پایگاه اینترنتی هافینگتنپست 7 مارس 2014 (16 اسفند) در مقالهای به نحوه تعامل و گفتوگو با ایران در مورد برنامه هستهای پرداخت و نوشت: گفتوگوهای کنونی با ایران بر سر برنامه هستهای در ژنو، این امیدها را برانگیخته است که ایران و غرب ممکن است آشتی و مصالحه کنند. در زمان ریاستجمهوری محمد خاتمی نیز برخی مقامات آمریکایی به بهبود روابط با ایران امیدوار شدند؛ اما تحلیلگران آمریکایی ظاهراً از آن مقطع زمانی چیزی نیاموختهاند. نزدیکی روابط به شکست انجامید.
در ادامه مقاله آمده است: اوضاع با این واقعیت پیچیدهتر میشود که آمریکا در گفتوگوهای کنونی بهتنهایی عمل نمیکند. سایر کشورهای گروه 1+5 نیز دخیل هستند و با توجه به وجود طرفهای مختلف گفتوگو و نیز تنوع ماهیت ارتباطات فرهنگی، جای شگفتی نیست که این گفتوگوها با چالش و دشواری روبهرو شده است. پایه چندفرهنگی برای گفتوگوهای کنونی تحتالشعاع تأکید بر نقشآفرینی محوری آمریکا در این گفتوگوهاست. این موضوع مشکلساز است و آمریکاییها نشان دادهاند در مواجهه با ارتباطات میانفرهنگی، گوش شنوا ندارند؛ نکتهای که بهطور شفاف مارگارت مید در مورد ارزیایی چشمانداز آمریکا برای رهبری جهان پس از جنگ جهانی دوم مطرح کرد.
در پایان مقاله آمده است: بهطور خلاصه و بهویژه در مورد ایران، آمریکاییها اغلب به دو دلیل ریزهکاریهای ارتباطی را در مواجهه با دیگر کشورها مدنظر قرار نمیدهند: نخست، آنها اهمیت تفاوتهای جایگاهی را نمیپذیرند و نادیده میگیرند. دوم، آنها معتقدند که اظهار پشیمانی از رفتارهای گذشته، امری قابل احترام و پیششرطی برای ارتقای روابط است. آمریکاییها تفاوتهای جایگاهی را لحاظ نمیکنند و از بیان صریح این موضوع امتناع میکنند؛ حتی زمانی که این موضوع بهطور مشخص در ارتباطات میانفردی وجود دارد. در واقع، این نوع نگاه و موضعگیری کاملاً ساختاری ارباب - رعیتی دارد؛ به این معنا که ارباب در این سازمان، قدرت واقعی دارد. ایرانیها هویتی بسیار متفاوت دارند. جایگاه اهمیت بسیاری در زندگی ایرانیها دارد. در واقع، ممکن است ایرانیها مقصر بودن خود را بپذیرند و از رفتارهای خود پشیمان شوند؛ اما این اقدام را در چارچوب تصمیمی آگاهانه در برابر طرف مقابل صورت میدهند. از سوی دیگر، رهبران ایران هرگز تمایل ندارند در مورد اقدامات و سیاستهایی که معتقدند توجیهپذیر و قابل دفاع هستند، ابراز پشیمانی کنند. در واقع، پیش از انقلاب ایران، رابطه میان آمریکا و ایران، در رابطه آمریکا و شاه بدون در نظر گرفتن مردم ایران خلاصه میشد. رهبران ایران این نوع رابطه را پس از انقلابها کاملاً غیرقابل قبول اعلام شده است.
تحلیل:همانگونه که این پایگاه آمریکایی هم به آن اشاره کرده است، یکی از مشکلات مهم آمریکاییها در برخورد با ایران، لحاظ نکردن تفاوتهای جایگاهی و نادیده گرفتن جایگاه ایران بهعنوان یک ابرقدرت منطقهای است. آمریکاییها بنا به خوی استکباری خود فقط عادت به زورگویی دارند و خود را قدرت اول میپندارند و از این رو حاضر نیستند در مذاکرات به صورت برابر و احترام متقابل، با ایران گفتوگو کنند که همین موضوع هم سبب به نتیجه نرسیدن مذاکرات تا به امروز شده است. تا زمانی که آمریکاییها جایگاه قدرت منطقهای ایران را به رسمیت نشناسند و بخواهند از موضع قدرت در مذاکرات وارد شوند، قطعاً نه مذاکرات هستهای، که هیچ مذاکره دیگری نیز به سرانجام نخواهد رسید.
دیدگاه ها