آینده مبهم اخوان المسلمین مصر

 

اخوان المسلمین مصر پس از چندین دهه فعالیت و مبارزه، به یک فرصت تاریخی دست یافته و در روند دموکراتیک برآمده از انقلاب 25 ژانویه به حکومت رسید، اما دولت نوپای اخوان، مستعجل بود و به دلایل مختلف قربانی کودتای ارتش این کشور شد.

در باره دلایل سقوط اخوان بحت های متعددی مطرح شده است؛ از یک طرف اخوانی ها فاقد تجربه سیاست ورزی و حکومتداری در سطح کلان بودند و با توجه به رویکرد انحصارگرایانه سازمانی و ایدئولوژیک، از نگاه ملی بازمانده و در نتیجه موفق به تعامل با رقبا نشده و بلکه با آنان دچار تقابل شدند. این تقابل سرانجام به اردوکشی خیابانی و دخالت و کودتای ارتش انجامید و مصر را وارد چرخه ای از خشونت و درگیری های خونین نمود.

از سوی دیگر غرب و رژیم های عربی سازشکار نیز که دل خوشی از اسلام سیاسی با محوریت اخوان نداشتند سرنگونی دولت اخوان را به فال نیک گرفته و بلکه آن را شکستی برای بیداری اسلامی تلقی کردند که جمهوری اسلامی ایران از دیرباز پرچمدار آن در منطقه بوده است.

در شرایط فعلی که رقبای سرسخت داخلی از جبهه نجات گرفته تا الازهر و نهاد قدرتمند ارتش در برابر اخوان صف آرایی کرده اند و در عرصه خارجی نیز حامی قابل ذکری ندارند، بازگشت اخوان به قدرت بسیار بعید است. همچنین افول سایر شاخه های اخوان در منطقه از آثار طبیعی تحولات اخیر مصر است. این در حالی است که حاکمیت جدید مصر علاوه بر فشار قضایی و بازداشت سران اخوان، در صدد اقدامات سخت گیرانه ای علیه اخوان از جمله انحلال این سازمان و یا قرار دادن آن در لیست تروریسم می باشد. بنا بر این فضای عمومی مصر حاکی از مخالفت شدید با اخوان است و طرفداران این جریان نیز که بر اساس همان منطق اردوکشی در خیابان ها دست به اعتراض زده و خواستار بازگشت رییس جمهور قانونی و منتخب شده اند، با سرکوب خونین ارتش و نیروهای امنیتی مواجه شده اند.

اکنون سوال اساسی آن است که با توجه به شرایط پیش آمده در مصر، آینده اخوان المسلمین در مصر و منطقه چگونه خواهد بود؟

نگاهی به تاریخچه عملکرد گروه های اخوان در کشورهای اسلامی در واکنش به کودتاهای نظامی دو الگوی کاملا متفاوت را پیش رو می گذارد: نخست الگوی اخوانی های الجزایری است که در سال 1990 با کودتای نظامیان کنار گذاشته شدند. اخوانی ها در الجزایر در واکنش به این اقدام ارتش و نیروهای امنیتی به اقدامات زیرزمینی روی آورده و خیلی زود دست به سلاح برده و بیش از یک دهه درگیری های خونین را رقم زدند. اعدام ، زندان و تبعید رهبران و اعضای اخوان از یک سو و ظهور شاخه القاعده در مغرب عربی از سوی دیگر، نتیجه این رویکرد اخوانی ها در قبال کودتای نظامیان بوده است.

الگوی دوم اما الگوی اخوانی های ترکیه است. حزب رفاه به رهبری نجم الدین اربکان پس از پیروزی در انتخابات پارلمانی ترکیه توانست در دولت ائتلافی حضور یابد، با این حال نظامیان سکولار در 28 فوریه 1997 در حرکتی که بعدها یک کودتای پست مدرن نام گرفت اربکان را از قدرت برکنار کرده و رهبران اخوانی حزب رفاه را بازداشت کردند. اخوانی های ترکیه بر خلاف برادران الجزایری خود، مدارا را بر خشونت ترجیح دادند. آنها تلاش کردند تا با یک بازنگری کلی در روش ها و آرمان های خود، آمادگی لازم را برای حضور دوباره در عرصه سیاسی کسب کنند. حزب عدالت و توسعه به نمایندگی از این جریان سیاسی و به رهبری رجب طیب اردوغان توانست در سال 2002 در انتخابات پارلمانی ترکیه شرکت کرده و با کسب اکثریت آرا به قدرت دست یابد. با توجه به عملکرد موفق حزب عدالت و توسعه، این پیروزی در انتخابات سال های 2007 و 2011 نیز تکرار شد.

پاسخ به این پرسش که اخوانی های مصر کدامین الگو را بر می گزینند در هاله ای از ابهام بوده و  نیازمند گذار زمان است. این که برخی جریانات رادیکال و متاثر از سلفی گری در اخوان به سمت اقدامات خشونت آمیز و مبارزه مسلحانه روی آورند، دور از ذهن نیست؛ اما جریان معتدل در اخوان به احتمال زیاد به گزینه دوم یعنی الگوی ترکیه روی خواهد آورد. در هر حال اخوان به عنوان یک سازمان ریشه دار و جهانی دارای ظرفیت های بالایی است و هر چند فرصت حکومتداری را به سرعت از دست داد و یا از دستش ستاندند، اما می تواند با بازنگری و برنامه ریزی برای سال های آینده، بار دیگر به عنوان یک بازیگر برجسته به عرصه قدرت بازگردد.

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.