تبلیغات انتخاباتی و فضاسازی کاذب رسانهای برخی از کاندیداها در این دوره از انتخابات ریاست جمهوری آن چنان زیاد بود که شاید در بسیاری از موارد نتوان آن را با کشورهایی که سابقه طولانی در این زمینه دارند، مقایسه کرد. از همین روست که این دوره از انتخابات را فصل جدیدی از تبلیغات منفی و مثبت معرفی میکنند.
حقیقت آن است که مقوله انتخابات از چنان اهمیت و جذابیتی برخوردار است که از مدتها قبل از ریزش آراء در صندوقهای رأی گویی میتواند دستمایه خوبی برای تحلیل و سوژه در مهمترین تحول سیاسی کشور باشد. البته این اهمیت برای سیاسیون و احزاب و برخی شخصیتهایی که چند سالی است با روی کار آمدن جریان اصولگرا از قدرت فاصله گرفتهاند، دوچندان بود. با همین رویکرد بود که آنها از یک سال پیش آشکارا و با بهرهگیری از همه ابزارهای تبلیغاتی حتی تمسک به سیاهنمایی اقدامات انجام شده در بخش اجرایی کشور، تبلیغات خود را آغاز کردند.
تبلیغات انتخاباتی، جنگ سرد نوین
دلیل این که از اصطلاح "جنگ سرد" استفاده میشود به جهت شباهت برخی شیوههای به کار رفته در جنگ سرد با کارزار انتخاباتی است. چنان که در هر دو هدایت و جهتدهی به افکار عمومی از طریق تبلیغات به سمت اهداف و افقهای تعیین شده نقش کلیدی را ایفاء میکند. از آنجا که افکار عمومی متأثر از چنین جنگ سردی است، همواره طراحان صحنههای انتخابات به دنبال بکارگیری شیوههای نوین جنگ سرد برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی هستند. افکار عمومی یعنی توجه همگانی حول یک موضوع حیاتی، از این رو میتوان گفت افکار و دیدگاههای مردم مدام در حال تغییر است. به ویژه از یک انتخابات تا انتخاباتی دیگر ممکن است دستخوش تحولات و تغییراتی گردد. اما به راستی چرا این گونه است؟
در وهله نخست برای کشف چرایی این مسأله باید برخی از عوامل مهم در تأثیرگذاری بر افکار عمومی جامعه اشاره کرد و در این باره، رسانههای گروهی حرف اول را میزنند، چرا که آنها با کارکرد خاص خود میتوانند آرای پنهانی مردم را که از آن به آرای خاکستری هم تعبیر میشود فعال کرده و آنها را به سمت حزب یا جریان خود هدایت کنند و یا افراد را به تحریم انتخابات ترغیب کنند. همان گونه که در گذشته نمونههایی از آن را در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری یا نهمین دوره مجلس شورای اسلامی شاهد بودیم.
بنابراین میتوان گفت عقاید و جهتگیریهای سیاسی پیش از برگزاری انتخابات شکل گرفته و فعال و تقویت میشوند و چه بسا کسانی که اصلاً انگیزهای برای حضور در عرصه انتخابات و رأی دادن ندارند، نه تنها انگیزه رأی دادن در آنها تقویت میشود، بلکه حتی حاضرند کاندیدا یا فرد منتخب خود را با کمکهای نقدی و غیرنقدی پشیبانی کنند. از مصادیق بارز آن میتوان به اقدامات مردم در تبلیغات سال های اخیر برای برخی از کاندیدا ها اشاره نماییم. هرچند کمکهای میلیاردی برخی عناصر سیاسی در جریان اصلاحات همچون دوخت هزاران مانتوی سبز رنگ توسط فائزه هاشمی برای ایجاد موج سبز ـ بخوانید انقلاب رنگین ـ جنبه مردمی کمک به کاندیداها را تحتالشعاع قرارداد. آن گونه که بوی رانتهای ویژه را از درون چنین اقداماتی به راحتی میشد استشمام کرد.
روزنامههای حزبی، اهرم تأثیرگذار سیاسی در انتخابات
در کشور ما رادیو و تلویزیون یک رسانه ملی است و وارد دستهبندیهای رایج سیاسی و جناحی نمی شوند. از همین رو نقش مطبوعات و رسانههای مکتوب و دیجیتالی در عرصه انتخابات بسیار مهم و کلیدی است. روزنامهها و مجلات ماهها پیش از انتخابات ریاست جمهوری دوره یازدهم با درج مقالات، گزارشها، انتخاب تیترها و استفاده از عکسهایی له یا علیه فرد و گروه خاصی کوشیدند نگرش سیاسی مردم را به سمت خواسته خود که همانا پیروزی کاندیداهای منتخب خود است، تغییر دهند. البته همه روزنامهها و مجلات سیاسی جناحی نیستند اما روزنامههای حزبی و بعضاً به ظاهر غیرحزبی در ایام انتخابات تحرک و فعالیت چشمگیری از خود نشان دادند که از محتوای آنها میتوان دریافت که در چه حیطه و دستهبندی مشخصی قلم میزنند و به دنبال چه هدفی هستند. در این دوره از انتخابات، علیرغم ادعای برخی از کاندیداها در نداشتن رسانه تبلیغاتی، شاهد حداقل چندین روزنامه سراسری که بعضاً از بودجه عمومی و دولتی منتشر میشوند ـ روزنامه ، شرق ، آفتاب یزد ، اطلاعات و... مصداق بارز آن است ـ انتخابات این دوره با حجم زیاد تبلیغات برای کاندیدای خاص صورت میگرفت.
انتخاب تیترهای جهتدار و هدفمند و نظرسنجیهای ساختگی برای تأثیرگذاری و بحرانآفرینی ، از جمله اقدامات تبلیغاتی بود که طیف اصلاحطلب به عنوان سیاست تبلیغاتی برای خود لحاظ کرده . قطعاً اعمال همین سیاستها و رفتارها برخی از مخاطبان این دوره از انتخابات را دچار توهم کرده است که تصور میکنند که کاندیدای موردنظر آنها آرای لازم را برای ورود به عرصه اجرایی کشور کسب می کند.
از انتقاد تا تخریب
در این دوره از انتخابات اوج تخریبها را شاهد هستیم . آن گونه که دولت احمدینژاد و شخص وی متهم ، و تمام مشکلات کشور را در نگاه افکار عمومی نسبت به رئیسجمهور قانونی کشور منفی می نمایند . خود را ناجی کشور معرفی می کنند . بجای پرداختن به نقاط قوت و تشریح برنامه های خویش به دنبال تخریب دولت های گذشته به خصوص دولت اصولگرا بر آمده اند که این امر دور از انصاف و جوانمردی است .
انواع تبلیغات انتخابات
هرگاه سخن از انتخابات میشود معمولاً واژگانی چون تخریب و تبلیغات منفی هم به گوش میرسد. شاید بارها در آستانه انتخابات شنیده باشیم که فلان حزب یا رقیب انتخاباتی، طرف مقابل را متهم به تخریب خود میکند و مثلاً از انتشار شبنامه و ... در محافل عمومی و رسانههای جمعی خبر میدهد. این شیوهها را باید در قالب تبلیغات سیاه تحلیل و تفسیر کرد. اساساً تبلیغات به سه دسته عمده زیر تقسیم بندی می شوند:
الف) سفید
ب) سیاه
ج)خاکستری
در تبلیغات سفید صحت اطلاعات بسیار بالا است و مهمتر آن که دارای منابع مشخصی است که معمولاً برای مسایل ملی از آنها استفاده میشود.
به نظر میرسد در تبلیغات یازدهمین دوره ریاست جمهوری همه کاندیداها از این ابزار میتوانند برای تنویر افکار عمومی و افزایش مقبولیت نظام سیاسی و امید به آینده استفاده کنند ولی به دلیل بهرهگیری بیش از حد برخی از کاندیداها از تبلیغات سیاه و خاکستری، حقانیت موضوع مورد غفلت قرار می گیرد.
اما در تبلیغات سیاه که منبع انتشار اطلاعات نادرست و غیرقابل قبول است، دروغپراکنی، خدعه و جعل حقیقت جای واقعیت را میگیرد. از این رو به آن تبلیغ سیاه یا منفی میگویند. بالاخره تبلیغات خاکستری نوع خاصی از تبلیغات است که منابع تبلیغاتی آن در حالتهای دوگانه مشخص یا نامشخص قرار دارد و برای تحقیر رقیب یا دشمن به کار برده میشود. باید توجه داشت که تبلیغات خاکستری از آنجا که میتواند افکار عمومی را در ابهام قرار دهد و از سویی همچون تبلیغات سیاه، وضوح و تصریح کمتری دارد، عموماً اثرگذارتر است. به طول مثال شما تصور کنید روزنامهای مطلبی را با اهداف خاصی منتشر میکند و از قطعیت آن هیچ نمیگوید. در این وضعیت دیدگاه مردم درباره آن موضوع در یک خلاء اطلاعاتی با ابهام قرار میگیرد و پس از انتشار اخباری همجهت با آن میتواند به صورت غیرمستقیم مردم را متقاعد کند که روزنامه یاد شده درست میگوید. بیان کلیاتی از اعتراض به روند انتخابات دهم توسط برخی کاندیداها و تیتر کردن آن در روزنامهها، آن هم در شرایطی که بخش زیادی از اطلاعات مربوط به انتخابات منتشر نشده است و هیچ اعتراضی مورد بررسی شورای نگهبان قرار نگرفته است، قطعاً این ذهنیت باطل را در ذهن افکار عمومی ایجاد میکند که انتخابات با سلامت برگزار نشده است. بنابراین جهتدهی ناصواب یک روزنامه میتواند نگاه شهروندان را نسبت به انتخابات منفی جلوه دهد که موارد زیادی از آن را در این دوره انتخابات پس از اعلام نتایج شاهد بودیم.
افکار عمومی را چه کسانی هدایت میکنند؟
مسأله مهم دیگری که بیگمان در جهتدهی به افکار عمومی بسیار مؤثر است، وجود نخبگان فکری جامعه است که با نفوذ و تأثیر در تودهها و افکار عمومی، بعضاً از یک موضوع ناشناخته و کماهمیت، یک مسأله کلان ملی میسازند و دلیل آن که دارای ارتباط پیدا و پنهان هستند این است که آنها همچون یک رسانه عمل میکنند و معمولاً هم دیدگاههای آنان از طرف دیگران جدی گرفته میشود.
اتاق فکر و رهبران فکری جریان تبیلغات انتخاباتی
منظور از اتاقهای فکر، برآیند آراء و تصمیمات گروهی از جریانات سیاسی است که سیاستی را اتخاذ یا تصمیمی را در پشت درهای بسته میگیرند و آن را به جامعه و تودههای مردم تزریق میکنند. به عبارت دیگر، نخبگان فکری هستند که تصمیمسازیهای کلان و راهبردی را بر عهده دارند و با رصد کردن اوضاع جامعه و تحلیل مسایل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی به طور غیرمستقیم به تغییر نگرشهای سیاسی مردم میپردازند و با اهرم مهمی چون رسانهها به این مأموریت خود جامه عمل میپوشانند. اما با تمام این تفاسیر باید توجه داشت که گاهی عواملی چون رسانهها، احزاب و رهبران فکری کارایی لازم در برآوردن خواستههای مطلوب به ویژه در انتخابات را ندارند.
دیدگاه ها