محورهای اصلی این بخش از منشور عبارتند از:
1- آسیبشناسی؛ تاریخ انقلابها پر از آسیبهایی است که بخش زیادی از موفقیت و عدم موفقیت آن انقلابها، بستگی به چگونگی برخورد با آن آسیبها دارد. آسیب انقلابها دو دسته کلی است: آسیبهایی که فوراً پدید میآیند و ظاهری مشخص دارند و آسیبهای پنهانی که یا به شکل پنهان وجود دارند و یا پنهانی و تدریجی بهوجود میآیند.
2- رهایی از شر سلطه استکبار؛تحرکات سیاسی اجتماعی جوامع امروز، زمانی معنا و مفهوم انقلاب واقعی پیدا میکند که در کنار سایر عوامل انقلابساز، رهایی از شر سلطه استکبار را نیز داشته باشد؛ در غیر اینصورت، نهتنها این حرکتهای سیاسی و اجتماعی، انقلاب کامل محسوب نمیشوند بلکه بهمرور زمان با سلطه جدید محسوس و نامحسوس استکبار، با استحاله عوامل اصلی انقلاب، وضعیت در حالتی جدید به شکل گذشته باز میگردد و اثری از انقلاب باقی نمیماند.
3- محور بودن اسلام؛چنانچه محور بودن اسلام در انقلابها حفظ شود و انقلابیها بر جاری شدن احکام و آموزههای دینی در شریانهای جامعه اصرار ورزند، اگرچه فشار استکبار و ضدانقلابها بر جامعه زیاد میشود؛ اما اگر انقلابیها بر اساس آموزههای اصیل اسلامی مقاومت کنند، همین امر سبب سرزندگی و پایداری انقلاب میشود.
4- نظامسازی؛ نظامسازی باعث قوام و استحکام و نیز اعتبار انقلابها میشود و آمدورفت افراد نمیتواند تأثیر چندانی بر روند حرکت انقلاب ایجاد کند و نبود آن، انواع خطرات، ازجمله بیثباتی و هرجومرج و ریشهنیافتن حاکمیت قانون را علیه انقلاب افزایش میدهد.
5- حفظ پشتیبانی مردمی؛ مردم اساس و پایه انقلابها هستند و فاصله گرفتن مردم از انقلاب به هر دلیلی نشانه آغاز نابودی و تهیشدن انقلاب از اهداف و آرمانها و تبدیل شدن به حرکتی خنثی و بیمسئولیت است.
6- تربیت علمی جوانها؛با رعایت موارد پیشگفته، هدایت جوانان به سمت مسائل علمی و رشد در این زمینه، اسباب بیمهشدن انقلاب را فراهم میکند.
7- وحدت؛از بین رفتن وحدت به معنای اضمحلال و فروپاشی انقلاب و حفظ آن به معنای زنده بودن و پیش رفتن انقلاب است.
اگر حاضران در این همایش به این مسائل توجه کنند، هم انقلابهای موجود، حفظ میشوند و هم نطفه انقلابهای بعدی بسته میشود.
دیدگاه ها