بررسی و تحلیل نقض حقوق زن در کشورهای مدعی دفاع از حقوق زنان!

تبعیض میان زن و مرد در جامعه غربی به دوران باستان بر می گردد، در یونان باستان زنان از حقوق ابتدایی همانند مالکیت، شهروندی و حتی حق طبیعی به عنوان انسان بودن بی یهره بودند، آنان جزو طبقات انسانی تلقی نمی شدند و در بازارها خرید و فروش می شدند و پس از مرگ شوهر حق زندگی نداشتند.

به گزارش پایگاه خبری هادی نیوز به نقل از خبرگزاری زنان ایران :  آذربایجان شرقی، شمایل منصوری دکتری فلسفه در یادداشت نقض حقوق زن در غرب به مناسبت روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان نوشت:
در دوران های ابتدایی در استرالیا زن حکم حیوان اهلی را داشته و فقط برای تولید مثل به کار می رفت. این وضعیت در دوره های متأخرتر ادامه داشت به طوری که زنها حق شرکت در مراسمات مذهبی را نداشتند چون از دیدگاه کلیسا زن عامل اغوای مرد و معصیت حضرت آدم شده است . در دیدگاه یهودیت طبیعت آنجا که از آفریدن مرد ناتوان است، زن را می آفریند، زنان و بردگان از روی طبیعت محکوم به اسارت هستند و به هیچ وجه سزاوار شرکت در کارهای عمومی نیستند، یهودیان، زن را مایه مصیبت و بدبختی می دانستند.
پس از دوران رنسانس و با شکل گیری انقلاب صنعتی، سرمایه داری غربی با راه انداختن جریان فمینیسم و برابری زنان با مردان به بهانه حضور زنان در اجتماع از آنها بیگاری کشیدند و زن را به عنوان نیروی کار ارزان وارد کاخانه های تولیدی کردند. این جریان به موج اول معروف شد. پس از آن موج دوم به سوی بنیان های خانواده حمله ور شد و سپس موج سوم و چهارم شکل گرفت و امروزه شاهد آن هستیم که نهاد خانواده در غرب در بی بنیان ترین وضع خود قرار دارد. امروز فروش و برده داری جنسی زنان درکشورهای اروپایی به یک تجارت درآمدزا تبدیل شده است. تا آنجا که طبق آمار رسمی « کمیسیون زنان پارلمان اتحادیه اروپا » در جام جهانی 2006 آلمان، نزدیک به 40 هزار زن روسپی در مدت بازی های جام جهانی فوتبال به آلمان وارد شدند و تعداد بسیاری از آنها توسط باندهای جنایتکار و دلال خرید و فروش زنان و دختران، به اجبار به روسپیگری گمارده شدند. امروزه توریسم جنسی یکی از پردرآمدترین حوزه های اقتصادی برای کشورهای با فرهنگ لیبرالی در دنیاست.
نقض حقوق زنان در غرب (اروپا / آمریکا)
1. تفکر فمینیستی عامل استفاده ابزاری از زنان
نگرش های فمینیستی شاخه ای از اومانیسم است که بر خودبسندگی انسان به ویژه زنان تأکید دارد. فمینیست های رادیکال معتقدند که زن مالک روح و جسم خویش است و خود باید در مورد استفاده از آن تصمیم بگیرد. این دیدگاه در عمل پیامدهای منفی فراوانی دارد که با عقل و دین ناسازگار است. فمینیسم باعث رشد فراینده استفاده ابزاری مردان از زنان شده است و زن به عنوان کالایی در تبلیغات تجاری مورد استفاده قرار می گیرد و ناچار است بزرگ ترین تحقیر ها و بی حرمتی ها را در استفاده ابزاری اش تحمل کند.در جوامع غربی حتی زنان تحصیل کرده متاع و کالایی در دست دیگران اند. البته خود زنان نیز به حاکم شدن وضع موجود کمک کرده اند. آنان با ادعاهای فمینیستی که خواستار حاکمیت بر بدن و داشتن حق سقط جنین این راه را بر سرمایه داران هموار کردند.
2.نگاه جنسی به زن در غرب
آزادی زن در غرب تنها تعبیری است ظاهری که در عمل وضعی متفاوت دارد، این آزادی تنها توهمی است که انسان این عصر گرفتار آن است.
زنان به خیال اینکه نداشتن پوشش مناسب برای آنان آزادی است، این امر را پذیرفته اند. غافل از اینکه این عمل مساوی با ذلت آنهاست، و کرامت خود را از دست می دهند. در غرب زنان نقش اول فیلم ها را ایفا می کنند و اگر در فیلمی زنی خودنمایی نکند، آن فیلم چندان فروش نخواهد داشت. این امر یکی از مصداق های کالایی شدن زن و جذابیت های زنانه است.
3.جدایی زنان از نقش همسری و مادری
از دیگر موارد نقض حقوق زنان در آمریکا جدایی زنان از نقش های اصلی خویش یعنی نقش همسری و مادری و منحرف کردن آنها به سمت نقش ها و ارتباطات ناهنجار و مغایر با طبیعت زنانه است. امروزه از سوی فمینیست ها به ویژه فمینیست های راست گرا به زنان آمریکایی دائما اینگونه القاء می شود که ... از خانواده خود خداحافظی کنید چرا که خداحافظی شما به منزله سلام نمودن به زندگی و آزادی است، طلاق می تواند بهترین اتفاقی باشد که در زندگی شما رخ داده است. همسرانتان را ترک کنید . هم جنس باز شوید. طلاق، امر مثبت و در جهت رهایی فردی از ازدواج است، اینگونه القائات توسط فمینیسم لطمات روحی و جسمی بسیاری را به زنان وارد نموده است، چراکه زنان با بخشی از عواطف و نیازهای خود همانند فرزندآوری و نقش آفرینی در خانه به مبارزه برخاسته اند.
ویلیام گاردنر نویسنده کانادایی در این باره می نویسد: فمینیسم از طریق ترویج طلاق آسان و استقلال اقتصادی، مشوق ایجاد نوعی تعدد زوجات بوده است، نظامی که در آن مردان قوی در طول زندگی خود می توانند تعداد بسیاری همسر جوان تر داشته باشند و زنان در این میان بازنده اند.

4.ممنوعیت حجاب زنان مسلمان در اروپا
این حقیقت تلخ وجود دارد که اسلام هراسی در چند دهه گذشته به ویژه از حادثه یازدهم سپتامبر به بعد افزایش یافته است. یکی از مظاهر اسلام هراسی که در میان بسیاری از اروپائیان و آمریکائی ها در دهه گذشته شیوع یافته عبارت است از منع حجاب و برقع. برخی افراد این دو پوشش را که زنان مسلمان از آن به عنوان نماد دین خود استفاده می کنند به عنوان امری اهریمنی و نماد ستم دینی و سلطه مرد توصیف می کنند. زنان در سراسر دنیا به وسیله ابزارهای قانونی با اجبار در پوشیدن یا برداشتن برقع و حجاب خود با نقض شدید آزادی های شخصی و دینی مواجه می شوند. حجاب و برقع در کشورهای متعددی از جمله فرانسه، اسپانیا، بلژیک، ایرلند، لبنان و ترکیه به درجات مختلف ممنوع شده است. سیاستمداران و روزنامه نگاران حمایت خود را از ممنوعیت حجاب و برقع در سراسز ازوچا ابراز کرده اند و دلایل حمایت خود را اموری از قبیل" تساوی، آزادی، یکپارچه سازی و سکولاریسم" می دانند.
5.خشونت علیه زنان در کشورهای غربی
اعمال خشونت علیه انسان ها در تمام ادوار تاریخ با شدت و ضعف وجود داشته است. اما زنان و دختران در مقابل خشونت آسیب پذیرترند، زیرا آنان دارای روحی لطیف و از نظر جسمانی نسبت به مردان ضعیف ترند. اثرات مخرب این آسیب ها بر زنان، از نظر روحی و روانی در خانواده و جامعه کاملا محسوس می باشد.
از قرن 19 به بعد که جو حاکم بر کشورها به سمت سکولاریسم و اومانیسم پیش رفت، به تدریج خشونت علیه زنان بیشتر شد تا جایی که در کشورهای غربی به فکر مقابله با خشونت علیه زنان افتادند و مراکز متعددی برای حمایت از زنان آسیب دیده در غرب تشکیل دادند، اما طبق آمارهای ارائه شده در این زمینه معلوم می شود که که این مراکز از کارآرائی لازم برخوردار نیستند؛ زیرا خشونت ها از نظر کمیت و کیفیت رو به فزونی است.
6.مصادیق خشونت در غرب
در ژانویه 2013 وزارت دادگستری انگلیس اعلام کرد حدود 85 هزار زن سالانه به طور متوسط مورد تجاوز قرار می گیرند و بیش از 400 هزار زن نیز سالانه با خشونت های جنسی مواجه می شوند. در فرانسه نیز تعداد قابل توجهی از زنان از سوی همسرانشان قربانی خشونت منجر به مرگ می شوند. علاوه بر این زنان در مشاغل کم اهمیت مانند خدمتکاری و کار در رستوران و هتل به کار گرفته می شوند. آمار فحشاء در فرانسه در حال گسترش است. زنان و دختران جوان اروپای شرقی اغلب به اجبار و توسط شبکه های سازمان یافته وارد فرانسه می شوند.
در جامعه آمریکا نیز وضعیت نامناسبی وجود دارد به طوری که 85 درصد دختران در آمریکا از موارد وقوع مزاحمت های جنسی در مدارس گله دارند، از هر پنج دختر دانشجوی آمریکایی یک نقر مورد تجاوز قرار گرفته است و تنها کمتر از پنج درصد از این موارد به پلیس گزارش می شود و بیش از یک میلیون زن 65 ساله و بالاتر در آمریکا هر ساله قربانی بدرفتاری و خشونت می شود.
نتیجه گیری
با توجه به مطالب بیان شده می توان به این جمع بندی رسید که علیرغم ادعای غرب مبنی بر رعایت حقوق زنان در این کشورها در رعایت حقوق زن ریاکارانه عمل می کنند. زنان در غرب به عنوان ابزار جنسی محسوب می شوند و با جایگزینی مفهوم " بی بند و باری" به جای مفهوم باکرامت"آزادی" زن را از نقش مادری و همسری دور کرده است و در این راستا لطمات جسمی و روحی فراوانی به زنان وارد کرده است. از طرفی دیگر می توان خشونت هایی علیه زنان محجبه مسلمان در این کشورها نام برد که با محدود سازی آنها در محیط آموزشی همراه بوده است و آنها را از حقوق اولیه خود محروم کرده است. همچنین آمار و ارقام در حال افزایشی از خشونت های جنسی و ضرب و شتم در کشورهای به اصطلاح پیشرفته وجود دارد که زندگی زنان را با بحران جدی روبرو ساخته است.
منابع
1.دیانی میکائیل،( 10 خرداد 13929)، زن، ابزاری برای تمدن غرب، وطن امروز، رسولی، نوید
2. دورانت ویل،(1373)، لذات فلسفه، ترجمه: عباس زریاب، تهران: شرکت انتشارات علمی فرهنگی
3. سروریان، سید محمد کمال، (1388)، خشونت علیه زنان در فرانسه و آمریکا، مطالغات راهبردی زنان، شماره 23
4.سپهری، عصمت، ( 17 خرداد 1393) ، تشدید نقض حقوق زن در آمریکا
5.مختاری محمد حسین،(1388)، زن و رویای زادی در غرب طهورا سال دوم/ شماره چهارم

انتهای پیام/*

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.