روزنامه هاآرتص 7 اکتبر 2013 (15 مهر) در مقالهای به سیاستهای رژیم صهیونیستی در قبال ایران پرداخت و نوشت: مادامی که محمود احمدینژاد رئیسجمهور بود، از نظر نتانیاهو ایران، نمایندهای معتبرتر از وی نداشت؛ اما حالا که حسن روحانی به قدرت رسیده، نتانیاهو میگوید قابل اعتماد نیست. در واقع، نتانیاهو احمدینژاد و رفتار افراطگرایانه وی را ترجیح میدهد. در حال حاضر، سیاست دولت نتانیاهو چماق و هویج نیست؛ بلکه سیاست چماق و چماق است. حتی اگر ایرانیها رفتار خود را تغییر دهند، نتانیاهو خواهان تداوم تحریمهاست. در مورد فلسطینیها نیز مسئله مشابهی وجود دارد. اگر آنها اسرائیل[رژیم صهیونیستی] را نیز به رسمیت بشناسند، اوضاع چندان تغییر نمیکند. اگر آنها حق بازگشت آوارگان را نیز رها کنند، چیزی به دست نمیآورند. اگر انجام گفتوگوها را بپذیرند، شهرکسازی ادامه خواهد یافت و طبعاً چیزی نیز به دست نخواهند آورد.
در ادامه مقاله آمده است: چرا نتانیاهو چنین رفتار سیاسی دارد؟ نتانیاهو بهدنبال صلح و آشتی نیست، بلکه گزینه مطلوب وی، تسلیم شدن طرف مقابل است. پس از تسلیم نیز درخواستهای بیشتر صورت خواهد گرفت. در حال حاضر، یوال استینیتز، وزیر امور راهبردی و اطلاعاتی اسرائیل به ما میگوید که ایران از خط قرمز هستهای نتانیاهو عبور نکرده است. وی با وجود این مسئله، میگوید آنها توانمندیهای هستهای خود را گسترش میدهند و در لحظه ایجاد اعتماد میتوانند از این خط قرمز پا را فراتر گذارند. باید گفت ایرانیهای عزیز! منتظر خط قرمز دیگری باشید؛ اما در نظر جهان متمدن، در ایران پس از دوره احمدینژاد، فردی مانند روحانی رئیسجمهور شده که با استقبال جهانیان روبهرو شده است و رئیسجمهور آمریکا به دلیل ترافیک نیویورک از روحانی عذرخواهی میکند. تنها اسرائیل به گونهای رفتار میکند که گویی چیزی در ایران تغییر نکرده است. واقعیت این است که در ایران، بادهای تغییر، وزیدن گرفته و دولت جدید به واژگان جدید نیاز دارد. طبیعی است با آغاز تابستان نیز باید لباسهای زمستانی را کنار گذاشت.
در پایان مقاله آمده است: برای صلح باید به هر کاری دست زد. در حال حاضر، یک تار مو نیست که اسرائیل و ایران را به یکدیگر پیوند میدهد، بلکه آن انبوهی از تارهای موست؛ اما نتانیاهو با قیچی سیاه خود در حال پاره کردن یکبهیک این تارهای موست. در مورد نتانیاهو چیز تازهای وجود ندارد؛ چه در مورد توافق با فلسطینیها و چه در مورد روابط با ایران و یا حتی در مورد طبقه متوسط و فقرا در اسرائیل. به نظر میرسد هدف اسرائیل، حفظ وضعیت موجود است. نتانیاهو جهان را با عینک وحشت، درماندگی و خستگی مینگرد. آمریکاییها به جنگ لیبی کشیده شدند؛ اما به هیچ وجه خواهان مداخله نظامی در سوریه نیستند و ترجیح میدهند در ایران نیز چنین مداخلههایی صورت نگیرد. زمان آن رسیده است که از روح و فضای جدید جهانی پیروی کنیم. پس از خداحافظی ایرانیها با احمدینژاد، حال زمان آن رسیده که اسرائیلیها نیز با نتانیاهو خداحافظی کنند.
تحلیل:آنچه در این روزنامه صهیونیستی آمده، تنها دیدگاه نویسنده نیست. این نگاه بسیاری از صهیونیستهاست که سیاستهای افراطی نتانیاهو، زندگی عادی آنها را مختل کرده است. نویسنده برای اثبات نظرش، احمدینژاد را در کنار نتانیاهو قرار داده تا خوانندگان یادداشتش راحتتر آن را بپذیرند. این نظر او است در حالی که از نگاه ایران، احمدینژاد در زمان ریاستجمهوریاش موضع نظام را اعلام کرده بود همانگونه که روحانی نیز در حال حاضر، موضع نظام را بیان میکند. احمدینژاد و روحانی تفاوتی ندارند، ملاک، تطبیق تناسب مواضع آنها با معیارهای اصولی نظام است که میزان سنجش است.
دیدگاه ها