پایگاه اینترنتی هافینگتنپست 4 ژانویه 2014 (14 دی) در مقالهای به ابعاد و پیامدهای نزدیکی روابط ایران و غرب پرداخت و نوشت: ما در حال حاضر با لحظهای تاریخی در خلیجفارس و خاورمیانه[غرب آسیا و شمال آفریقا] روبهرو هستیم؛ بهطوریکه نزدیکی روابط با ایران میتواند بهطور بنیادین ژئوپلیتیک و اقتصاد منطقه را تغییر دهد. این فرصت نباید از دست برود. ایران ماه گذشته پس از توافق هستهای موقت با گروه 1+5 در صدر اخبار قرار گرفت. مطابق این توافق، ایران متعهد شده است نگرانیهای فوری قدرتهای بزرگ در مورد برنامه هستهای خود را برطرف کند. پس از این اتفاق، رهبران شورای همکاری خلیجفارس از مسیر جدید ایران استقبال کردند؛ اما در عین حال، نگرانی خود را در مورد برنامههای ایران برای افزایش تعداد نیروگاههای برق هستهای اعلام کردند و این اقدام را «تهدیدی علیه سامانه زیستمحیطی و امنیت آبها» خواندند.
در ادامه مقاله آمده است: تمرکز کنونی گفتوگوها بر توانمندی هستهای ایران و نیز تحریمهاست. اقدامات اعتمادساز در مقابله با سه دهه ارتباط نداشتن با ایران، زمانبر است. در دو طرف ماجرا تندروها و بازندگان نزدیکی روابط (بهویژه اسرائیل[رژیم صهیونیستی] و عربستان) فعالانه بهدنبال چالشسازی علیه گفتوگوها هستند. با وجود این، باید به یاد داشت که فرصت قدرتیابی فردی مانند حسن روحانی نباید از دست برود. مسیر جدیدی باید انتخاب شود. هدف و مقصود نهایی در پرونده هستهای متمرکز نیست؛ بلکه تعریف نقش آینده ایران در ژئوپلیتیک خلیجفارس، خاورمیانه و جنوب شرق آسیا نیز مدنظر قرار دارد. در عین حال، مشارکت فعال ایران در ترمیم زخمهای طولانیمدت از جمله بنبست اسرائیل و فلسطین نیز در کانون توجه است. تنها نزدیکی و همکاری ایران و آمریکا میتواند به ثبات عراق، افغانستان و پاکستان کمک کند و از تبدیل شدن سوریه به کشوری ورشکسته و تأثیرات سرریز آن بر همسایگان ضعیف از جمله لبنان و اردن جلوگیری کند.
در پایان مقاله آمده است: در سطح جهانی، نزدیکی به ایران به معنای کاهش تنشها و پایان تهدید قطع صادارات نفت از تنگه هرمز است و در عین حال، به افزایش صادرات نفتی از عراق و ایران میانجامد. بهای پایین نفت میتواند به طور مثبت به احیای اقتصاد جهانی منجر شود، هرچند صادرکنندگان خلیجفارس با کاهش صادرات و درآمد نفتی روبهرو خواهند شد. همچنین ایران دوباره به نظام بانکی جهانی و بازارهای سرمایه دسترسی پیدا خواهد کرد. دو پیامد میانمدت و بلندمدت مهم وجود خواهد داشت. نخست، مدیریت، راهبرد و نقش اوپک بهمنظور سازگاری با افزایش تولید نفتی ایران و عراق باید تغییر کند و دوم، نزدیکی روابط سبب خواهد شد خطوط لوله و زیرساختهای انرژی از چین، قزاقستان، افغانستان، پاکستان و هند عبور کند. ایران با توجه به ژئوپلیتیک خود میتواند بهموازت «راه ابریشم جدید»، خلیجفارس نفتخیز را به آسیا و چین متصل کند. نزدیکی به ایران نهتنها در ژئوپلیتیک خاورمیانه تغییر اساسی ایجاد میکند، بلکه بهطور بالقوه مزایای اقتصادی مهمی برای ایران و کشورهای خلیجفارس در پی دارد. در میان کشورهای خلیجفارس، امارات شریک تجاری مهمی برای ایران است؛ زیرا دوبی قطب کلیدی صادرات مجدد به ایران به شمار میرود. کشورهای شورای همکاری خلیجفارس میتوانند از ظرفیت کشاورزی و صنعتی ایران بهرهبرداری کنند و ایران نیز از بخش خدمات، زیرساختهای لجستیک و سرمایهگذاری این کشورها بهره ببرد.
تحلیل:این پایگاه اینترنتی با زیرکی خاصی فقط واقعیتهای احتمالی را که برای ایران و کشورهای منطقه و تا حدودی فرامنطقهای جذابیت دارد، برجسته کرده و به سود سرشاری که از این طریق نصیب غرب میشود، اشاره نکرده تا اشتیاق غرب را برای حلوفصل بحث هستهای پنهان نگهدارد تا ایران در روند گفتوگوها از آن استفاده نکند. مهم تحقق این واقعیتها است که آنهم در گرو پذیرش حق غنیسازی ایران است در غیر این صورت، تحقق این واقعیتها در حد یک آرزوی دور از دسترس باقی میماند.
دیدگاه ها