در روزهای گذشته، شواهد متعددی آشکار شده که نشان میدهد تنش مهمی در روابط عربستان و آمریکا در حال شکلگیری است. اظهارات علنی بندر بن سلطان علیه آمریکا در واقع اوج این تنشها بود. در حالی که آمریکا و عربستان متحدان سنتی محسوب میشوند، وقوع تنشهایی با این درجه از شدت در روابط آنها کمی عجیب و در عین حال نشاندهندهی آن است که این روابط در واقع شکنندهتر از چیزی است که در بیرون به نظر میرسد.
در چنین شرایطی یکی از مهمترین سؤالهایی که باید به آن پاسخ داد این است که آیا این تنشها واقعی است یا اینکه همانند موردِ مربوط به جنگهای زرگری اسرائیل و آمریکا، نوعی تقسیم کار پس پرده بین دو طرف شکل گرفته است تا یکی نقش پلیس خوب و دیگری نقش پلیس بد را بازی کند و در نهایت، مسیر امتیازگیری از کشوری مانند ایران هموار شود.
در واقع میتوان گفت که به چند دلیل این تنشها فقط تا حدودی واقعی است:
1. پشت پردهی عصبانیت سعودی از آمریکا، اسرائیل قرار دارد. در واقع یک حقیقت ناگفته این است که از مدتها پیش، این اسرائیل است که عربستان را اداره میکند و سعودی تأمینکنندهی مالی پروژههایی علیه ایران، عراق، سوریه، لبنان و فلسطین است که در واقع در قدس اشغالی طراحی شده است.
اتخاذ سیاست سکوت و سانسور این کشور در قبال جزایر استراتژیک تیران و صنافیر که متعلق به عربستان بوده و تحت اشغال رژیم صهیونیستی در اختیار سازمان ملل قرار دارد و البته بخشی از امنیت و اقتصاد این رژیم جعلی را از طریق دسترسی به دریای سرخ، بابالمندب و اقیانوس هند تأمین میکند، تنها یکی از صدها گزارهای است که ادعای فوق را اثبات میکند. بنابراین این بار هم منطقی است که تصور کنیم سفرهای پنهان مقامهای اسرائیلی به عربستان این وضعیت را به وجود آورده است.
2. هم عربستان و هم اسرائیل از اینکه ایران و آمریکا به یک راهحل در موضوع هستهای برسند که ظرفیت غنیسازی ایران در آن پذیرفته شده و در عین حال تحریمها بر ایران لغو شود، بسیار نگران هستند. در واقع نگاه اسرائیل و سعودی این است که در این حالت دیگر هیچ کس نمیتواند جلوی رهبری ایران در محور مقاومت، تقویت روزافزون محور مقاومت و همچنین تبدیل شدن ایران به قدرت اول منطقه را بگیرد.
3. سعودی و اسرائیل نقش مهمی در جعل سند، خرابکاری، دروغبافی و عملیات تروریستی و اطلاعاتی علیه برنامهی هستهای ایران داشتهاند. اعترافات برخی از تروریستهای هستهای دستگیرشده در ایران نشان میدهد که بسیاری از آنها از سوی سعودی تغذیه میشدهاند. در واقع این دو تصور میکنند که پیشرفت هستهای ایران باعث ایجاد یک چتر امنیتی بر سر محور مقاومت خواهد شد که نتیجهی آن، تضعیف تاریخی موقعیت منطقهای آنهاست.
4. همچنین در این میان، به نظر میرسد سعودیها از رفتار آمریکا در قبال سوریه و تهدید حمایت از گروههای تروریست فعال در این کشور نگرانی فراوانی دارند. توافق اولیهی آمریکا با روسیه برای حلوفصل سیاسی بحران در سوریه و همچنین نگرانی از کمتحرکی آمریکا در تدوین گزارش بازرسان سازمان ملل در مورد کاربرد سلاح شیمیایی در این کشور، بخشی دیگر از علل بروز اختلاف بین عربستان و آمریکاست. شاید لغو سخنرانی نمایندهی عربستان در مجمع عمومی سازمان ملل و رد عضویت غیردائم در شورای امنیت از سوی این کشور، تأییدی بر این ادعا باشد.
با این توصیفات، برخی از کارشناسان بینالمللی معتقدند با توجه به جمیع جهات، دو نکته فراموشنشدنی است:
اول اینکه عربستان، با همکاری رژیم صهیونیستی، تمام تلاش خود را برای جلوگیری از افزایش قدرت ایران در سطح منطقه و حتی فراتر از غرب آسیا به کار خواهد گرفت، حتی اگر با مخالفت اولیهی آمریکا همراه باشد.
همچنین باید بدانیم که مقامات سعودی، خود بهتر از همه آگاهاند که بدون حمایتها و همکاریهای آمریکا، توانایی تحقق خواستهای خود را ندارند. به این معنا که در نهایت، نتیجه همان خواهد شد که دیگران میخواهند.
بروز اختلاف بین ریاض و واشنگتن، نه امری غیرواقعی است و نه خلاف عرف سیاسی به شمار میرود. موضوعاتی مانند نزدیکی آمریکا به ایران و بالا رفتن احتمال حلوفصل موضوع هستهای کشورمان، موفقیت جریان ضدتروریستی در سوریه، حمایت نکردن صریح و شدید آمریکا از دولت نظامی مستقر در مصر و افشای شنود 7.8 میلیارد تماس تلفنی در عربستان، میتواند نگرانیهایی جدی را در این کشور ایجاد کند، اما به نظر میرسد پیوستگی منافع دو کشور در منطقه و نقش مهم رژیم صهیونیستی در این معادلهی پیچیده و از سوی دیگر، چالشهای عمده و ریشهای بین آمریکا و ایران، که آن کشور را در برابر قدرتگیری تهران قرار خواهد داد، متغیرهایی هستند که موجبات رفع نگرانیهای ریاض را فراهم خواهند کرد.
دیدگاه ها