رسانهها یکی از مهمترین ابزارها برای اعمال جنگ روانی چه در زمان صلح و چه در زمان جنگ به شمار میروند؛ «جنگ روانی» هم یکی از مهمترین راهکارهای امروزی برای تأثیرگذاری بر امنیت ملی یک کشور است. هدف از دیپلماسی رسانهای در عملیات روانی فراملی، «ایجاد تنفر و دشمنی نسبت به حاکمیت کشور هدف، اعمال فشارهای سیاسی، فرهنگی و نظامی از سوی کشورهای دیگر علیه کشور هدف، ایجاد رغبت و علاقه در مخاطبان کشور هدف نسبت به کشور کارگزار و مشروعیتبخشی و توجیه اعمال و رفتار کارگزاران عملیات روانی یا دیپلماسی رسانهای » است.
برای دسترسی به این اهداف رسانهها مهمترین ابزار این عرصه به شما میروند. نخستین حوزه دیپلماسی رسانهای بر خلاف انتظار، کشور مبدأ است به این مفهوم که کارگزار عملیات روانی در مرحله نخست باید افکار عمومی کشور خود را همراه و همگام سازد تا بتواند در عملیات پیشبینی شده موفق باشد، آمریکا در لشکرکشی به عراق در یک فرایند زمانی سعی کرد افکار عمومی داخل کشورش را با حمله به عراق موافق سازد. در مورد کشوری که آماج عملیات روانی رسانهای قرار میگیرد مثل ایران در شرایط تشدید تحریمها توسط آمریکا و برونرفت از معاهده برجام، باید تأکید کرد که این عملیات در دو بخش تلاش میکند تا امنیت ملی ایران را تحت تأثیر قرار دهد. حاکمیت و افکار عمومی شهروندان هدف اصلی این کار است.
در عملیات روانی افزون بر این چند هدف مورد توجه است:
1- بدبین ساختن افکار عمومی نسبت به حاکمیت
2- بالا بردن توقعات و مطالبات مردم از حکومت
3- ایجاد بحرانهای ساختگی یا شورشهای اجتماعی
4- اشاعه و ترویج فرهنگها و ارزشهایی که مغایر با منویات و اهداف حاکمیت است
5- منجی نشان دادن خود
برای دستیابی به این اهداف از رادیو، فضای مجازی، ماهواره و اینترنت بیشترین استفاده را مینماید. جنگ روانی که هم اکنون رسانههای بیگانه علیه ایران راه انداختهاند کاملاً در همین چارچوب قابل ارزیابی است.
عملیات روانی در مورد حاکمیت یک کشور حساستر و مشکلتر است چون حاکمیتها به نسبت شهروندان و دیگر زمینهها از اطلاعات و آگاهی بیشتری برخوردار هستند و کمتر با شیوههای معمول تحت تأثیر قرار میگیرند. لذا کارگزاران عملیات روانی برای این نشانگاها از تمهیدات و ترفندهای پیچیدهتری بهره میگیرند.
نخستین ترفند، تولید و انتشار اطلاعات کذب و تحریف شده است. در صورتی که حاکمیت این اطلاعات را باور کند باعث ایجاد تصویری غلط از واقعیت و طبعاً برنامهریزیهای غیر منطقی در راستای آن خواهد شد.
دومین شیوه در دیپلماسی رسانهای ارسال ایمیلهای مخصوص برای مسوولان است که دو خاصیت دارد،
(یکم)؛ با تهدید و تطمیع باعث دودلی و کمکاری مسوولان میشوند.
(دوم)؛ حاکمیت را نسبت به مسوولان خود بدگمان و ظنین میسازد.
لذا اعتماد و اطمینان در حاکمیت نسبت به یکدیگر متزلزل میشود و این جوسازی، کارایی حاکمیت را به حداقل کاهش میدهد.
(سوم)؛ استفاده از رسانههای بینالمللی است. که با انتشار اخبار کذب و تحریف شده از کشور هدف در سطح جهان، حاکمیت آن به چالش کشیده میشود و به این ترتیب حاکمیت مربوطه انرژی فراوانی را برای رفع این گونه شبهات در سطح فراملی صرف میکند. در بحث اخیر تشدید جنگ روانی آمریکا علیه ایران کاملاً ملموس است که اولاً همه رسانههای بیگانه؛ در همراهی با اهداف و سیاستهای آمریکا بهدنبال آن هستند که به افکار عمومی دنیا بهقبولانند که ایران انحراف هستهای داشته است.
ثانیاً ایران به دنبال توسعه و گسترش تروریسم است ثالثاً با برجستهسازی و بزرگنمایی برخی اعتصابات، نارضایتیهای صنفی حتی مشکل کمآبی و کم برقی که نه تنها در ایران بلکه حتی امروز برخی از کشورهای اروپایی هم دچار همین مشکل به خاطر گرمای بیسابقه شدهاند را به پای بیکفایتی حاکمیت و در ادامه نارضایتی مردم بگذارند و طبیعی است در یک چنین نبرد نابرابری چه میزان از وقت، نیرو، برنامهریزی و تلاش مسوولان جمهوری اسلامی باید صرف پاسخگویی مقابله با عملیات روانی شود. فرصتهایی که باید صرف سازندگی، عمران و آبادانی کشور گردد.
بی تردید هر کشوری که از امکانات و تجهیزات رسانهای قوی و برنامهریزی کارآمد برخوردار باشد در امر عملیات روانی فراملی نسبت به کشور فاقد این دو مؤلفه موفقتر است و توان اجرای ایدهها، اهداف و برنامههای خود را دارد.
با استفاده از تجارب گذشته پیشنهاد دارم که چون دوران جنگ تحمیلی« شورای عالی تبلیغات جنگ» با شرکت مسوولان ارشد اجرایی و رسانهای تشکیل و برنامهریزی لازم را بهعمل آورند. امروزه با گسترش تنوع، تکثر و تعدد رسانهها و تاثیرگذاری بیسابقه آنها و بالا گرفتن جنگ روانی آمریکا علیه ایران تشکیل «شورای عالی سیاستگذاری و برنامهریزی رسانهها و تبلیغات» با ریاست شخص رییس جمهوری و عضویت وزیران خارجه، ارشاد، کشور، اطلاعات، رییس سازمان صدا و سیما و برخی از نخبگان و صاحبنظران ضروری است.
منبع:صبح نو
دیدگاه ها