روزنامه نیویورکتایمز 22 فوریه 2014 (22) در مقالهای به سیاستهای آمریکا در قبال ایران پرداخت و نوشت: ما همانند تمام آمریکاییها بسیار امیدواریم که تلاشهای دیپلماتیک دولت اوباما به نابودی مسالمتآمیز برنامه تسلیحات هستهای ایران منجر خواهد شد. ما بهمنظور دستیابی به این هدف کلیدی امنیت ملی، از سیاستی حمایت میکنیم که گفتوگوهای کنونی به همراه برخی از اقدامات کنگره از جمله فشار اقتصادی و دیپلماتیک شدیدتر، آن را تکمیل میکند. برخی مخالفان چنین سیاستی معتقدند که این راهبرد، جنگطلبی است و احساس نگرانی میکنند که ایران از میز مذاکرات کنار خواهد رفت. راهبردی که ما مشخص میکنیم، بهترین شانس برای جلوگیری از جنگ با ایران را فراهم میآورد. در واقع، دیپلماسی که با حمایت تهدید جدی همراه نباشد، بزرگترین تهدید برای گفتوگوها خواهد بود و احتمال بروز جنگ را افزایش میدهد؛ زیرا به ایرانیها میگوید که آنها در صورت موضعگیری سازشناپذیر، چیزی از دست نخواهند داد.
در ادامه مقاله آمده است: گفتوگوهای موفقیتآمیز میان دشمنان به همگرایی منافع و اهداف بستگی دارد. ایران به این دلیل به میز مذاکره بازگشت که بهدنبال لغو تحریمها بود؛ ما بهمنظور رسیدن به توافق به میز مذاکره آمدیم و به بیان باراک اوباما «توافقی که ساخت تسلیحات هستهای توسط ایران را ناممکن کند». پیام ما به ایران باید شفاف باشد: ایران به اهدافش دست نخواهد یافت، مگر آنکه رضایت ما را جلب کند. متأسفانه رهبران ایران چنان رفتار میکنند که گویی این پیام را دریافت نکردهاند. در هفتههای گذشته، حسن روحانی، رئیسجمهور ایران، اظهار داشت که دولتش حتی یک سانتریفیوژ را کنار نخواهد گذاشت. همچنین تهران پا را از حرف فراتر گذاشت و موشکهای بالستیک دوربرد را آزمایش کرد که میتواند پایگاههای نظامیآمریکا در خاورمیانه[غرب آسیا و شمال آفریقا] و متحدمان، اسرائیل [رژیم صهیونیستی] را هدف قرار دهد. ایران حتی ناوهایی را به نزدیکی مرزهای دریاییآمریکا در اقیانوس اطلس فرستاده است. همچنین میدانیم که ایرانیها در گفتوگوهای قبلی برای فریب ما تلاش کردهاند. در سال 2003 هنگامی که آقای روحانی مذاکرهکننده ارشد ایران بود، تهران بیانیهای صادر کرد که مطابق آن، غنیسازی اورانیوم و دیگر فعالیتهای هستهای به حالت تعلیق درآمد. سال گذشته، وی در مبازرات انتخاباتی خود، آن توافقنامه را مورد تحقیر و تمسخر قرار داد.
در پایان مقاله آمده است: ارائه مشوقها کافی نیست. دیپلماسی باید با گزینهای مشخص برای دولت ایران همراه باشد: ایران یا برنامه هستهای خود را متوقف کند و از مسیر توانایی ساخت تسلیحات هستهای کنار رود و یا اینکه با تحریمهای اقتصادی شدیدتر و انزوای بینالمللی گستردهتر روبهرو خواهد شد. بدون این شفافسازی، جای تعجب نخواهد بود که ایران تلاشهای دیپلماتیک را رد کند. احیای نسبی اقتصاد ایران در هفتههای اخیر به دلیل کاهش تحریمها و نیز تداوم تحقیق و توسعه سانتریفیوژها، نگرانیهای ما را جدیتر میکند. در صورتی که ایران بتواند بدون توقف هیچیک از اجزای برنامه هستهای خود به چنین پیشرفتی دست یابد، چرا باید امتیاز بدهد؟! ما شدیداً باور داریم که بهکارگیری نقشآفرینی تاریخی کنگره در سیاست خارجی میتواند تلاشهای دولت را برای مجبور کردن ایران به درک پیامدهای اقدامات منفیاش تکمیل کند و ارتقا دهد. بنابراین، ما از کنگره مصرانه میخواهیم که برای ایران، مفاد یک توافقنامه نهایی را مشخص کند. این توافقنامه باید حداقل دربرگیرنده توقف کامل برنامه هستهای ایران باشد؛ بهطوری که ایران نتواند در مسیر تولید اورانیوم یا پلوتونیم بهمنظور ساخت تسلیحات هستهای قرار گیرد. کنگره باید بهمنظور تضمین تداوم هسته اصلی تحریمها طی گفتوگوها نظارت دقیق داشته باشد. کنگره باید تداوم اجرای توافقنامه موقت را تحت نظارت داشته باشد. در نهایت، ما از قانون ایران عاری از تسلیحات هستهای حمایت میکنیم. به طور تاریخی، رؤسای جمهور در برابر مداخله کنگره و اثرگذاری یا محدودسازی این نهاد قانونگذاری بر تلاشهای دیپلماتیک کاخ سفید مقاومت کردهاند. مادامی که آقای روحانی اعلام میکند که در چارچوب توافقنامه نهایی حتی یک سانتریفیوژ را کنار نخواهد گذاشت، کنگرهآمریکا باید اعلام کند که ایران برای بیپروایی خود، بهای سنگینی خواهد پرداخت.
تحلیل:درج چنین مطلب تند و باجخواهانهای در روزنامه نیویورکتایمز چند روز پس از آغاز دور دوم مذاکرات هستهای، گویای آن است که استکبار طی روزهای آینده برای تأثیرگذاری بیشتر بر روند گفتوگوها قصد دارد از طریق کنگره، دیپلماسی هستهای ایران را زیر فشار بیشتر قرار دهد. تحلیل نویسنده این است که تهدید، دیپلماسی را تقویت میکند و مانع جنگ میشود. با مقاومت تسلیمناپذیر باید به چنین تفکری ثابت کرد چنین دیدگاهی همهجا صدق نمیکند و کارکردش بسته به میزان مقاومتی است که در برابرش قرار دارد.
دیدگاه ها