حضرت آيتالله خامنهاي رهبر معظم انقلاب عصر روز شنبه (13/4/94) در ديدار بيش از هزار نفر از استادان و اعضاي هيأتهاي علمي دانشگاههاي سراسر کشور، نقش استادان را در تعليم و تربيت نسلي پرتلاش، مؤمن و پيشرو، نقشي بيبديل خواندند و با تأکيد بر پرهيز از حاشيهسازي در محيطهاي علمي افزودند: شتاب علمي کشور، به هيچ دليلي، نبايد کاهش يابد.
متن محوربندي شده اين بيانات بدين شرح است:
***
بسماللهالرّحمنالرّحيم(۱)
اهميت تکريم اساتيد
خيلي خوشآمديد برادران و خواهران عزيز. قبلاً بنده عرض کردهام(۲) که تشکيل اين جلسهي ديدار با اساتيد محترم و مکرّم و عزيزمان در درجهي اوّل، با هدف تکريم از مقام استاد است. ما ميخواهيم اين فرهنگ در کشور جا بيفتد که به استادان احترام گذاشته بشود. اين يکي از بزرگترين تعاليم تربيت اسلامي است. دربارهي اين، علماي گذشتهي ما کتاب نوشتند، احاديث نقل کردند، آيهي قرآن نقل کردند. در درجهي اوّل اين است؛ اين يک عمل نمادين است، براي اينکه از اساتيد تکريم بشود. هدف دوّم و سوّم هم که البتّه مهم است این است که من از برادران و خواهرانِ استاد، مطالبي را بالمشافهه(۳) بشنوم؛ و اگر چيزي به نظرم ميرسد به آنها عرض بکنم.
جلسهي امروز جلسهي بسيار خوبي بود؛ افسوس که وقت، کم بود و ما از استفادهي از بقيهي اساتيدي که قرار بود سخنراني کنند محروم مانديم؛ ولي همان مطالبي که دوستان بيان کردند، بسيار خوب بود؛ بعضي از آنها حتماً پيگيري ما را لازم دارد که من سفارش خواهم کرد و پيگيري خواهم کرد.
استاد هم معلم و هم مربي
دو سه نکته را من عرض ميکنم. نکتهي اوّل اين است که استاد فقط به معناي معلّم نيست، بلکه به معناي مربّي نيز هست؛ اين يک راز طبيعي مکشوف براي همه است. کسي که ما از او چيزي ياد ميگيريم و بابي از دانش را به روي ما باز ميکند، بهطور طبيعي يک نفوذي در قلب ما و روح ما ايجاد ميکند؛ ميتوانيم بگوييم يک حالت تأثيرپذيري در متعلّم ايجاد ميشود به برکت همين تعليم؛ اين يک فرصت بسيار بزرگ و استثنائي است. جوانهايي که حاضر نيستند از نصيحت پدر و پدربزرگ و مادر و خانواده چيزي به گوش و به دل بگيرند و درعينحال يک حرف استاد و يک اشارهي استاد در آنها يک اثر عميق ميگذارد، کم نيستند. استاد اينجور است. بهطور طبيعي تعليم با امکان تربيت همراه است؛ از اين فرصت بايد استفاده کرد. اگر استاد ما متدين باشد، داراي غيرت ملّي باشد، داراي انگيزهي انقلابي باشد، داراي روحيهي سختکوشي باشد، بهطور طبيعي اينها به متعلّم منتقل ميشود. اگر عکس اينها هم باشد، همينجور. اگر آن استاد، يک انسان باانصاف و بااخلاق باشد، امکان تربيت دانشجوي باانصاف و بااخلاق بالا خواهد رفت؛ عکسش هم همينجور است.
نياز کشور به جواناني سرشار از انگيزهي ايماني، بصيرت ديني، همّت بلند، جرئت اقدام، اعتمادبهنفس
امروز کشور به جوانهايي نياز دارد که بتوانند بازوان پُرقدرتي باشند براي پيشرفت کشور، سرشار از انگيزهي ايماني، بصيرت ديني، همّت بلند، جرئت اقدام، اعتمادبهنفس، اعتقاد به اينکه «ما ميتوانيم»، اميد به آينده، افقهاي آينده را روشن و درخشان ديدن، روح استغناء - نه به معناي اعراض از فراگيري از بيگانگان، که اين را ما هرگز توصيه نکردهايم و نميکنيم؛ حاضريم شاگردي کنيم پيش ديگران که از ما بيشتر بلدند- روحيهي استغناء از تأثيرگذاري، تحميل و سوءاستفادهي از انتقال دانش که امروز در دنياي دانشمند که دنياي قدرت استکباري است اين معنا رايج است -اين روحيهي استغناء بايد در جوان وجود داشته باشد- روحيهي فهم درست از موقعيت کشور که ما در کجا هستيم و کجا ميخواهيم برسيم و چگونه ميتوانيم اين راه را طي کنيم -که در بيانات امروز اين اساتيد، نکات روشني در اين زمينه حقيقتاً وجود داشت- قاطع بودن در برابر دستاندازي، تجاوز و خدشهدار کردن استقلال ملّي؛ ما به جوانهايي با يکچنين روحيههايي نياز داريم.
اساتيد؛ مربيان جوانان تراز انقلاب اسلامي
اين روحيهها را، اين امتيازات را استادها ميتوانند در نسل جوانِ مشغول تحصيل و علمآموز کشور، القا کنند و تزريق کنند و بهوجود بياورند؛ استاد اين است؛ البتّه با روش، با منش، نه با درس اخلاق. توصيه نميکنم که اساتيد علمي، کلاس اخلاق بگذارند براي دانشجو؛ اين يک کار ديگري است. اساتيد ما با رفتار خودشان، با اظهارات خودشان، با منش خودشان، با اظهار عقيدههايي که در زمينههاي مختلف ميکنند، ميتوانند اين تأثيرات را در دانشجوي خود، در جوان امروز القا کنند و بهوجود بياورند و خلق کنند.
اساتيد دانشگاه؛ فرماندهان جنگ نرم
اينکه ما گفتيم اساتيد فرماندهان جنگ نرمند، اين به اين معنا است. اگر آن جوان -همچنانکه ما عرض کرديم- افسر جوان جنگ نرم است، استاد، فرمانده او است و اين فرماندهي به اين صورت است.
در جنگهاي سخت هم همينجور بود: هر وقت خود فرمانده -فرمانده گردان، فرمانده گروهان، فرمانده تيپ- در وسط ميدان در نقطهي حسّاس حضور داشت، يعني خود او اگرچنانچه ميجنگيد، تأثير فوقالعادهاي در سربازان هم داشت. مخصوص ما هم نيست، ديگران هم همينجور هستند. ناپلئون پهلوي سربازهاي خودش با لباس روي خاک ميخوابيد. راز پيشرفتهاي جنگي ناپلئون در دوران خودش که يک چيز فوقالعادهاي است، اين است: سربازها از او فقط به زبان دستور نميگرفتند، در عمل دستور ميگرفتند. جوانهاي ما هم در دوران دفاع هشتساله همينجور عمل کردند؛ فرمانده لشکر، گاهي اوقات جلوتر از عناصر عادي در ميدان جنگ حضور داشت؛ در خطوط مقدّم حضور داشت و حتّي گاهي به شناسايي ميرفت؛ خود فرمانده لشکر ميرفت شناسايي! که اين در ارتشهاي دنيا يک چيز بيمعني و غير قابل قبولي است، امّا اين اتّفاق افتاد و همين بود که پيشرفتها و شگفتيهاي عظيم دورهي دفاع مقدّس را بهوجود آورد. در جنگ نرم هم همينجور است. استاد خودش بايد وسط ميدان اين مبارزهي عميق، حياتي و مقدّس -يعني همين چيزي که اسمش را ميگذاريم «جنگ نرم» که اين هم يک دفاع مقدّسي است- حضور داشته باشد.
هفتاد هزار عضو هيئت علمي، مايه افتخار نظام اسلامي
امروز ما در حدود هفتاد هزار عضو هيئت علمي در کشور داريم که اين مايهي افتخار است. من يادم است در سالهاي اوّل انقلاب -در نيمهي اوّل دههي ۶۰، شايد هم تا نيمهي دوّم- تعداد اعضاي هيئت علمي، حدود پنج هزار و شش هزار تخمين زده ميشد. اين عدد امروز به حدود هفتاد هزار رسيده؛ اين مايهي افتخار کشور و مايهي افتخار انقلاب و مايهي افتخار دانشگاه ما است.
بايد عناصر مؤمن و انقلابي در هيئتهاي علمي، قدر دانسته شوند
خوشبختانه بخش عظيمي از اين نيروي بزرگ و گسترده، انسانهاي مؤمن، متدين، مذهبي، انقلابي و معتقد به مباني دين و انقلابند؛ اين هم چيز بسيار مهمّي است؛ اين [هم] يک پديدهاي است. بايد عناصر مؤمن و انقلابي در هيئتهاي علمي، قدر دانسته شوند. اين را من خطاب به مديران عزيزمان، به مسئولين وزارت آموزش عالي و وزارت بهداشت و آموزش پزشکي ميگويم: قدر بدانيد! وزراي محترم و هيئتهاي مديرهي وزارتخانهها، بايد از حضور اين اساتيد مؤمن و اساتيد پايبند به ارزشهاي ديني که ايستادهاند پاي حرف حقّ خودشان و از اين هجمههاي تبليغاتي و موذيگريهاي زيرزيرانه -که از خيلي از آنها هم ما مطّلعيم- نهراسيدند و عقب ننشستند، قدرداني کنند. مديران محترم! عناصر مؤمن و اساتيد مؤمن را در دانشگاهها ارج بنهيد.
اين مطلب اوّل راجع به اهمّيت استاد. من اگر ميتوانستم با همهي اين هفتاد هزار استاد عزيز در کشور ديدار کنم، حتماً اين کار را ميکردم، و اگر ميتوانستم از يکايک آنها سخني بشنوم حتماً ميشنيدم؛ منتها خب، معلوم است که دست ما کوتاه است و اين خرماي شيرين و ارزشمند بر نخيلي بلند.(۴)
افتخار قرار گرفتن در رتبهي شانزدهم علمي جهان
نکتهي دوّم در مورد مسئلهي علم است. خوشبختانه امروز جنبش علمي در کشور تبديل شده به يک جريان؛ اين يک جريان تثبيتشدهي در کشور است و در اين ترديدي نيست. در اين ده پانزده سال اخير اساتيد ما، دانشمندان ما، جوانان ما در اين زمينه کار کردند؛ و آثار آن را هم در صعود رتبهي علمي کشور مشاهده ميکنيم. ما رسيديم به رتبهي شانزدهم علمي جهان، اين خيلي مهم است؛ رتبهي ما خيلي عقبتر و پايينتر از اين حرفها بود؛ کشور را به رتبهي شانزدهم رساندند و اين بسيار چيز باارزشي است.
شتاب علمي در کشور کم شده است
چند نکته در اينجا وجود دارد: نکتهي اوّل اين است که رسيدن ما به رتبهي بالاي علمي، ناشي از شتاب فوقالعادهي کار بود. طبق آمارهاي جهاني، شتاب پيشرفت علمي در کشور، سيزده برابرِ متوسّط جهان بود؛ اين را مراکز آماري علمي دنيا اعلام کردند که ما هم مکرّر قبلاً اعلام کرديم. اين شتاب، امروز کم شده. اينکه بعضي ميگويند از لحاظ پيشرفت علمي عقب مانديم، بعضي ميگويند نه، عقب نمانديم و هر دو هم آمار ارائه ميکنند، نکتهاش اينجا است: بله، عليالظّاهر از رتبهي شانزدهم يا پانزدهم تنزّل نکرديم -اين درست است- امّا بايستي ترقّي ميکرديم؛ يعني آن شتاب بايستي ادامه پيدا ميکرد؛ اين شتاب امروز کم شده. برادران و مسئولان عزيز وزارتخانهها به اين [نکته] توجّه کنند؛ آن شتاب، امروز نيست. کاري کنيد که شتاب رشد علمي فروکش نکند؛ باز به تعبير نظاميهاي جنگ سخت، اين حرکت از دُور نيفتد. البتّه ميدانيم که هرچه جلوتر برويم، طبعاً اين شتاب کمتر خواهد شد؛ يعني وقتي خيلي عقبيم، ظرفيتهاي استفادهنشدهي بيشتري وجود دارد که هرچه جلوتر بياييم، اين ظرفيتها طبعاً کمتر ميشود، چون استفاده ميشود -اين را ميدانيم- امّا آن شتاب لازم و متناسب، در پيشرفت علمي نبايد کم بشود.
برکنار نگه داشتن محيط علمي کشور از حاشيهسازيها
نکتهي دوّم اين است که محيط علمي کشور را از حاشيهسازيها برکنار نگه داريد. اشتباه نشود؛ من نميگويم در دانشگاهها سياست نباشد -شايد خيليها يادشان است که من سالها پيش در همين جلسهي ماه رمضان در حضور اساتيد، تعبير تندي کردم نسبت به آن کساني که ميخواستند دستوپاي سياست را از دانشگاهها و ميان دانشجوها جمع کنند که مايهي گلهي خيليها شد- نه، بنده معتقدم محيط دانشگاه، محيط فهم سياسي، تحليل سياسي، دانش سياسي، آگاهي سياسي است؛ اين را من مانع نيستم؛ نه، [بلکه ميگويم] سياستبازي نشود، سياسيکاري نشود، حاشيهسازي نشود. اين حاشيهسازيها به کار اصلي که عبارت است از کار علم و پيشرفت علم با همهي خصوصياتي که اين مسئله دارد، لطمه ميزند.
جنجال سازي ناصواب و ورود غلط به مساله بورسيه ها
يکي از غلطترين کارهايي که در اين يکي دو سال اخير اتّفاق افتاد، اين مسئلهي بورسيهها بود. اگر راست هم بود اين حرف -که البتّه بعد تحقيق کردند، معلوم شد به آن شکل، راست هم نيست؛ آنطوري که روزنامهها با آن بازي کردند هم نبود؛ به ما گزارشهاي دقيق و بر اساس بررسيها دادند- راهش اين نبود که ما مسئله را روزنامهاي کنيم. يک تعدادي برخلاف قانون يک امتيازي بهدست آوردند؛ خيلي خب، راه قانوني وجود دارد: لغو کنند آن امتياز را؛ سروصدا ندارد. جنجال درست کردن، حاشيه درست کردن است و اين سمّ براي محيط علمي است که بايستي با آرامش کار خودش را دنبال بکند. اين سم را متأسّفانه افرادي بر اساس همان پايههاي بينش فکري مبني بر سياسيکاري و سياستبازي به کام دانشگاه کشور ريختند؛ چرا؟ علاوه بر اينکه ظلم هم شد -به خيليها ظلم شد- هم خلاف قانون بود اين کار، هم خلاف تدبير بود اين کار، هم خلاف اخلاق بود؛ آنوقت مدام دم از اخلاق هم ميزنند. توبهفرمايان چرا خود توبه کمتر ميکنند!(۵) اين کار اخلاقي بود؟ حاشيهسازي نشود. نگذاريد محيط آموزش عالي اسير حواشي بشود.
تحوّل در علوم انساني نيازمد جوششي از درون و حمايتي از بيرون
مسئلهي بعدي مسئلهي علوم انساني است. در زمينهي علوم انساني عقبيم. دوستان که دربارهي علوم انساني صحبت کردند، بدرستي بر روي اهمّيت علوم انساني، حتّي در صنعت، تکيه کردند؛ درست است. اين آماري که اين برادر عزيزمان دادند براي من جالب بود که گفتند در پيشرفت صنعتي، حدود چهل درصد مثلاً -يا پنجاه درصد- مربوط به مسائل مهندسي و مربوط به مسائل فنّي است، حدود پنجاه شصت درصد مربوط به مسائل علوم انساني -مثل مديريت، همکاري، سختکوشي- است؛ راست ميگويند، اين خيلي مهم است. در زمينهي علوم انساني، امروز خوشبختانه چند نفر از برادران مطالب خوبي گفتند، همان حرفهاي دل ما است؛ البتّه حرفهاي زبان ما هم هست؛ اين مسائل را ما هم بعضاً گفتيم. علوم انساني بسيار مهم است. تحوّل در علوم انساني که به دلايل بسيار يک امر لازم و ضروري است، نياز دارد به جوششي از درون و حمايتي از بيرون. خوشبختانه جوشش از درون امروز هست. من ميبينم [گزارش کارها]، هم در شوراي عالي انقلاب فرهنگي -همين شوراي تحوّل و دوستاني که در آنجا مشغول کارند- هم در خود دانشگاهها، هم آنطور که امروز ملاحظه کرديد [در صحبت] بعضي از دوستاني که دربارهي علوم انساني صحبت کردند، نشاندهندهي اين است که اين جوشش دروني در درون دانشگاهها آن هم از سوي فرزانگان و از سوي انسانهاي دانشمند، وجود دارد؛ حمايت از بيرون هم بايد وجود داشته باشد -حمايت گوناگون- که يکي از مصاديق اين حمايت، تبعيت دانشگاه و وزارت از مصوّبات شوراي تحوّل است. يک مصوّباتي دارند که امروز هم يکي از برادرها همين حالا بيان فرمودند که همان مقداري که کار شده، همين مقدار عملياتي بشود. هر مقداري که تلاش شده است، کار شده است، اين اجرائي بشود و عملياتي بشود. در دفترها و کتابها و زونکنها -و به قول ايشان در پيچوخمهاي دالانهاي وزارت يا شوراي عالي انقلاب فرهنگي- نماند، بيايد عملياتي بشود؛ اين کاملاً درست است. وزارت به اين نکته توجّه کند. آقاي دکتر فرهادي(۶) هم اينجا نشستهاند، اينها چيزهايي است که من بخصوص به ايشان توجّه ميدهم که اين مسائل را دنبال کنند؛ اين کار، کار بزرگي است. امروز سررشتهي علم در کشور و سررشتهي دانشگاه در کشور، در دست اين برادران خوب ما است؛ اينها بايستي به معناي واقعي کلمه و دلسوزانه دنبال بکنند.
توجه ويژه به سهم بودجه پژوهش
يک نکتهي ديگر مسئلهي سهم بودجهي پژوهش است. البتّه دربارهي اين مسائلي که عرض ميکنم، يک توضيحاتي هم لازم است منتها وقت نزديک به اذان است و نميتوانم خيلي بحث را توسعه بدهم. سهم بودجهي پژوهش مهم است؛ چند سال است که بنده در همين جلسه و در جلسات ديگر و در ديدارهاي خصوصي با مسئولين اجرائي کشور، روي اين مسئله تکيه کردهام، متأسّفانه اطّلاعاتي که به من ميدهند و گزارشي که به من ميدهند، نشان ميدهد که نه، اين حرفهاي ما مثل نصيحت است؛ نصيحتي که مثلاً يک نفر منبر ميرود و يک نصيحتي ميکند؛ با اين چشم نگاه شده؛ اينجور نيست؛ بايد سعي بشود. حالا در چشمانداز، ۴ درصد از بودجهي عمومي را براي پژوهش در نظر گرفتند؛ ما حالا آنقدر همّتمان براي اين در کوتاهمدّت، بلند نيست؛ امّا همان ۱/۵ درصد يا ۲ درصدي که ممکن است و صحبت است، بايد انجام بگيرد؛ هنوز بودجههايي که وجود دارد براي پژوهش، بحث چند صدم درصد است؛ يکي اين مسئله است؛ يکي هم صَرف درست و برنامهريزيشدهي منابع مالي پژوهش؛ بايد درست صرف بشود و درست در جاي خود قرار بگيرد.
ضرورت توجه به نقشه جامع علمی کشور
نکتهي بعدي مسئلهي نقشهي جامع علمي است؛ خب، نقشهي جامع علمي با زحمت و تلاش دوستان تکميل شد و به جايي رسيد و يک سند کاملِ خوب تهيه شد براي کشور که خيلي مغتنم است. آن کساني هم که صاحبنظر هستند، بعد از اينکه نقشهي جامع علمي کشور تهيه شد -آنطور که به بنده گزارش دادند و منتقل شد- تأييد کردند؛ يعني اينکه يک اشکال عمدهاي، يک اشکال بزرگي بر اين چيزي که در شوراي عالي انقلاب فرهنگي تهيه شده، وارد باشد، نه؛ چنين چيزي وجود نداشته؛ يعني مورد تأييد قرار گرفته است؛
ضرورت گفتمان سازی، برای عملیاتی کردن نقشه جامع علمی
منتها اين نقشهي جامع علمي بايد عملياتي بشود که قدم اوّلش هم گفتمانسازي است. ميشنوم من که دوستاني که به شهرستانها مسافرت ميکنند، در دانشگاههاي کشور حضور پيدا ميکنند، ميگويند بسياري از اساتيد -چه برسد به دانشجويان- و حتّي مديران، درست اطّلاعي از نقشهي جامع علمي کشور ندارند. حالا يکي از دوستان اينجا گفتند که خيليها از اقتصاد مقاومتي که شما ميگوييد، اطّلاع ندارند؛ بله، اين يکي از ضعفهاي کار ما است. ما اگر ميخواهيم يک خواستهاي تحقّق پيدا کند، قدم اوّل اين است که اين خواسته را بهصورت يک گفتمان پذيرفتهشده دربياوريم؛ مسئلهي علم از همين قبيل بود که يک گفتمان شد و بهطور طبيعي وارد جريان عملي شد، عملياتي شد و بهصورت يک جريان درآمد؛ اين [مسئله] هم همينجور است. مسائل مربوط به نقشهي جامع علمي کشور بايد تبديل بشود به يک گفتمان و بهصورت جدّي اجرا بشود؛ اين يک نکته است.
ضرورت توجه به سند آمايش آموزش عالي
از مسائل جنبي اين هم يک نکتهي مهمّ ديگر است و آن عبارت است از سند آمايش آموزش عالي. اينکه يکي از دوستان اشاره کردند که «اگر همهي چيزهايي که مورد نظرمان است اولويتهاي ما باشند، معنايش اين است که اصلاً اولويتي نداريم»، اين حرف درست و حرف متين است. اينکه گفتند «ما در چند رشتهي صنعتي مشخّصاً بگوييم در اين رشتهها ميخواهيم پيشرفت بکنيم و روي آنها سرمايهگذاري انساني و مالي و همّت و تواناييهاي گوناگون بکنيم»، اين کاملاً حرف درستي است. بنده يک وقتي در مورد ورزش اين مطلب را گفتم؛ گفتم ما در دو سه رشتهي ورزشي ميتوانيم در دنيا يا اوّل باشيم يا دوّم؛ خيلي خب، برويم سراغ اينها؛ در بعضي از رشتههاي ورزشي نه، ما اميد اوّل و دوّم شدن نداريم؛ منظورم در ورزشهاي قهرماني و در مسابقات جهاني است. اتّفاقاً همين کار را هم کردند؛ يعني يک مقداري در اين زمينهها قدم برداشتند و مفيد و مؤثّر هم بوده؛ در اين زمينه هم همينجور است. نگاه کنيم ببينيم کدام رشتهي علمي، در کدام دانشگاه و در کدام منطقهي کشور داراي اولويت است؛ آمايش علمي سرزميني کشور به اين معنا است. ما در کدام دانشگاهها بايستي چه رشتههايي را دنبال بکنيم و روي آن سرمايهگذاري کنيم و از آنها پاسخ بخواهيم و مطالبه کنيم. اين هم يک مسئله است که بايستي اين سند تکميل بشود و عملياتي بشود و کار بشود.
آنچه من در پايان عرض ميکنم، اين است که برادران عزيز، خواهران عزيز! قدر اين کاري که به آن اشتغال داريد را بدانيد. از اين عزيزتر و محترمتر، امروز کاري نميشود سراغ کرد از کارهايي که در اختيار ما است. شما کارهاي بزرگي را بر عهده گرفتيد که داريد انجام ميدهيد. در وزارت علوم، عزم و همّت کار بايستي روزبهروز افزايش پيدا کند، اگر بخواهيم اين کارها انجام بگيرد.
ضرورت برنامه ریزی برای دورههای تحصیلات تکمیلی در حال افزایش
من البتّه يکي از چيزهايي که يادداشت کردهام، مسئلهي افزايش تعداد دانشجو در دورههاي تحصيلات تکميلي است -که خوشبختانه در اين چند سال اخير افزايش چشمگيري پيدا کرده و اين يک مزيت بسيار فوقالعادهاي است- منتها بايستي برنامهريزي صحيحي نسبت به خروجي اين پديدهي مهم انجام بگيرد. در دورههاي تحصيلات تکميلي، دانشجويان دنبال اين هستند که يک چيزي را تحقيق کنند، يک چيزي را بنويسند، رسالهاي را تهيه کنند؛ اين احتياج دارد به يک نظام، احتياج دارد به يک نگرش کلان، به يک هدايت کلّي که چه تهيه بشود که کشور بتواند از آن استفاده بکند. اگرچنانچه اين نشد، ما منابع را هدر دادهايم؛ هم استاد را، هم دانشجو را، هم پول را، هم مديريت را، هم امکانات گوناگون ديگر را هدر دادهايم. اين نگاههاي کلان، اين برنامهريزيهاي کلان، اين انتظامبخشيدنهاي کلان به مسائل مربوط به وزارت علوم، کارهاي اساسي است که بايستي انجام بگيرد و گرههاي کشور انشاءالله از اين طريق باز بشود.
اهمیت کار مهم دستگاه مدیریت علمی کشور
کاري که شما اساتيد ميکنيد کار مهمّي است. کاري که دستگاه مديريت علمي کشور انجام ميدهد -که عمدتاً وزارتها هستند و معاونت علمي رئيسجمهور- کار مهمّي است؛ اين کار را اهمّيت بدهند؛ آن تقويم و ارزيابي حقيقي نسبت به اين انجام بگيرد؛ بدانيم که چه کار مهمّي دارد انجام ميگيرد.
هدف تحريمها فقط مسئلهي هستهاي نيست
همينطور که بعضي از دوستان در سخنرانيهاي خودشان اشاره کردند، هدف دشمنان ملّت ايران اين است که نگذارند اين کشور و اين ملّت به جايگاه شايستهي خودش، آن جايگاه تمدّني، برسد؛ [چون] احساس کردهاند که اين حرکت در کشور آغاز شده؛ تحريمها بهخاطر اين است. بله، بنده هم عقيدهام اين است که هدف تحريمها مسئلهي هستهاي فقط نيست، مسئلهي حقوق بشر هم نيست، مسئلهي تروريسم هم نيست. گفتند چرا فلاني براي روضهي علياصغر که روضهخوان خواند، گريه نکرد؟ گفت آن بنده خدا خودش صد علياصغر سر بريده؛ اين براي روضهي علياصغر گريه ميکند؟ اينها خودشان تروريستپرورند، اينها خودشان ضدّ حقوق بشرند؛ اينها دنبال اين هستند که براي حقوق بشر به يک کشوري فشار بياورند؟ مسئله اين نيست؛ مسئله يک محاسبهي بسيار بالاتر و فراتر از اين حرفها است؛ يعني يک ملّتي، يک حرکتي، يک هويتي بهوجود آمده است مبتني بر منابعي و مبادياي درست نقطهي مقابل مبادي نظام استکبار و نظام ظلم و انظلام؛ نميخواهند اين به جايي برسد؛ ما در يکچنين موقعيتي هستيم؛ ما در يکچنين جايگاهي هستيم. بايست حرکت بکنيم، بايد تلاش کنيم. تحريمها هم البتّه زحمتهايي ايجاد ميکند امّا ميتواند مانع پيشرفت نشود؛ [بايد] از ظرفيتهايمان استفاده کنيم. و شما اساتيد در اين زمينه نقش داريد؛ و وزارت علوم و وزارتهاي مربوط به مسئلهي دانش، نقشهاي اساسي و مهمّي دارند؛ اين نقشها را قدر بدانيد و دنبال کنيد و انشاءالله از خداي متعال هم کمک بخواهيد. اين آيهي شريفه را هم که دوستان خواندند -اِن تَنصُرُوا اللهَ ينصُرکُم وَ يثَبِّت اَقدامَکُم-(۷) اين وعدهي بيتخلّف الهي است.
پروردگارا! به برکت اين روزها و اين شبها، به برکت خون مطهّر اميرالمؤمنين (عليه الصّلاة و السّلام) و خونهاي پاکي که در راه حق در اين سالها بر زمين ريخته شد -و در کشور ما شهدائي بُروز کردند و ظهور کردند- به برکت اين خونها، به برکت اين مجاهدتها، به برکت اين قداستها، ملّت ما را روزبهروز به سربلندي و سعادت حقيقي نزديک بفرما؛ پروردگارا! مجاهدان اين راه، فعّالان اين راه، از جمله اساتيد محترم و دانشجويان و کساني که در راه علم تلاش ميکنند، همهي اينها را از توفيقات خود بهرهمند بفرما؛ روح مطهّر امام بزرگوارمان و ارواح طيبهي شهدا را با شهداي صدر اسلام محشور بفرما.
والسّلام عليکم و رحمةالله و برکاته
۱) قبل از شروع بيانات معظّمٌله، هفت نفر از اساتيد به بيان نظرات و ديدگاههاي خود پرداختند.
۲) از جمله بيانات در ديدار جمعي از اساتيد دانشگاههاي کشور (۱۳۹۲/۵/۱۵)
۳) بهطور شفاهي
۴) اشاره به مصرعي از حافظ: «دست ما کوتاه و خرما بر نخيل»
۵) ديوان حافظ
۶) دکتر محمّد فرهادي (وزير علوم، تحقيقات و فنّاوري) در جلسه حضور داشت.
۷) سورهي محمّد، بخشي از آيهي ۷؛ «... اگر خدا را ياري کنيد، ياريتان ميکند و گامهايتان را استوار ميدارد.»
انتهای پیام/م
دیدگاه ها