هادي نيوز: «اسدالله دلفان» سال ۱۳۴۵ در شهر «خرمآباد» متولد شد. دوران تحصیلی خود را تا مقطع دیپلم گذراند و با پیروزی انقلاب به گروههای مقاومت بسیج پیوست.
حدود ۲ سال از جنگ تحمیلی گذشته بود که «اسدالله» در حالی که ۱۶ سال بیشتر نداشت، رهسپار جبهههای نبرد شد.
وی در منطقه «هویزه» به لشکر ۱۵ تیپ امام حسن (ع) پیوست و در منطقه شرهانی در پاتکهایی علیه دشمن شرکت کرد.
«اسدالله» در عملیاتها و مناطقی مانند: «والفجر ۶»، «تنگه چزابه»، «زبیدات»، «دیواندره» و منطقه «جفیر» حضور یافت که منجر به مجروح شدنش شد، همچنین در عملیاتهای دیگری از جمله «حاج عمران» و... فعالانه حضور پیدا کرد.
حضور در جبهه مانع ادامه تحصیل «اسدالله» نشد؛ به گونهای که بعد از گرفتن دیپلم فنی و حرفهای از دبیرستان فنی «ولی عصر (عج)» خرمآباد، وارد دانشگاه نیروی دریایی چابهار شد.
همرزمش «ذبیحالله احمدی» از خاطرات وی هنگام نبرد با ضدانقلاب چنین میگوید:
در اوایل سال ۱۳۶۵ با اینکه ۲ روز بیشتر از مرخصیاش نگذشته بود، داوطلبانه به کردستان اعزام شد. مدت مأموریتش ۳ ماه بود و در یکی از گردانهای «دیواندره» به عنوان مسئول دسته ضربت معرفی شده بود.
وی در هر عملیاتی پیشتاز بود، حتی اگر آن عملیات کیلومترها راهپیمایی در کوههای صعبالعبور داشت، شجاعانه در کمینها شرکت میکرد. وی هیچگاه بدون وضو به مأموریت نمیرفت و میگفت: «شاید رفتیم و درگیر شدیم و دیگر برنگشتیم.»
نماز را اول وقت میخواند و به دوستانش توصیه میکرد که نماز را به جماعت بخوانند. «اسدالله» نسبت به سوادآموزی افراد بیسواد محل غافل نبود و به آنها درس میآموخت. وی علاوه برتحصیل در دانشگاه، به جبههها هم سرمیزد و داطلبانه اعزام میشد.
در سال ۱۳۶۷ که حمله منافقین با پشتیبانی عراق به کشور ما شروع شد، اسدالله در حال بازگشت از دانشگاه بود که به محض شنیدن این خبر، شبانه از طریق بسیج سپاه لرستان به منطقه عملیاتی اعزام شد.
«اسدالله» قبل از رسیدن به منطقه، در بین راه به رودخانهای برخورد کرد و در همان رودخانه غسل شهادت نمود و سپس رهسپار میدان نبرد شد.
وی در تاریخ ۱۳۶۷/۰۵/۰۶هنگام رویارویی با دشمن مجروح شد و دوستانش برای بردن وی اقدام کردند، اما «اسدالله» خود ممانعت کرد و گفت: «اسلحه و مقداری فشنگ برایم بگذارید و شما بروید مطمئن باشید تا آخرین لحظه خواهم جنگید.»
و در همان روز «اسدالله» به جمع شهدا پیوست.
دفاع پرس
دیدگاه ها