دولت جدید اوباما و غرب آسیا (خاورمیانه)

همان گونه که پیش بینی می شد باراک اوباما بر رقیب جمهوری خواه خود غلبه یافت و برای دومین بار ریاست کاخ سفید را برعهده گرفت. با آن که آمریکا طی سال های گذشته درغرب آسیا (خاورمیانه) دچار افول زیادی شده است و اوباما سال گذشته اعلام کرده بود اولویت جدید سیاست خارجی آمریکا، شرق آسیا و حوزه اقیانوس کبیر خواهد بود؛ با این حال آمریکا به آسانی نمی تواند از منطقه راهبردی و حیاتی غرب آسیا (خاورمیانه)  بگذرد.
اکنون یکی از سوالات مهم آن است که اوباما در دور دوم ریاست جمهوری، نسبت به تحولات خاورمیانه و به ویژه پرونده های مهمی همچون ایران، سوریه و فلسطین چه سیاستی در پیش خواهد گرفت؟
جمهوری اسلامی ایران: واقعیت آن است که سیاست های راهبردی ایالات متحده امریکا در قبال ایران ثابت است و با ظهور دموکرات ها ویا جمهوری خواهان، تنها تاکتیک های آنان دچار تغییراتی می شود. دموکرات ها معمولا قائل به راهکارهای دیپلماتیک و ابزارهایی چون حقوق بشر برای اعمال فشار بر ایران هستند، در حالی که جمهوری خواهان لحن تندتری داشته و بر طبل جنگ می کوبند.
در همین راستا بسیاری از رسانه های غربی و عربی چنین تحلیل کردند که ایران از ابتدا خواهان پیروزی اوباما بوده و در نتیجه از پیروزی او خشنود شده است. این تبلیغات برای القای این نکته بوده است که ایران برای رهایی از موج سنگین تحریم ها، در دوره دوم اوباما، تن به سازش داده و از مذاکره با آمریکا استقبال خواهد کرد. به نظر می آید اگر این رسانه ها نظری به سخنان قاطعانه مقام معظم رهبری در آستانه سیزدهم آبان بیفکنند، در تحلیل های خود بازنگری خواهند کرد.
در هر حال آن چه در دوران جدید اوباما شاهد خواهیم بود چیزی جز ادامه سیاست های ظالمانه ضد ایرانی و چه بسا تشدید تحریم ها نخواهد بود و در مقابل، جمهوری اسلامی ایران نیز طبق رهنمودهای رهبر معظم انقلاب به مقاومت در ابعاد مختلف و از جمله عرصه هسته ای و اقتصاد ادامه خواهد داد.
سوریه: با گذشت بیش از 19 ماه از بحران سوریه و اتهام آمریکا به انفعال در برابر این کشور، برخی از ناظران پیش بینی می کنند اوباما در دوره دوم ریاست جمهوری نسبت به سوریه با قاطعیت بیشتری عمل خواهد کرد و تکلیف جبهه مقاومت و کانون آن یعنی جمهوری اسلامی را یکسره خواهد کرد. طبعا ادامه درگیری ها در سوریه، می تواند سایر کشورهای منطقه را تحت تاثیر قرار داده و بر دامنه بی ثباتی در غرب آسیا (خاورمیانه) بیفزاید. از طرفی ناامنی در مرزهای شمالی رژیم صهیونیستی نیز برای هیچ رییس جمهوری در آمریکا خوشایند نیست.
با این حال بعید است آمریکا به گزینه نظامی علیه سوریه روی آورد و تنها ممکن است اوباما در دوره دوم ریاست جمهوری خود از شورشیان سوریه حمایت های بیشتری کند. آمریکا از یک طرف گرفتار مشکلات عدیده داخلی از جمله رکود اقتصادی است و از سوی دیگر در معرکه سوریه، رقبای قدرتمندی همچون روسیه و چین و ایران را پیش روی خود دارد که هر گونه دخالت نظامی و حتی غیرنظامی واشنگتن در امور سوریه را برنمی تابند.
موضع گیری اخیر آمریکا نسبت به جریانات معارض سوری ـ که در نشست دوحه شرکت نمودند ـ و همچینن نگرانی از رشد جریانات افراطی و جهادی در سوریه، نشان داد دولت اوباما حداقل در کوتاه مدت علیه سوریه دست به اقدام ریسک آمیزی نخواهد زد.
این در حالی است که رژیم سوریه به رغم فشارهای فزاینده، پایداری خود را حفظ کرده و بشار اسد اخیرا در یک گفت‌ وگوی تلویزیونی شایعات مربوط به گناره‌ گیری از قدرت و خروج احتمالی از سوریه را تکذیب کرده و تاکید کرد در سوریه به دنیا آمده و در همین کشور خواهد مرد.
فلسطین: اوباما پس از ادای سوگند ریاست جمهوری اعلام کرد که مهمترین هدف او در غرب آسیا (خاورمیانه)  دنبال کردن صلح میان اسرائیل و فلسطینیان است. او گفت که هیچ کس نباید به تعهد آمریکا نسبت به امنیت اسراییل شک کند، اما غیر قابل تحمل است که فلسطینیان هم امیدی به آینده خود نداشته باشند.
البته این سخنان اوباما چندان تازگی ندارد، اما واقعیت آن است که پس از گذشت چهار سال، آمریکا هیچ گامی در جهت تحقق شعارهایی چون صلح و ایجاد دو دولت در فلسطین برنداشته است. در واقع پای بندی به امنیت و هویت اسراییل غاصب آن قدر اهمیت دارد که هیچ یک از روسای جمهور آمریکا به رغم شعارهای فریبنده، توان استیفای حقوق برباد رفته فلسطینیان را ندارند.
شاید اوباما بار دیگر تلاش کند مذاکرات سازش میان رژیم صهیونیستی و فلسطینیان از سر گرفته شود، اما در شرایط پر تنش غرب آسیا (خاورمیانه) ، امیدی به پیشبرد این مذاکرات نیست و تشکیل کشور مستقل فلسطین در مجاورت رژیم صهیونیستی همچنان در هاله ای از ابهام قرار دارد.
بیداری اسلامی: دولت اوباما با آن که در جریان بیداری اسلامی در خاورمیانه هم پیمانان بزرگی همچون حسنی مبارک را از دست داد، اما تلاش کرد در فرصت به دست آمده، به موج سواری بپردازد و خود را حامی جریانات دموکراسی خواهی در منطقه موسوم به «بهار عربی» نشان داد.
به عبارت دیگر آمریکا می خواهد در جریان بیداری اسلامی و تحولات جدید غرب آسیا (خاورمیانه)  تاثیرگذار باشد و منافع راهبردی خود را همچنان حفظ کند، اما مردم مسلمان منطقه نشان داده اند که به آمریکا نگاه مثبتی ندارند و می خواهند خود آن ها ـ و نه دولت های خارجی و متحدان داخلی آنان ـ سرنوشتشان را رقم بزنند.
به این ترتیب دولت جدید اوباما سعی خواهد کرد روابط خود را با کشورهای عربی که به دنبال انقلابات مردمی، به رهبران اسلامگرا رای داده اند، بازسازی کند و با شیوه های مختلف، بر دایره نفوذ خود در این کشورها بیفزاید.
از طرفی آمریکا نسبت به امکان قیام در کشورهای عربی حوزه خلیج فارس هوشیاری بیشتری نشان خواهد داد تا مبادا هم پیمانان دیگری را از دست بدهد. در همین راستا طبعا حمایت کاخ سفید از رژیم آل خلیفه در بحرین، علیه انتفاضه شیعیان این کشور ادامه خواهد یافت.
در پایان باید گفت دولت جدید اوباما در سیاست های خود نسبت به غرب آسیا (خاورمیانه)  تغییر مهمی ایجاد نخواهد کرد و با توجه به مطالبات و مشکلات داخلی، قادر به سرمایه گذاری زیادی روی تحولات منطقه نخواهد بود. این در حالی است که پیچیدگی های غرب آسیا (خاورمیانه)  همچون بحران سوریه و قضیه فلسطین و نیز موج بپاخاسته بیداری اسلامی که ماهیتی ضد آمریکایی دارد و بالاخره وجود قطب قدرتمندی همچون جمهوری اسلامی که سر سازش با استکبار جهانی را ندارد، کار اوباما را در دوره جدید در منطقه غرب آسیا (خاورمیانه) ، دشوارتر خواهد ساخت.

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.