داعش یکی از این گروههاست که به صورت سازمان یافتهتری از فضای هرج و مرج و ورشکستگی سیاسی- نظامی رژیمهای حاکم بهره گرفته و با تصرف بخشهایی از سوریه و عراق، مدعی خلافت اسلامی شده است. داعش همچنین در صدد است علاوه بر کشورهای عرب درگیر بحران امنیتی، سایر کشورهای خارج از این حوزه عربی را هم درگیر کند. ترکیه یکی از این کشورهای غیر عرب است که به دلیل سیاست ضد سوری رجب طیب اردوغان، دیر یا زود میتواند از این ظرفیت برخوردار شود که محل تاخت و تاز داعش قرار گیرد.
انفجار اخیر در اجتماع جوانان ترک و کردی که برای بازسازی کوبانی اعلام آمادگی کرده بودند، نه اولین حرکت و نه آخرین حرکت داعش خواهد بود.
ظاهراً این ضربالمثل که هرآنکه باد بکارد، طوفان درو میکند، در خاورمیانه دارد مصداق عینی پیدا میکند. ترکیه و عربستان سعودی هر دو مظنون به بازکردن فضا برای شکل گیری و فعالیت جریانهای رادیکال در سوریه، عراق، یمن و جاهای دیگر هستند و اکنون خود تبعات این سیاست را میبینند و طوفان درو میکنند.
این واقعیت که گروههای رادیکال و تروریستی اهداف خاص خود را دارند و الزاما در همان چارچوبی که حامیانشان تعیین کردهاند، حرکت نمیکنند، به خوبی درک نشده است. نگاهی به نقشه انتشاریافته داعش که محدوده انتظاراتشان را به خوبی نشان میدهد و محدود به کشورهای بحران زده کنونی نیست و کشورهایی را در بر میگیرد که در نگاه داعش حکومتهای غیر اسلامیدارند. ترکیه و عربستان سعودی در این نقشه در حلقه دوم جاه طلبیهای داعش جای میگیرند و این گروهک به صورت آشکاری طرح زمانبندی خود برای تصرف کشورهای منطقه و جهان را اعلام کرده است.
اینکه طرح داعش واقع بینانه یا جاه طلبانه است، چندان مهم نیست، اینکه داعش کی و در چه زمانی و چگونه با واقعیت شکست روبه رو خواهد شد، باز هم برای هسته مرکزی در داعش بی اهمیت است.
داعش به خوبی از فرصتهای ناشی ار بروز هرج و مرج در خاورمیانه استفاده میکند و این ظرفیت را نیز پیدا کرده است که خود عامل بروز هرج و مرج در کشورهایی شود که ظاهراً با ثبات به نظر میرسند، اما ساختار آنها از درون سست شده است.
در این واقعیت کوچکترین تردیدی وجود ندارد که داعش و سایر گروههای مشابه در فضایی رشد میکنند که دولتهای ورشکسته سیاسی- نظامیخود را به ملتها تحمیل کردهاند، لااقل در دو منطقه جغرافیایی خاورمیانه عربی و شمال آفریقا تاکنون چنین بوده است.
لیبی و سومالی در شمال آفریقا، یمن در بابالمندب و سوریه و عراق به محض اینکه با خلأ قدرت روبه رو شدند، سرو کله داعش و گروههای مشابه پیدا شده است که هر کدام در همان حال که با حکومتهای رسمی میجنگند، در درون خود درگیر جنگ قدرت بر سر غنایم شدهاند.
اکنون شرایط مشابه با خاورمیانه عربی در شرق مرزهای امنیتی ایران در افغانستان و پاکستان نیز در حال شکلگیری است، در مناطقی که دچار هرج و مرج شدهاند و خلأ امنیتی شکل گرفته است، گروههای جهادی خلأ قدرت را پر کردهاند.
در راهبرد داعش، افغانستان و پاکستان در حلقه سوم پس از عربستان و ترکیه و یمن که در حلقه دوم هستند، قرار میگیرند و سوریه و عراق نیز حلقه اول و هسته مرکزی قدرت این خلافت خود خوانده را تشکیل میدهد.افغانستان و پاکستان نیز باید به تصرف داعش دربیایند، این برنامهای است که داعش به صورت زمانبندی شده برای خود طرح کرده است.
اینکه دیگران چگونه به این طرح نگاه میکنند، حایز اهمیت نیست، در نگاه ایدئولوژیک داعش و همفکرانش، عملی بودن یا نبودن طرح هم جایگاهی ندارد. در نگاه آنها جهاد تعطیل پذیر نیست و هر نسل میباید مسؤولیت خود را، بدون توجه به نتایج احتمالی انجام دهد.
شکست و پیروزی وقتی در دستگاه ایدئولوژیک آنها قرار میگیرد، هر دو یک معنا میدهد و پیروزی تلقی میشود. فهم این معنا دشوار است، ولی هر کشوری که بخواهد درگیر بحران و نفوذ داعش نشود، چارهای جز فهم این معنا ندارد./م
روزنامه قدس
دیدگاه ها