جملهی «کلید حل مشکلات در شرایط فعلی کشور سیاست خارجی است» مهمترین جملهای است که شیخ حسن روحانی از بامداد روز 25 خرداد تا حالا گفته است.
وی دیروز این جمله را در مکانی مناسب بر زبان آورد؛ در وزارتخارجه و در حین معرفی فردی مناسب به نام محمدجواد ظریف.
این جمله از این جهت مهم نیست که میزان توجه دولت آینده به سیاست خارجی را نشان میدهد، بلکه از این جهت مهم است که عملاً در کوتاهترین بیان ممکن، راهبرد کل دولت و نوع نگاه رئیسچمهور به مسائل کلان کشور را آشکار میکند.
وقتی رئیسجمهور میگوید کلید حل مشکلات کشور در مقطع فعلی سیاست خارجی است، یعنی ریشهی این مشکلات را در سیاست خارجی میداند. کدام مشکلات؟ قاعدتاً باید مقصود آقای روحانی قبل از همهی مشکلات اقتصادی باشد. کدام سیاست خارجی؟ آنجا هم شیخ روحانی نباید مقصودی غیر از پروندهی هستهای و مذاکرات مرتبط با آن داشته باشد.
به عبارت سادهتر، آقای رئیسجمهور میگوید منشأ مشکلات اقتصادی کشور در مدیریت پروندهی هستهای و تحریمها نهفته است.
این عبارت چندان غریب نیست. شبیه همین حرفها را قبل از انتخابات، از آقای روحانی و ولایتی شنیدهایم. پس از آن هم روزی نیست که آمریکاییها بر این ارتباط تأکید نکنند.
تا امروز امید ما این بود که آقای رئیسجمهور در دام هزینه کردن از سیاست خارجی برای اقتصاد نیفتد؛ چرا که این دقیقاً همان کاری است که غربیها میخواهند و بیش از چهار سال برنامهریزی آنها در چارچوب پروژهی «تغییر محاسباتی» اساساً هدفی جز این نداشته است که مقامهای کشور ما به این جمعبندی برسند که باید میان بهبود اقتصادی یا تداوم سیاست هستهای فعلی یکی را انتخاب کنند.
ممکن است آقای روحانی بگوید چنین مقصودی ندارد و قصد دارد بدون کوتاه آمدن از اصول سیاست خارجی، شرایط بینالمللی را به نحوی بهبود ببخشد که نتیجهی آن رونق اقتصادی در داخل باشد.
این امر اما به آن سادگی که جناب شیخ پنداشته امکانپذیر نیست، به چند دلیل:
نخست) وقتی طرف غربی به این جمعبندی برسد که ایران علاج دردهای اقتصادی خود را کاهش تحریمها میداند، برای گرفتن امتیازهای بیشتر به تحریمها خواهد افزود. تجربهی عملی بیش از ده سال پروندهی هستهای، این موضوع را ثابت کرده است که اگر دشمن حس کند رفتار ما تابعی از شدت فشارهاست، تنها کاری که میکند این است که به فشارهای خود اضافه کند.
دوم) این آقای روحانی نیست که شرایط کاهش تحریمها را مشخص میکند. کار آقای روحانی تا همین جاست که اعلام کند سیاست خارجی گشایندهی قفلهای بستهی درب اقتصاد کشور است. از اینجا به بعد دیگر نوبت آمریکاییهاست که بگویند در ازای لغو فلان بخش از تحریمها، چه میخواهند. مطمئناً با ادبیاتی که آقای دکتر روحانی در پیش گرفته است، دولت آمریکا انگیزهای نخواهد دشت که پیشنهاد آلماتی1 را از روی میز بردارد و پیشنهادی بهتر را جایگزین آن کند؛ در حالی که اگر ایشان مراقب آدرسهایی که در اظهارات خود به غربیها میدهد بود، این احتمال تقویت میشد که دولت آمریکا با بازنویسی پیشنهاد آلماتی موافقت کند؛ همچنان که در مقطعی با بازنویسی پیشنهاد بغداد به شکلی غیرمنتظره موافقت کرد.
سوم) این سخنان جناب شیخ دوباره بازار و مردم را نسبت به سرنوشت مذاکرات شرطی خواهد کرد. وقتی این اتفاق بیفتد، اولین نتیجهی آن عقیم شدن مذاکرات است. در این شرایط 1+5 امیدوار به اینکه فشار داخلی، تیم مذاکرهکننده را به تسلیم وادار کند، گارد خود را میبندد و از ارائهی پیشنهادهای بهتر یا هر گونه انعطاف در مذاکرات خودداری میکند و مردم نیز در داخل، فرآیند طبیعی فعالیت اقتصادی را رها میکنند و به انتظار مذاکرات میمانند. از آقای روحانی که خود یک دیپلمات ورزیده است انتظار میرفت که تا میتواند، با هدف ایجاد آرامش در بازار و ایجاد فراغت برای تیم مذاکرهکننده، پیوند بین مذاکرات و اقتصاد را قطع کند، نه اینکه خود نیز بر عمق این پیوند تأکید نماید.
چهارم) آخرین نکته هم این است که اگر راهبرد اقتصادی آقای روحانی امید بستن به کاهش فشارها در بیرون باشد، ماشین اقتصادی ایشان زمانی طولانی درجا خواهد زد. پیشفرض تدوین یک سناریوی مذاکراتی قدرتمند این است که تیم اقتصادی بنا را بر این بگذارد که فشارهای بیرونی نه فقط کم نمیشود، بلکه اضافه هم خواهد شد و با این پیشفرض، به دنبال یافتن راهحلی برای مشکلات کشور باشد. تنها در این صورت است که دیپلماتها میتوانند خوب مذاکره کنند و طرف مقابل هم انگیزهای برای امتیازدهی خواهد داشت. این البته مطلقاً به این معنا نیست که مذاکرهکنندگان نباید برای کاهش فشار تحریمها تلاش کنند. اتفاقاً برعکس، سخن بر سر این است که تنها زمانی میتوان انتظار دریافت یک امتیاز بزرگ را از طرف مقابل داشت و از هیچ اصلی هم کوتاه نیامد که پیوند اقتصاد و مذاکرات، از طریق تلاش برای خودکفایی داخلی، چه واقعاً و چه به لحاظ روانی، قطع شده باشد.
تا آنجا که به آمریکاییها و اسرائیلیها مربوط میشود، هیچ حسن نیتی در کار نیست. دلسوزی هم وجود ندارد. طرف مقابل فقط به میزانی که بترسد یا مجبور باشد به شما امتیاز خواهد داد.(*)
*مهدی محمدی؛ کارشناس مسایل راهبردی
دیدگاه ها