آن مرکزي و کانوني که فرياد ميزند «لَن يجعَلَ اللهُ لِلکٰفِرينَ عَلَي المُؤمنينَ سَبيلاً» که تشيع نيست؛ آن قرآن است، آن اسلام است؛ لذا با آن مخالفند. با هر مرکزي، با هر حنجرهاي که مردم را و ملّتها را بيدار کند مخالفند.
حضرت آيتالله خامنهاي رهبر معظم انقلاب اسلامي صبح روز شنبه (31/5/94) در ديدار دستاندرکاران و کارگزاران حج و سفرهاي عتبات، حج را ضامن "تداوم اسلام" و مظهر "وحدت و عظمت" امت اسلامي خواندند و با تأکيد بر توجه همزمان به ابعاد اجتماعي و فردي اين فريضهي بزرگ، انتقال تجربيات وحدتبخش ملت ايران را در کنگرهي عظيم حج موجب همبستگي، همدلي و اقتدار بيشتر امت اسلامي برشمردند.
متن محوربندي شده اين بيانات بدين شرح است:
***
بسماللهالرّحمنالرّحيم(۱)
وظيفه خطيز تمهيد و زمينه ساز سفرمعنوي حج
خيلي خوش آمديد برادران و خواهران عزيز، دستاندرکاران حج که يکي از زيباترين و باشکوهترين مسئوليتها را شما برادران و خواهران بهعهده داريد و آن عبارت است از تمهيد(۲) حج -اين واجب بيهمتا و بينظير اسلامي- براي مردم مسلمان و مؤمنمان. همچنين تشکّر ميکنيم از زحمات برادران مسئول، خواهران مسئول -همانطور که جناب آقاي قاضيعسکر و همچنين رئيس محترم سازمان بيان کردند- که تمهيداتي براي بهتر شدن تشرّف به حج، براي مؤمنين تدارک ديدند. درست هم همين است؛ روز به روز بايد کارها را بهتر و آسانتر به سمت اهداف والاي حج قرار داد؛ بايد کار کرد. هرکدام از شما برادران و خواهران هم که مسئوليتي داريد، نقشي داريد، سعي کنيد نقش خود را به بهترين وجه، با انگيزهي کافي، با وقتگذاري، با دلسوزي انجام بدهيد؛ مجموعهي اين تلاشها محصول شيريني خواهد داد که آن عبارت است از تحقّق حجّ مطلوب براي مردم.
حج به متعلق به اسلام وامت اسلامي
امّا آنچه من به عنوان توصيه عرض ميکنم اين است که حج متعلّق به ما ايرانيها فقط نيست؛ حج متعلّق به اسلام است، متعلّق به امّت اسلامي است، ضامن تداوم اسلام است. احترام ماههاي حج -که خداي متعال براي اَشهُر حج احترام قائل شده است؛ حتّي زمان، احترام دارد؛ مکان، احترام دارد- نشان ميدهد که چقدر اين عمليات عظيم است، مؤثّر است؛ اينها نشاندهندهي اين است که اين فريضه، از يک خصوصياتي نسبت به امّت اسلامي برخوردار است که هيچ فريضهي ديگري داراي اين خصوصيات نيست؛ اين را بايد توجّه داشت.
دو رويه فردي و اجتماعي حج
جالب است که حج دو رويهي متفاوت و مکمّل يکديگر دارد: يک رويهي فردي، يک رويهي اجتماعي؛ هر دو را بايد رعايت کرد و توجّه داشت. رويهي فردي حج متعلّق به يکايک حجّاج است؛ هر کدام از حجّاج در اين برههي از زمان -اين برههي حج و عمره- خود را بايد با خداي متعال مرتبط کند، استغفار کند، زاد و توشه براي شخص خود فراهم کند. در آيات کريمهي مربوط به حج دارد «وَ تَزَوَّدوا فَاِنَّ خَيرَ الزّادِ التَّقوي»؛(۳) توصيه شده است به تقوا؛ هر کدام از حجّاج محترم که اين نعمت بزرگ نصيبشان ميشود، بايد بهفکر باشند که ظرف خودشان را پُر کنند، کولهبار خودشان را پُرکنند -وَاَنِاستَغفِروا رَبَّکُم-(۴) استغفار کنند، اِنابه کنند، دعا کنند، از خداي متعال بخواهند، در مقابل خداي متعال تعهّد کنند براي آيندهي خود و زندگي خود و فعّاليتهاي خود؛ اين کار فردي است.
اهداف فردي حج
در اين رويهي فردي حج، هر حاجي درواقع با اين حرکت، با اين سفر، بايد خود را به خدا نزديکتر کند، بايد باطن خود را تطهير کند، بايد براي بقيهي عمر توشه بگيرد؛ سرچشمهي برکات و معنويات براي فرد، در اين سفر است، در اين اعمال است، در اين ايام است؛ [حجّاج] قدر بايد بدانند. چيزهايي وجود دارد که فقط در اين سفر قابل تحقّق است براي فرد: مشاهدهي کعبه عبادت است، طواف دُور کعبه عبادت است، نمازخواندن در مسجدالحرام عبادت است، زيارت قبر نبي مکرّم عبادت است، عرفات عرصهي مناجات با خدا است، مشعر عرصهي توجّه به پروردگار است، مِنا همينجور؛ از تکتک اين اعمال، حاجي بايد استفاده کند براي تطهير باطن خود، براي علوّ درجات خود، براي ذخيرهسازي خود در تمام طول عمر. اين جنبهي فردي حج است.
اهداف اجتماعي حج
1- حج مظهر وحدت اسلامي
يک رويهي ديگر، رويهي اجتماعي است. حج مظهر وحدت اسلامي است، رنگهاي مختلف، پوستهاي مختلف، ملّيتهاي مختلف، شناسنامههاي مختلف، مذاهب مختلف، سليقههاي مختلف همه در کنار هم و مثل هم. همه باهم طواف ميکنند، باهم سعي ميکنند، باهم در عرفات و مشعر وقوف ميکنند؛ اين وحدت خيلي چيز مهمّي است. همدلي اسلامي، مظهر واقعي همدلي و همزباني در حج است؛ نهفقط براي ملّت ايران، [بلکه] براي همهي مسلمانان جهان؛ براي امّت اسلامي. لعنت خدا بر آن کساني که سعي کردند حقيقت امّت اسلامي را، اهمّيت امّت اسلامي را از ذهنها دور کنند؛ مسلمانها را به اصناف گوناگون، به انگيزههاي گوناگون تقسيم کنند؛ ملّيتها را در مقابل عظمت امّت اسلامي بزرگ کنند؛ ملّت را از هم جدا کنند؛ درحاليکه امّت اسلامي مهم است؛ عظمت متعلّق به امّت اسلامي است؛ خداي متعال رحمتش را بر امّت اسلامي نازل ميکند؛ حج مظهر تشکيل امّت اسلامي است، مُشتي نمونهي خروار. مِن کُلِّ فَجٍّ عَميق؛(۵) از همهجا و از راههاي دور، مسلمانها جمع ميشوند در کنار هم و چه فرصت بزرگي که با هم حرف بزنند، با هم همدلي کنند، دردهاي يکديگر را بشنوند، اظهار همدردي با يکديگر بکنند؛ اين ديگر کجا پيش ميآيد جز در حج؟ يکي از جنبههاي اجتماعي حج مسئلهي اتّحاد است.
2- نشان دادن عظمت امت اسلامي
جنبهي اجتماعي ديگر، نشان دادن عظمت امّت اسلامي است. اينکه چند ميليون انسان جمع بشوند در مراسم معيني، اين يکجا نشان دادن امّت اسلامي است. از يک کشور هفتاد هشتاد ميليوني، فرض کنيد که پنجاه هزار نفر، شصت هزار نفر، هفتاد هزار نفر شرکت کردهاند و شده اين؛ اين عظمت امّت اسلامي را نشان ميدهد.
3- حج؛ فرصتي براي تبادل تجربيات امت مسلمان
يک جنبهي ديگر، تبادل تجربيات با يکديگر است.
3-1- تجربيات ملت ايران در چگونگي مواجهه با دشمن
خيلي از کشورهاي اسلامي تجربياتي دارند؛ فرض بفرماييد ملّت ايران، تجربهاي دارد در مواجههي با دشمن، در شناسايي دشمن، در اعتماد نکردن به دشمن، در اشتباه نکردن [در شناختن] دوست از دشمن؛ ما تجربه داريم. ما دچار اشتباه نشديم در شناسايي دوست از دشمن؛ از اوّل انقلاب تا حالا فهميديم و دانستيم که دشمن حقيقي، دشمن لدود(۶) و لجوج و پيگير، عبارت است از استکبار جهاني و صهيونيسم؛ اين را فهميديم. گاهي اوقات همين دشمن اساسي و واقعي، حرف خود را از زبان ديگران گفته است؛ ما دچار خطا نشديم در اينکه خيال کنيم دشمن اين است؛ نه، تصريح کرديم و گفتيم دشمن استکبار است.
شما نگاه کنيد به شعارهاي ملّت ايران در بيستودوّم بهمن، در روز قدس، در اجتماعات عظيم که شعارشان عليه استکبار است، عليه آمريکا است، عليه صهيونيستها و رژيم اشغالي صهيونيست است؛ شعارشان عليه اينها است. درحاليکه همينها گاهي اوقات حرف خودشان را [از زبان فلان کشور] و عمل خودشان را بهوسيلهي فلان کشور اسلامي انجام ميدهند امّا ما عليه آن کشور اسلامي شعار نداديم، ملّت ما عليه آن کشور اسلامي شعار نداده است؛ چرا؟ چون ميداند که او دشمن واقعي نيست، او فريبخورده است، او آلت دست است؛ اين دشمنشناسي است، اين تجربهي ما است. بعضي از گروههايي که گروههاي اسلامي هم بودند و در بعضي از کشورها توانستند يک فرصتي هم پيدا کنند، اين تجربه را نداشتند و دچار اشتباه شدند؛ با آن [کسي] که دشمنِ واقعي بود ساختند، عليه آن کسي که دوست محسوب ميشد، حرکت کردند و ضربهاش را خوردند. نعمتي را خداي متعال به اينها داده بود، اين نعمت را قدر ندانستند.
3-2- تجربيات ملّت ايران در ايجاد وحدت و همدلي دروني
يکي از تجربههاي ملّت ايران ايجاد اتّحاد است. خب، مگر در کشور ما اختلاف سليقه کم است؛ در مسائل سياسي، در مسائل فکري، در مسائل عقيدتي اختلاف زياد است امّا مردم با وجود اين اختلافات، وحدت خودشان را حفظ کردند. بعضي از بخشهاي کشور ما قوميتهاي مشخّصي زندگي ميکنند؛ آن قوميتها هم در مراسم بيستودوّم بهمن، در مراسم روز قدس، در مراسم گوناگوني که مظهر انقلاب است، همانجوري شرکت ميکنند که بقيهي آحاد کشور شرکت ميکنند. منطقهي کُرد[زبان] داريم، منطقهي بلوچ[زبان] داريم، منطقهي عرب[زبان] داريم، منطقهي ترک[زبان] داريم؛ گاهي اوقات حرکات اينها به نفع انقلاب و به نفع نظام جمهوري اسلامي، برجستهتر از جاهاي ديگر است؛ اين را هم ديدهايم. اين آن وحدت اسلامي است و ملّت ايران اين را تجربه کرده است.
اختلافات مذهبي، قومي و حزبي؛ آفت کشورهاي اسلامي
ما سيوپنج شش سال است که اين تجربه را داريم که بايد داخل آحاد ملّت اتّحاد و اتّفاق وجود داشته باشد؛ و به برکت اين اتّحاد و اتّفاق موفقيتهاي بزرگي هم به دست آورديم؛ اين را بعضي از کشورهاي ديگر ندانستند، نفهميدند و هنوز هم نميفهمند. بر اثر يک اختلاف کوچک -يا اختلاف مذهبي، يا اختلاف قومي يا حتّي اختلاف حزبي- در داخل کشورهايشان ميافتند به جان هم و همديگر را مثل دشمن ميکوبند؛ خب، خداي متعال نعمتش را از اينها ميگيرد. اَلَم تَرَ اِلَي الَّذينَ بَدَّلوا نِعمَتَ اللهِ کُفرًا وَ اَحَلّوا قَومَهُم دارَ البَوارِ * جَهَنَّمَ يصلَونَها وَ بِئسَ القَرارُ؛(۷) وقتي نعمت خدا را که تفضّل کرده است، افضال(۸) کرده است، انعام کرده است نشناختيم، شکرگزاري نکرديم، اين نعمت را کفران کرديم، خب خداي متعال هم رفتار خودش را با اين ملّت تغيير خواهد داد؛ لَم يکُ مُغَيرًا نِعمَةً اَنعَمَها عَلي قَومٍ حَتّي يغَيروا ما بِاَنفُسِهِم؛(۹) تا وقتي من و شما در راه راست حرکت کنيم، در جادّهي مستقيم حرکت کنيم، خودمان را بر طبق ارادهي الهي تطبيق کنيم -به حدّ ممکن؛ حالا بهطور کامل که ماها خيلي کوچکتر از اين حرفها هستيم- خداي متعال نعمتش را بر ما باقي نگه ميدارد، امّا وقتي خودمان خودمان را خراب کرديم، خودمان ايجاد اختلاف کرديم، خودمان عليه هم توطئه کرديم، خودمان با هم دستبهيقه شديم، خداي متعال نعمتش را برميدارد؛ خدا با کسي قوموخويشي ندارد. ذلِکَ بِاَنَّ اللهَ لَم يکُ مُغَيرًا نِعمَةً اَنعَمَها عَلي قَومٍ حَتّي يغَيروا ما بِاَنفُسِهِم؛ نعمتي را که به شما داده، اين نعمت را خدا از شما نميگيرد تا وقتي خود شما زمينه را خراب کنيد؛ وقتي زمينه را خراب کرديد، نعمت سلب خواهد شد. اين تجربهي ملّت ايران است که توانستهاند نعمت الهي را براي خودشان حفظ کنند. خب، اين تجربهها منتقل بشود.
توطئه هاي دشمن عليه اسلام و کشورهاي اسلامي
کشورهاي اسلامي، امروز با توطئه مواجهند؛ اين را ميفهميم يا نه؟ امروز نه عليه شيعه، نه عليه ايران، نه عليه فلان مذهب خاص، [بلکه] عليه اسلام توطئه است. چون قرآن مال اسلام است؛ آن مرکزي و کانوني که فرياد ميزند «لَن يجعَلَ اللهُ لِلکٰفِرينَ عَلَي المُؤمنينَ سَبيلاً»(۱۰) که تشيع نيست؛ آن قرآن است، آن اسلام است؛ لذا با آن مخالفند. با هر مرکزي، با هر حنجرهاي که مردم را و ملّتها را بيدار کند مخالفند؛ با هر دستي که با استکبار دربيفتد مخالفند و آن دست دست اسلام است، آن حنجره حنجرهي اسلام است؛ [لذا] با اسلام مخالفند.
شيوههاي مختلف دشمني با اسلام
شيوههاي برخورد با اسلام و دشمني با اسلام هم متنوّع [است]؛ انواع و اقسام. مينشينند فکر ميکنند، راه پيدا ميکنند براي نفوذ کردن، براي ضربه زدن. سالهاي اوّل پيروزي انقلاب اسلامي بود که ما اطّلاع پيدا کرديم رژيم صهيونيستي يک جمعيتي را معين کرده است و پول به اينها داده که بنشينند راجع به اسلام و راجع به شيعه فکر کنند، مطالعه کنند، بررسي کنند؛ خب، اين مطالعه براي چيست؟ اين مطالعه براي اين است که ببينند چهجور ميشود اين عامل عظيم را، اين بيداري را، اين يقظهي(۱۱) اسلامي را خنثي کرد؛ [اينکه] چهطور ميشود به ملّتهاي مسلمان که بيدار شدهاند، فهميدهاند که قدرت دارند، فهميدهاند ميتوانند کار کنند ضربه زد. نشستند پولها خرج کردند. اينکه گفتم، يکياش بود؛ دهها مرکز و کانون -که بعضي را خبر داريم، بعضي را هم حدس ميزنيم- در اروپا، در آمريکا، در رژيم صهيونيستي، در بعضي از کشورهاي وابسته و تحت فرمان اينها بهوجود آمد، براي اينکه ببينند راهها چيست.
آنوقت شما ميبينيد ايجاد اختلاف را، ايجاد خشونت را، بدنام کردن اسلام را، تجزيه کردن کشورهاي اسلامي را، به جان هم انداختن ملّتهاي مسلمان را و به جان هم انداختن آحاد يک ملّت را جزو کارهاي لازم خودشان ميدانند؛ يک روز وسيلهاش فرض کنيد که بلک واتر(۱۲) آمريکايي است، يک روز هم وسيلهاش داعش عراقي يا سوري يا امثال اينها است. ميگردند وسيله پيدا ميکنند براي اينکه ايجاد اختلاف کنند.
تاکيد ملت ايران بر وحدت جهان اسلام به مثابه درمان حل مشکلات
اينها تجربههاي ما است؛ اينها کارهايي است و چيزهايي است که ملّت ايران، اينها را از نزديک فهميدهاند و دانستهاند. ما که اينقدر روي مسئلهي اتّحاد بين مذاهب اسلامي، بين شيعه و سنّي، بين ملّتهاي اسلامي تکيه ميکنيم، اين لفظ نيست؛ درد را شناختهايم، درمان را شناختهايم، دلمان ميسوزد براي امّت اسلامي؛ اين است که دنبال ميکنيم. اين براي ملّت ايران جاافتاده است [ولي] براي خيلي از ملّتها جاافتاده نيست. حج يک فرصتي است که اينها منتقل بشود، منعکس بشود، گفته بشود. البتّه خب، مخالفيني دارد. آن کساني که ميخواهند اين اختلافات باشد، نميخواهند که اين تبادلات و اين ارتباطات و اين دوستيها و اين انتقال تجربهها صورت بگيرد؛ بايد بالاخره راه پيدا کرد.
تاکيد بر توجه به جنبههاي فردي حج و پرهيز از غفلتهاي کذايي
يکي از کارهاي مهم در حج، همان جنبههاي شخصي و فردي است. اينکه ما روي جنبههاي اجتماعي حج تکيه ميکنيم، ما را از جنبههاي فردي حج غافل نکند: تضرّع، خشوع، خشيت، دعا. فرصت خوبي است؛ هيچ جا مثل مسجدالحرام نميشود؛ هيچ جا مثل مسجدالنّبي نميشود؛ اين فرصت در اختيار شما است، در اختيار حاجي است. خيلي بيسعادتي ميخواهد که کساني اين را رها کنند بروند در بازار، درِ اين دکّان، درِ آن دکّان. حالا فرمودند که جلوي بازارگردي را گرفتهاند، [امّا] خب گزارشهايي که به من ميرسد، اين است که متأسّفانه نه، بعضي از حجّاج ما باز گرفتار اين بيچارگي هستند: برو در اين بازار پهلوي اين دکّاندار، پهلوي آن کاسب -زن يکجور، مرد يکجور- يک جنس بُنجُلي را به دو برابر قيمت بخر، سوار هواپيما کن بردار بياور تهران يا فلان شهر ديگر؛ [اين] غلط است؛ خيلي غلط است. مردم ما بايد اين را توجّه کنند که کار غلطي است. خريد را همهجا ميشود کرد، بازار را همهجا ميشود رفت، جنس را همهجا ميشود خريد، پول را اينجوري همهجا ميشود دور ريخت -اين پولْ دور ريختن است ديگر؛ همهجا ميشود پول را انسان دور بريزد- برو سراغ آن کاري که جاهاي ديگر نميشود کرد و آنجا ميشود کرد؛ آن، نگاه کردن به کعبه است؛ آن، نماز گزاردن در مسجدالحرام است؛ آن، بوسيدن جاي پاي پيغمبر است. پيغمبر اکرم در اين شهر راه رفته است، حرف زده است، اين فضا پر از امواج صداي نبي مکرّم اسلام است؛ حيف نيست انسان در اين فضا تنفّس نکند! اين ديگر کجاي دنيا پيدا ميشود؟ اينها را حجّاج ما قدر بدانند، والّا بازار رفتن و گردش کردن و مانند اينها که خب همهجاي دنيا ميشود اين کارها را انجام داد؛ در تهران هم ميشود انجام داد، در اصفهان هم ميشود انجام داد، در تبريز هم ميشود انجام داد، درمشهد هم [ميشود]! همهجاي دنيا ميشود اين کارها را انجام داد. برو سراغ آن کاري که در اين جاها نميشود انجام داد و مخصوص حج است؛ اينها توصيههاي ما است. اميدواريم خداوند متعال انشاءالله توفيق حجّ مقبولي به همهي شما عنايت کند. ما هم از شما التماس دعا داريم.
والسّلام عليکم و رحمةالله
۱) در ابتداي اين ديدار، حجّتالاسلام والمسلمين سيدعلي قاضيعسکر (نمايندهي وليفقيه در امور حج و زيارت) و آقاي سعيد اوحدي (رئيس سازمان حج و زيارت) گزارشي بيان کردند.
۲) زمينهسازي، آماده کردن مقدّمات
۳) سورهي بقره، بخشي از آيهي ۱۹۷؛ «... و براي خود توشه برگيريد که در حقيقت، بهترين توشه پرهيزکاري است ...»
۴) سورهي هود، بخشي از آيهي ۳؛ «و اينکه از پروردگارتان آمرزش بخواهيد ...»
۵) سورهي حج، بخشي از آيهي ۲۷؛ «... از هر راه دوري ميآيند.»
۶) سرسخت، ستيزهجو
۷) سورهي ابراهيم، آيهي ۲۸ و ۲۹؛ «آيا به کساني که [شکر] نعمت خدا را به کفر تبديل کردند و قوم خود را به سراي هلاکت درآوردند ننگريستي؟ [در آن سراي هلاکت که] جهنّم است [و] در آن وارد ميشوند و چه بد قرارگاهي است.»
۸) لطف، عطا
۹) سورهي انفال، بخشي از آيهي ۵۳؛ «... نعمتي را که بر قومي ارزاني داشته تغيير نميدهد، مگر آنکه آنان آنچه را در دل دارند تغيير دهند...»
۱۰) سورهي نساء، بخشي از آيهي ۱۴۱؛ «... هرگز بر [زيانِ] مؤمنان، براي کافران راه [تسلّطي] قرار نداده است.»
۱۱) بيداري، هوشياري
۱۲) يکي از بزرگترين شرکتهاي خصوصي نظامي که بسياري از مأموريتهاي حسّاس پنتاگون و سيا را انجام ميدهد.
دیدگاه ها