امام خامنهای (مدظلهالعالی) رهبر معظم انقلاب، در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی با تأکید بر اینکه فرهنگ و ارزشهای فرهنگی، هویت و روح یک ملت است، فرمودند: «فرهنگ، حاشیه و ذیل اقتصاد و سیاست نیست؛ بلکه اقتصاد و سیاست، حاشیه و ذیل فرهنگ هستند.» با تأمل در این عبارت، امکان درک اهمیت، عمق و چرایی بیاناتی که معظمله پیشتر و در این جلسه درباره فرهنگ داشتند، بیشتر فراهم میشود. درباره چرایی قرار داشتن اقتصاد و سیاست در حاشیه فرهنگ میتوان گفت: فرهنگ از لحاظ شأن و رتبه بر اقتصاد و سیاست مقدم است و یک فرهنگ سالم با حفظ سلامت جوهر اقتصاد و سیاست، در شکل دادن به یک جامعه سالم و حفظ سلامت آن نقش بیبدیل دارد؛ زیرا فرهنگ سالم در وهله اول در حکم یک بستر است که هر چه در آن بروید، چنانچه با مراقبت همراه باشد، به محصولی ارزشمند و با کمترین آفت و زیان تبدیل میشود. هنر و کارکرد فرهنگ سالم، تنها رشد سالم آنچه که در این بستر کاشته شده، نیست بلکه دارای قدرت معجزهآسای معالجه و درمان نیز هست. انسان عصر جدید با شناخت بیشتر از فرهنگ و میزان تأثیرگذاری آن بر رفتار افراد جامعه و حوزههای خاص و ویژه مانند اقتصاد و سیاست، با سرمایهگذاریهای گزاف و کلان، تهاجم فرهنگی به جوامع غیر را آغاز کرد و بهتدریج با تخریب فرهنگهای بومی و جایگزین فرهنگ خود، سلطه نامحسوس را بر آنها اعمال کرد. قدرت اصلی فرهنگ در ویژگی استحالهکنندگی آن نهفته است تا آنجا که قادر است در یک بازه زمانی، یک انسان و جامعه دیندار را بیدین و یک انسان و جامعه بیدین را دیندار کند. فرهنگ با برخورداری از این خصیصه ویژه چنانچه از آبشخور دیگری سیراب شود و در نهایت به وابستگی و استحاله کامل برسد، بدون شک موجد اقتصاد و سیاست و... وابسته و استحالهشده میشود. با اینکه بهنظر میرسد ذات فرهنگهایی که در بستر طبیعی شکل گرفتهاند، میل به سازش و اصلاح دارد، به سبب طمعورزیهایی که نسبت به آن شده و امروزه بهعنوان ابزار سلطه به آن نگریسته میشود، ابعاد منازعات فرهنگی افزایشیافته و برنامهریزی و مدیریت فرهنگی را به یک ضرورت فوری و غیرقابل چشمپوشی تبدیل ساخته است.
دیدگاه ها