دورنماي بحران سوريه

با توجه به پيچيدگي هاي بحران سوريه و درهم تنيدگي عوامل داخلي و خارجي، پيش بيني دورنمايي از وضعيت اين کشور کار دشواري است. با اين حال با توجه به تحولاتي که اين روزها در سطوح مختلف در سوريه رخ مي دهد، مي توان به نکات زير اشاره کرد:

1) به لحاظ ميداني معارضان داخلي سوريه به رغم تشتت در افکار و مواضع‌، با کمک هاي مالي و تسليحاتي خارجي موفق به پيشروي در برخي از مناطق سوريه شده و حتي مناطقي از دمشق پايتخت را مورد حملات خود قرار داده اند. حمله اخير به فرودگاه دمشق و يا نفوذ به اردوگاه فلسطينيان (اردوگاه يرموک) در جنوب دمشق از جمله دستاوردهاي ميداني شورشيان مسلح است که البته با پاسخ شديد و حملات کوبنده ارتش سوريه مواجه شده است.

2) جبهه مخالفان خارجي اعم از کشورهاي منطقه اي و فرامنطقه اي، دست به يک جنگ رواني گسترده عليه رژيم سوريه دست زده و در رسانه هاي خود چنين ترويج مي کنند که با توجه به پيشروي معارضان به مرکز، بشار اسد آخرين روزهاي خود را سپري مي کند. از طرفي با تکرار ادعاي به کارگيري سلاح شيميايي توسط رژيم سوريه و يا احتمال افتادن آن به دست عناصر افراطي،‌ قصد دارند افکار عمومي را عليه سوريه بسيج کرده و چه بسا زمينه هاي دخالت نظامي در اين کشور را فراهم سازند.

3) در سطح سياسي راهکارهاي حل بحران از جمله طرح اخضر ابراهيمي نماينده ويژه سازمان ملل در سوريه، به نتيجه نرسيده است. شالوده چنين طرح هايي مبتني بر توقف خشونت ها و برگزاري گفتگوي ملي و بسترسازي براي دوره انتقالي در سوريه (بر اساس مصوبات نشست 30 ژوئيه ژنو) مي باشد. ايران و روسيه نيز قائل به حل سياسي بحران هستند و جمهوري اسلامي در اين راستا طرح 6 ماده اي خود را ارائه کرده است. اما مشکل سوريه آن است که معارضان مسلح نه حاضر به توقف نبرد هستند و نه تمايلي به ورود به روند سياسي مذاکره دارند و تنها با تکيه بر سلاح، براندازي رژيم را دنبال مي کنند. از طرفي حمايت هاي خارجي از اين گروه ها نشان مي دهد اراده جبهه مخالف سوريه (غرب، ‌ترکيه و اعراب) نيز معطوف به براندازي و ادامه خشونت و جنگ است، نه دستيابي به راه حل سياسي.

4) با گذشت 20 ماه از بحران،‌ رژيم سوريه نشان داده است از توانمندي لازم براي پايداري در برابر موج حملات داخلي و فشارهاي خارجي برخوردار است و البته حمايت هاي ايران و روسيه و چين در اين پايداري نقش بسزايي داشته است. مقاومت بشار اسد از يک سو و فشار شديد مخالفان داخلي و خارجي از سوي ديگر، منجر به ايجاد حالت «لا غالب و لا مغلوب» شده است. به عبارتي جنگ سوريه صبغه فرسايشي يافته است که البته تبعاتي چون خستگي (براي دو طرف) و ويراني زيرساخت ها و کشتار و آوارگي مردم در پي خواهد داشت.

6) به رغم اراده خارجي براي سرنگوني بشار اسد، اما به نظر مي رسد نسبت به آينده سوريه پس از بشار، تصوير روشني وجود ندارد. تشتت در صفوف معارضان و ظهور عناصر و جريانات افراطي همچون جبهه النصره (که آمريکا ناچار شد آن را در ليست تروريسم قرار دهد) حاکي از آن است که اداره و ايجاد ثبات در سوريه پس از بشار کار ساده اي نبوده و اين کشور آبستن حوادث و بحران هاي تازه اي خواهد شد. درنگ غرب و نظاره بر ادامه نبرد فرسايشي در سوريه، ضمن آن که معلول ثبات و پايداري جبهه مقاومت است، ‌اما از سوي ديگر برخاسته از اين ابهامات و نگراني ها مي باشد.

5) با توجه به موارد فوق مي توان پيش بيني کرد راه حل عاجلي براي بحران سوريه حداقل در کوتاه مدت متصور نيست و درگيري و خشونت، تا مدت ها استمرار خواهد يافت. با اين حال عواملي چون تحولات ميداني (پيشروي معارضان يا مديريت موفق بحران توسط رژيم)، تغيير مواضع بازيگران خارجي، تصميم به دخالت تعيين کننده خارجي و يا  دستيبابي به راه حل سياسي مرضي الطرفين، از جمله احتمالاتي است که مي تواند سرنوشت سوريه را به شکل ديگري رقم زده و بحران فعلي را پايان دهد.

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.