یکی از محاسن برآمده از متن معایب، آشکار شدن برخی از مکنونات بود که شاید در وضعیتی غیر از فضای مناظره، هیچگاه آشکار نمیشد. در یکی از بزنگاههای پر تب و تاب مناظره، یکی از نامزدها پس از شنیدن نکاتی از رقیب با احساس اینکه به موقعیتش آسیب جدی وارد شده، با آگاهی از سابقه نظامی بودن رقیب، با عصبانیت خطاب به وی گفت: «از ابتدای زندگی سیاسی مسیرم روشن است، هیچوقت پادگانی فکر و عمل نکردم. جزو افرادی هستم که حقوق خواندم. من سرهنگ نیستم. حقوقدان هستم.» این نامزد پس از مرور دوباره کلامش پاسخ دهد که آیا متوجه شده چه گفته است؟ آیا این پاسخ حقوقی یک حقوقدان در یک مناظره تبلیغاتی انتخاباتی در رسانه ملی به انتقاد رقیب است؟! در دنیا و ایران فرق یک حقوقدان با یک سرهنگ چیست؟ آیا حقوقدان مظهر آزادی و سرهنگ مظهر استبداد است؟ اگر این حقوقدان اینگونه میاندیشد، معلوم میشود حداقل انقلاب اسلامی را درک نکرده و اگر غیر از این است، چرا با ادبیاتی غیراخلاقی درصدد بوده هم رقیب را تحقیر کند و هم صدها هزار نظامی را تحقیر کرد. دفاع از خود با ضایع کردن حقوق صدها هزار نظامی رشید، شجاع و وظیفهشناس که ضامن امنیت و آرامش مردم و کشورند، رفتاری کاملاً ضدحقوقی است. این نامزد حقوقدان، عذرخواهی بزرگی به این قشر شریف بدهکار است هر چند که معلوم نیست آب رفته به جوی بازگردد؟!
دیدگاه ها