سخنگوی وزارت خارجه آمریکا شب گذشته در نشست خبری در پاسخ به پرسش خبرنگاری درباره برنامه این هفته مربوط به گفتوگوهای هستهای ایران و گروه 1+5 گفت: «من فکر میکنم سردرگمیهایی به وجود آمده است که ما آنها را متأسفانه با تنظیم برنامهای که دقیق نیست، ایجاد کردیم. وندی شرمن، معاون وزیر خارجه آمریکا، در اینجا (واشنگتن) است. من امروز صبح وی را دیدم. وی فردا قرار نیست به هیچ جایی سفر داشته باشد. مطمئناً ما تماس نزدیک را حفظ میکنیم...» همانطور که جنیفر ساکی در بالا گفت، در بحث هستهای «سردرگمیهایی به وجود آمده است» اما نه به دلیلی که وی آن را بیان کرد، بلکه به این دلیل که اوباما، رئیسجمهور آمریکا، نتوانسته در قالب یک رئیسجمهور تمامعیار ظاهر شود و برای حلوفصل مسائل مهمی که آمریکا درگیر آن است، از جمله مذاکرات هستهای با ایران، تصمیم رئیسجمهورانه بگیرد. شاید مهمترین اقدام اوباما در دوره ریاستجمهوریاش که در همان ماههای اول آغاز کرد، تصمیم به خارج کردن نیروهای نظامی آمریکا از عراق و افغانستان بود که آن هم به پشتیبانی افکار عمومی مردم آمریکا و نارضایتی مردم این کشور از رویه نظامیگرایانه جورج بوش و روند پیوسته بازگشت جنازه سربازان آمریکا از عراق و افغانستان به کشورشان بود. اوباما میکوشد با بهانه همراهی نکردن کنگره با روند مذاکرات، ضعف و ناتوانی خودش در کسوت رئیسجمهور را بپوشاند، حال آنکه بر اساس قانون اساسی آمریکا، در چنین مواردی رئیسجمهور اختیار تصمیمگیری مستقل دارد. درباره این مهم، طرح هماهنگی کنگره با کاخ سفید برای فشار بیشتر به ایران وجهی ندارد و مانند موضوع پیشگفته، از جنس بهانه برای پنهان ساختن ناتوانی اوباما است؛ زیرا آمریکاییها میدانند چنانچه به این روند ادامه دهند، باید در انتظار شکست گفتوگوها باشند؛ بنابراین اصرار بر دیدگاه فوق، کاملاً بیمعنی است چراکه مفهوم آن، این است که آمریکا با رفتارش عامدانه مذاکرات را به شکست میکشاند؛ حال آنکه آمریکا بهشدت نیازمند بهنتیجه رسیدن مذاکرات است؛ پس بیسروسامانی وضع موجود را باید ناشی از ضعف تصمیمگیری اوباما دانست.
دیدگاه ها