ و غالبی که با ارشاد و هدایت حضرت امام خمینی(رحمهاللهعلیه) و امام خامنهای(مدظلهالعالی) به پیمایش این مسیر پرداختهاند که توانستهاند با وجود سختیها و خطرات، مسیر را تاکنون با سلامت طی کنند و همچنان آن را ادامه میدهند و گروه کوچک و اقلیتی که به عللی از قرار گرفتن در سایه و حمایت این ارشاد و هدایت سرباز زدند که منحرف شده و سقوط کردند. یکی از شاخصههای مهم ارشادی و هدایتی امام خمینی(ره) که امام خامنهای(مدظلهالعالی) حتی آن را مبسوطتر ادامه دادند روشنگریهای حکیمانه و آگاهیبخش بوده است که به اقتضای اوضاع و احوال، موضوعات کلیدی و سرنوشتسازی را که سوق دهنده به سوی آرمانها است، مطرح کردهاند. یکی از این موضوعات اساسی نسبت بین آرمانگرایی و واقعیت است که امام خامنهای (مدظلهالعالی) در چند مرحله آن را یادآوری کردند و در دیدار چند روز پیش دانشجویان به تبیین آن پرداختند. بنا به علل روشن و مشخصی در سالهای پیش پرداخت به این موضوع اولویت نداشت اما با بروز برخی تحولات ضرورت پیدا کرد؛ از این رو حجتالاسلام والمسلمین علی سعیدی نماینده ولیفقیه درسپاه نیز در جمع تعدادی از هادیان سیاسی با سیری تاریخی در سیره معصومین(ع) و تشریح علل و دلایل رفتار و تصمیمگیریهای متفاوت آن بزرگواران و ورود به وضعیت حاضر به تشریح بیشتر این موضوع پرداختند.
متن خلاصه شده سخنان حاج آقای سعیدی در ذیل تقدیم خوانندگان فهیم و محترم میشود.
نماینده ولیفقیه در سپاه در جلسه افطاری هادیان سیاسی در سازمان بسیج با آرزوی قبولی طاعات شرکتکنندگان و تقدیر از اهتمام معاونت سیاسی نمایندگی ولیفقیه در برگزاری سالیانه این فراخوان، ضرورت بررسی رفتار سیاسی و عملکرد شبکه هادیان را برای تصحیح و رفع برخی آسیبها و نواقص احتمالی ضروری شمرد.
از جمله آسیبهای احتمالی که میتواند، تحلیل و رفتار سیاسی را دچار آسیب سازد، آرمانگرایی به دور از واقعبینی است که حتی در دوران حضور ائمه معصوم (صلواتالله علیهم) مسئلهساز بوده است. ائمه نیز در عین توجه به آرمانهای مقدس برای پیشبرد اهداف خود به واقعیتها نیز نظر داشتند و از این رو متناسب با آن به تغییر در تاکتیک و روش رو میآوردند. در سیره حضرت نبی(ص) شاهد تفاوت روش در چند مقطع هستیم:
۱- آغاز دعوت تا عصر هجرت
۲- عصر هجرت تا فتح مکه
۳- در دوران برپایی حکومت
حتی سفارشهای حضرت(ص) برای پس از رحلت، نشانگر نگاه به روش متفاوتی است. در سیره سیاسی حضرت علی(ع) هم سه نوع روش ملاحظه میشود:
در عصر نبوی
در دوره حاکمیت خلفا
در دوره حکومت خویش
حال این سؤال مطرح است که چه عوامل و متغیرهایی در اتخاذ این روشهای متفاوت تأثیرگذار بوده است؟ آیا در این دورههای متفاوت آرمانها نقش تعیینکننده داشته یا همراه آن واقعیتها نیز تأثیرگذار بوده است؟
چرا روش امام حسن(ع) در برخورد با معاویه با حضرت علی(ع) متفاوت است؟ جالب است عدم فهم واقعیتها و آرمانگرایی برخی مسلمانان اجازه درک سیره متفاوت امام مجتبی(ع) را نمیداد و ایشان را مایه ذلت امت میخواندند و به رفتار سیاسی برخاسته از پیوند بین آرمان حفظ اسلام و واقعیت تلخ آماده نبودن زمینه برای جهاد مسلحانه، اعتراض میکردند.حضرت امام حسین(ع) نیز تفاوت روش در مقاطع مختلف داشتند. هشت سال صبر و انتظار در دوران معاویه را داشتند، اما در عصر یزید قیام را دنبال و در روز عاشورا هم جهادی حماسی و استشهادی را انتخاب کردند.رفتار سیاسی امام سجاد(ع) هم گویای اتخاذ روشهای چهارگانه است که در نگاه به واقعیتها قابل درک است. ایشان چهار نوع رفتار را دنبال کردند:
رفتار علنی ۲- رفتار نیمه علنی ۳- رفتار مخفی ۴- رفتار فوق مخفی.
شواهد و قرائن میگوید که قیام مختار بدون اذن امام سجاد(ع) نبوده است، همانگونه که امامان بعدی آن قیام را تأیید کردند در زندگی و سیره سیاسی سایر ائمه چون امام صادق(ع)، امام رضا(ع) و… هم این تفاوت رفتارها وجود دارد.
در تحلیل این تفاوتها، باید به نقش دو دسته امور توجه داشت:
امور ثابت ۲- امور متغیر.
برخی امور ثابت عبارتند از:
خدامحوری ۲- دینمداری ۳- استقامت در هدف ۴- پرداخت هزینه ۵- اتمام حجت ۶- برخورد با صلابت پس از اتمام حجت.
برخی امور متغیر عبارتند از:
شیوه انجام رسالت ۲- شیوه وضع حکم ۳- روش مقابله با ناهنجاریها ۴- شیوه تبلیغ (علنی، مخفی، نیمهمخفی) ۵- شیوه مبارزه و جهاد
عوامل تأثیرگذار در تغییر تاکتیک:
آیا همیشه جهاد با شمشیر بوده است؟ آیا همیشه روش تبلیغ علنی بوده است؟ جواب منفی است. عواملی موجب میشود که رهبری معصوم را مجبور به تغییر در تاکتیک و روش میسازد. عواملی چون:
تغییر در عِده و عُده
با نگاه به تعداد یاران و حامیان واقعی، تکلیف مشخص میشود. ما آرمانگرایی مطلق و مصلحتگرایی محض نمیبینیم. اشاره امام صادق(ع) به مدعی وجود یاران کثیر برای قیام، به تعداد گوسفندانی (که گفته شده ۱۷ تا بیشتر نبودند) و تأکید بر اینکه اگر به آن اندازه یار صدیق داشتند، قیام میکردند، گویای نگاه به اوضاع متغیر و امور بوده است. از این رو اینکه برخی با نگاه هیجانی مدعی بودند ما به اصلح رأی میدهیم، ولو ۷۲ تن باشیم نوعی نگاه انحرافی است. یا اینکه برخی مدعی بودند ما تنها به تکلیف میاندیشیم و به نتیجه کاری نداریم هم با سیره ائمه انطباق ندارد.
تغییر در فهم و درک مخاطبان و پیروان
گاهی جامعه دچار استحاله فکری میشود، مانند ظهور خوارج که گر چه مقدس بودند، اما نوعی کژتابی و انحراف فکری نیز داشتند. بهدنبال حق بودند، اما به باطل گراییدند. اشکال فهم و تشخیص داشتند. گاهی حتی خواص هم دچار اشکال در فهم و تشخیص درست میشوند.
تغییر در میزان و شدت تهدید
اگر خطری متوجه اصل مکتب باشد، رهبر دینی موظف به اتخاذ تاکتیک متناسب با آن است، اما این تاکتیک با توجه به واقعیتها متفاوت است. پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی حضرت امام(ره) در بازگشت به خطری است که متوجه اصل نظام بود و الا حضرت امام نیز آرمانها را به فرموشی نسپرده بود؛ اما با نگاه به واقعیتهای تلخ جام زهری مینوشند، همانگونه که امام حسن مجتبی(ع) صلح با معاویه را برای حفظ اسلام پذیرفتند.
۴- تغییر در رفتار جبهه مقابل
اتخاذ هرگونه تاکتیک و روش متناسب با تاکتیکهای طرف مقابل است. در ماجرای صلح امام حسن مجتبی(ع)، رفتار معاویه دخیل بوده است، چرا که مردم در آن دوران معاویه را یک انسان عادی و نمونه میدیدند، نه یک عنصر منحرف و ناهنجار. او پیشوایی عدهای از مسلمانان را همراه با نشانههایی چون نشان سجده بر پیشانی و بهدست گرفتن عصای استحبابی را داشت؛ اما یزید رعایت ظواهر اسلامی را هم نمیکرد و رفتار هنجارشکنانه آشکار داشت.
انتظار میرود هادیان سیاسی بتوانند ارتباط بین آرمانها و واقعیتها را کشف و رفتار سیاسی متناسب با آن را دنبال کنند. در پدیدههای سیاسی لازم است از چند اشتباه اجتناب کرد: اشتباهاتی چون؛
اشتباه در محاسبات و وضعیتشناسی بازیگران
اشتباه در محاسبات و تحلیل وضعیت جامعه
اشتباه در انتخاب هدف
بیتوجهی به مرجعیت فکری- سیاسی
آیا میتوان برای پیشبرد اهدافی چون هدایت سیاسی نیرو، از چند مرجع خط فکری و تحلیلی گرفت؟ یا نیاز است برای انجام یک کار شبکهای به مرجعیت فکری- سیاسی واحد نظر داشت؟
اشتباه در تطبیق مصادیق
در شناخت مصداقها، تطبیق معیارها با مصداق نباید فقط به بخشی از معیارهای معطوف به آرمانها توجه داشت، بلکه باید کلیت معیارها را دید و به واقعیتهای موجود هم توجه داشت.نمیتوان با تمسک یا به عبارت بهتر پوشش قرار دادن تکلیف به نتایج و پیامدهای یک رفتار سیاسی بیتوجه بود.انتظار میرود هادیان سیاسی با بینش عقلانی و عمیق و نگاه به تغییرات محیطی بتوانند تحلیل واقعبینانه و دقیقی داشته و با تکیه بر اصول ثابت، امور متغیر را نیز درنظر گرفته و رفتاری متناسب با مصالح و آرمانهای نظام داشته باشند.
دیدگاه ها