اهداف و پشت پرده تابو شکنی ها

 

جملات و عبارات زیر، تنها بخشی از مواردی است که طی چند هفته منتهی به آبان ماه سال 92در فضای مجازی و مطبوعات به شکل های مختلف سرمقاله یا به نقل از برخی نزدیکان و منتسبین به حضرت امام خمینی(ره) و یا توسط بعضی از مسئولان دولتی بیان ‌شد.

« خلافت، امری انتصابی از جانب خداوند نیست و جانشین سیاسی رسول خدا باید توسط مردم «انتخاب» شود....»

«آمریکا آن زمان دشمن رو در روی ما بود؛ در حالیکه امروز اینطور نیست آمریکا امروز یک رئیس جمهور صلح طلب دارد...کسانی هم که مخالف رابطه با آمریکا هستند به دلیل آرمان های امام نیست بلکه بخاطر منافع شخصی شان است»

« شعار مرگ بر آمریکا را از نماز جمعه حذف کنیم!»

«دستور امام: حذف مرگ بر آمریکا و شوروی»! موافقت امام با حذف مرگ بر آمریکا»!

« به نظر من، بسیار بهتر بود که ما حجاب را اجباری نمی کردیم. . . . کسانی که به مسائل دینی اعتقادی ندارند، وقتی در خیابان به خواسته های خود نمی رسند، در خانه ها، از مواد مخدر، مشروب و …استفاده می کنند و روابط غیراخلاقی میان دختر و پسر شکل می گیرد.»

«اظهارنظرهای مختلفی در خصوص تکخوانی خواننده زن در کنسرت‌ها وجود دارد اما طبق نظر برخی مراجع تقلید، اگر موجب مفسده نباشد ایرادی ندارد.»

اهانت به همسران شهدا در قالب بیان خاطره ای از قول حضرت امام خمینی(ره)...

پرسش اساسی این است که هدف از طرح اینگونه سخنان چیست؟ در حالی که یقینا این سخنان با واقعیت و اسناد معتبر و قطعی منافات دارد.

بررسی اجمالی این موضوع و بیان پشت پرده این جریان مرموز، محور اصلی این مقاله است که در پی می آید.

در ابتدا چند نکته کلی را به عنوان مدخل بحث باید مورد توجه قرار دهیم:

·        نقل قول ناصواب و تحریف تاریخ بویژه رویدادهای تعیین کننده و تاثیرگذار و مواضع شخصیت‌های مهم ، شیوه ای است با سابقه طولانی به قدمت تاریخ.

·        تحریف سخنان و تبیین غلط مواضع امام خمینی(ره) نیز امرجدیدی نیست، حتی در زمان خودشان نیز بسیار اتفاق می‌افتاد. از این رو شخص ایشان با پیش‌بینی آن چه اتفاقش در آینده محتمل بود، در وصیت‌نامه‌ی خود تکلیف ما را در قبال سخنانی که به نقل از ایشان گفته می‌شود، روشن نموده و نوشته‌اند:
«اكنون كه من حاضرم، بعض نسبت‌های بی‌واقعیت به من داده می‌شود و ممكن است پس از من در حجم آن افزوده شود؛ لهذا عرض می‌كنم آنچه به من نسبت داده شده یا می‌شود، مورد تصدیق نیست مگر آن‌كه صدای من یا خط و امضای من باشد، با تصدیق كارشناسان؛ یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم

·        نکته مهم و قابل توجه دیگر آن که، کسی که امام خمینی (ره) از او تعریف و تمجید کرده است ، اعتباری ندارد، مگر آن که آن شخص هنوز بر همان مواضع تأیید شده باقی مانده باشد. این یک اصل کلّی بوده و اختصاصی هم به امام خمینی (ره)، خویشاوندان و یاران و پیروان ایشان ندارد، بلکه در تاریخ انبیای الهی و پیامبر عظیم الشأن اسلام صلوات الله علیه و آله نیز سابقه دارد (مثل زبیر یا برخی دیگر از صحابه). امام خمینی (ره) در وصیت‌نامه خویش تأکید نموده اند:
«من در طول مدت نهضت و انقلاب به واسطه‌ی سالوسی و اسلام‌نمایی بعضی افراد، ذكری از آنان كرده و تمجیدی نموده‌ام كه بعد فهمیدم از دغلبازی آنان اغفال شده‌ام. آن تمجیدها در حالی بود كه خود را به جمهوری اسلامی متعهد و وفادار می‌نمایاندند و نباید از آن مسائل سوء‌ استفاده شود؛ و میزان در هر كس حال فعلی او است

·        برخی با تکرار گزاره‌ی «من به امام عرض کردم –من به امام گفتم و ...»، خواسته یا ناخواسته چنین القا می‌کنند که امام با نظر من موافق بود یا شد، در حالی که «من به امام عرض کردم» اصلاً مهم نیست، خیلی‌ها به امام، خیلی چیزها گفته‌اند، مهم این است که پاسخ امام چه بوده است؟ آیا سکوت کرده‌اند؟ آیا ناراحت شده و از اتاق بیرون رفته‌اند؟ آیا جواب کوبنده‌ای داده‌اند و ...؟ همه این موارد در گفتگوهای متعدد افراد مختلف با حضرت امام سابقه داشته است، اما ما فقط نقلی را از ایشان می‌پذیریم که طبق فرمایش خودشان در وصیت‌نامه، مستند باشد.

·        برخی دیگر از خویشاوندی یا هر گونه انتساب خود با حضرت امام (ره)، برای مطرح کردن خود و یا احیاناً برخی مقاصد نادرست دیگر و یا حتی توجیه اعوجاج‌های خود سوء استفاده می‌کنند در حالی که برای ما طبق آموزه‌های وحی و اسلام، حتی پسر پیامبر نیز مهم نیست [مثل فرزند حضرت نوح]، مگر آن که در صراط او قرار گرفته باشد و از «اهل» او باشد.

اهداف و پشت پرده ماجرا

اهداف این جریان را در دو بخش اهداف فرهنگی و اهداف سیاسی ذکر می کنیم:

الف) اهداف فرهنگی

1- قداست زدایی

اقدامات یاد شده از آغاز موج جدید توهین ها علیه مقدسات خبر می دهد که به نظر می رسد برای مقابله با گسترش روزافزون و مقدسات اسلامی در ایران و جهان اسلام و جايگزيني فرهنگ و تمدن اسلامي به جاي فرهنگ سكولار و مبتذل غربي طراحی شده باشد.

کارکرد بعضی از سخنان و مطالب منتشرشده در هفته های اخیر جز زدودن قداست از آرمان‏ها و ارزش های متعالی چیز دیگری نمی تواند باشد. مانند سرمقاله‌ روزنامه بهار که رونوشتی برابر اصل از ادعاهای وهابیون در خصوص انتصابی‌نبودن جانشینی پیامبر اکرم(ص) بود.  نشر چنین اعتقادات انحرافی در آستانه عید غدیر، حکایت از پشت صحنه‌ای دارد که منتظرند افرادی با اهانت به ساحت مقدس امیر مومنان (ع) جاده را صاف کنند تا میراث اسلام و انقلاب را به تاراج ببرند.

2- كم‏رنگ کردن ارزش‏هاى اسلامى

انقلاب اسلامى انقلاب ارزش‏ها و هنجارهاى دينى است. و اگر اين ارزش‏هاى اسلامى كه انقلاب براى تحقّق آن‏ها بود در جامعه كم رنگ شود خطر بزرگى انقلاب اسلامى را تهديد مى‏كند.

جايگزينی ارزش‏ها و فرهنگ ابتذال و بى‏بند و بارى به جاى ارزش‏هاى دينى از آفت‏هاى مهم مى‏باشد كه با كم‏رنگ کردن ارزش‏ هاى اسلامى پیگیری می شود و از اهداف پشت پرده در ماجراهای یادشده محسوب می گردد.

در بخشی از پیام امام راحل به مهاجرین جنگ تحمیلی در فروردین سال 1368 آمده است:

همۀ مسئولان نظام و مردم ایران باید بدانند که غرب و شرق تا شما را از هویت اسلامی‏تان ـ به خیال خام خودشان ـ بیرون نبرند، آرام نخواهند نشست. نه از ارتباط با متجاوزان خشنود شوید و نه از قطع ارتباط با آنان رنجور، همیشه با بصیرت و با چشمانی باز به دشمنان خیره شوید و آنان را آرام نگذارید که اگر آرام گذارید، لحظه‏ای آرامتان نمی‏ گذارند.

استاد شهيد مطهّرى در كتاب نهضت‌هاي اسلامي در صد سال اخير مي‌گويد: «من به عنوان يك فرد مسئول به مسئوليت الهي، به رهبران عظيم‌الشأن نهضت اسلامي كه براي همه‌شان احترام فراوان قائلم، هشدار مي‌دهم و بين خود و خداي متعال اتمام حجت مي‌كنم كه نفوذ و نشر انديشه‌هاي بيگانه به نام انديشه‌ اسلامي و با مارك اسلامي اعم از آنكه از روي سوء نيت و يا عدم سوء نيت صورت گيرد، خطري است كه كيان اسلام را تهديد مي‌كند.

انديشه‏هاى بيگانه از دو طريق نفوذ مى‏كنند: يكى از طريق دشمنان، يعنى هنگامى كه يك نهضت اجتماعى اوج مى‏گيرد و جاذبه پيدا مى‏كند و مكتب‏هاى ديگر را تحت الشّعاع قرار مى‏دهد،پيروان مكتب‏هاى ديگر براى رخنه كردن در آن مكتب و پوسانيدن آن از درون، انديشه‏هاى بيگانه را كه با روح آن مكتب مغاير است وارد آن مكتب مى‏كنند و آن مكتب را به اين ترتيب از اثر و خاصيّت مى‏اندازند و يا كم اثر مى‏كنند... ديگر از طريق دوستان و پيروان، گاهى پيروان خود مكتب به علّت ناآشنايى درست با مكتب، مجذوب يك سلسله نظريات و انديشه‏هاى بيگانه مى‏گردند و آگاهانه يا ناآگاهانه آن نظريات را رنگ مكتب مى‏دهند و عرضه مى‏نمايند. »

3- تغییر ارزش‏ها و آرمان هاى انقلابى

استکبارستیزی و ایستادگی در برابر ستمگری ابر قدرت ها و اذناب آنها در ذات انقلاب اسلامی است و بدون این ویژگی، انقلاب اسلامی مفهوم حقیقی خود را از دست خواهد داد.

مقام معظّم رهبرى اين مورد را يكى از آفت‏هاى انقلاب اسلامى بر مى‏شمرد و مى‏گويد:

«آن چيزى كه بايد مورد توجّه قرار بگيرد و من اصرار دارم كه مردم عزيز ما به خصوص جوانان و همچنين مسؤولان بخش‏هاى مختلف نظام جمهورى اسلامى بدان توجّه كنند، اين است كه دشمنان نظام جمهورى اسلامى، وقتى نمى‏توانند در ميدان مبارزه رويارويى، كار مؤثّرى با اين نظام انجام بدهند،... وقتى از همه اينها يعنى اقتصادى، نظامى، امنيتى و انفجار داخلى مأيوس مى‏شوند، يك راه براى آن‏ها باقى مى‏ماند وآن، اين است كه نظام اسلامى و انقلابى را، به مواضعى برخلاف اصول خود سوق دهند. يا به عبارت ساده‏تر و روشن‏تر او را وادار كنند كه از گفته‏هاى خود در زمينه‏ى مسايل انقلاب برگردد، حرف و مواضع خود را تخطئه بكند و خودش را دچار تناقض نمايد. اين را از چه راهى انجام مى‏دهند؟ از راه فشارهاى تبليغاتى، سياسى و فرهنگى جوّ را آن چنان از فشار انباشته مى‏كنند، كه انسان‏هاى ضعيف‏النفس درمقابل اين فشار نمى‏توانند مقاومت كنند.... اين خطر بزرگى است كه صاحبان فكر و انديشه را دركشورها تهديد مى‏كند، در مقابل اين خطر بايد مثل كوه استوار ايستاد».( مقام معظم رهبرى ، 14/3/1376)

ب) اهداف سیاسی

1- حساسیت سنجی جامعه و افکار عمومی

دور شدن از مکتب اسلام ناب و اندیشه امام خمینی (ره) نسبت مستقیمی با تغییر نظام ارزش‌ها و آرمان‌های انقلاب اسلامی و استحاله‌ی جامعه و نظام دارد.   

به نظر می رسد قرائت تحریف‌آمیز از مبانی و اصول اسلامی و اندیشه‌های امام خمینی(ره) دور جدیدی از پروژه ای است که با هدف حساسیت سنجی و بازخورد گرفتن از خواص و آحاد مردم نسبت به محکمات انقلاب اسلامی و نیز با هدف ریل‌گذاری برای دولت جدید، از سوی تجدیدنظرطلبان و دلدادگان لیبرال دمکراسی، آغاز گردیده‌ است.

2- تحریف وتغییر ادبیات و گفتمان امام خمینی(ره)

امام خمینی(ره)با درك و شناخت عميق از قرآن و سنت پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله و ائمه‏ معصوم عليهم‏السلام و بررسى سير تاريخ تحوّلات سياسى ـ اجتماعى جهان اسلام و به خصوص ايران با اعلام هدف نهايى كه برقرارى حكومت اسلامى بود، على‏رغم همه‏ى فشارها و تلاش براى سازش و مصالحه، قاطعانه تا نيل به پيروزى مقاومت نمود.

امام راحل در تاریخ دوم فروردین آخرین سال عمر شریف خود،‌ در پیامی به مهاجرین جنگ تحمیلی بر "لزوم استقامت در مقابل هجوم نظامی، سیاسی و فرهنگی جهانخواران" تاکید کردند اما عده ای تمام همت خود را برای تحریف وتغییر ادبیات و گفتمان امام به کار بسته اند.

در بخشی از این پیام آمده است:

همه می ‏دانند که تحمل هشت سال فشار و سختی فقط برای اسلام عزیز بوده است، لذا مسئولین باید در دفاع از اسلام محکمتر از همیشه با تمام توان در مقابل تجاوز نظامی، سیاسی و فرهنگی جهانخواران بایستند، چرا که امروز دنیای استکبار خصوصاً غرب خطر رشد اسلام ناب محمدی ـ صلی اللّه‏ علیه و آله و سلم ـ را علیه منافع نامشروع خود درک کرده است.

امروز غرب و شرق به خوبی می ‏دانند که تنها نیرویی که می‏ تواند آنان را از صحنه خارج کند، اسلام است. آنها در این ده سال انقلاب اسلامی ایران ضربات سختی از اسلام خورده ‏اند وتصمیم گرفته‏ اند که به هر وسیلۀ ممکن آن را در ایران که مرکز اسلام ناب محمدی است نابود کنند. اگر بتوانند با نیروی نظامی، اگر نشد، با نشر فرهنگ مبتذل خود و بیگانه کردن ملت از اسلام و فرهنگ ملی خویش و اگر هیچ کدام از اینها نشد، ایادی خودفروختۀ خود از منافقین و لیبرالها و بی‏‌دین‌ها را که کشتن روحانیون و افراد بیگناه برایشان چون آب خوردن است و در منازل و مراکز ادارات نفوذ می‏ دهند که شاید به مقاصد شوم خود برسند. و نفوذی‌ها بارها اعلام کرده ‏اند که حرف خود را از دهان ساده ‏اندیشان موجّه می‏ زنند.

همچنین سراسر زندگی امام خمینی(ره)آمیخته به تقیدات کامل و بدون تسامح به موازین شرعی و احکام دینی است. امام را نمی‌توان بدون تقیِّد آن بزرگوار به ظواهر دینی و اخلاق دینی تحلیل کرد.

سید حسن خمینی نقل می کند: واقعا امام نسبت به بحث حجاب و اختلاط نامحرم توجه بسیار ویژه‌ای داشتند؛ در خانواده ما وقتی نوه‌های پسری به سن بلوغ می‌رسیدند، امام آنها را از نشستن سر یک سفره با نوه‌های دختری منع می‌کردند. این تقیدات بسیار سنگینی که امام به ظواهر دینی داشتند را نمی‌توان در تحلیل شخصیت ایشان نادیده گرفت.

3- دو قطبی سازی جامعه و اختلافات داخلى

على عليه‏السلام راز تداوم انقلاب و يك حكومت را دورى از تفرقه و تحكيم اركان مودّت و محبّت و ترغيب و توصيه نسبت به آن معرّفى مى‏كند. مهم‏ترين عامل تهديد كننده‏ى بالندگى يك ملّت از ديدگاه آن حضرت عبارت است از: كاشتن بذر نفاق و كينه در سينه، پشت كردن به يكديگر، ترك يارى هم نوعان و تبديل الفت و محبّت به پراكندگى و تفرقه.( نهج‏البلاغه، خطبه 192)

بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران و مقام معظّم رهبرى بر همين اساس پيوسته بر دورى از تفرقه و لزوم وحدت تأكيد داشته اند. تفرقه سبب شكسته شدن قدرت و از بين رفتن توان نيروهاى بالقوّه و بالفعل جامعه مى‏شود.

 امروز خط دو قطبی کردن جامعه و قرار دادن مردم روبروی یکدیگر در زمینه سازش و مقاومت مساله ای است که در دستور کار منحرفین قرار دارد.  

4- تضعيف رهبرى و سرپيچى از فرامين ایشان

بدیهی است که هيچ رهبرى بدون برخوردارى از پشتيبانى و حمايت‏هاى مردمى قادر به ادامه‏ى وظايف خود نخواهد بود، حتّى اگر پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ، يا امام معصوم عليه‏السلام باشد. بنابراين اطاعت از رهبرى كه مجتهد آگاه به زمان، عادل و باتقواست از لحاظ شرعى، قانونى و اخلاقى واجب قطعی مى‏باشد.

امام على عليه‏السلام درباره‏ى جايگاه و نقش رهبرى در جامعه مى‏فرمايد:

«.. جايگاه رهبر همانند بند تسبيح نسبت به دانه‏هاست كه آن‏ها را گرد آورده و به هم پيوند مى‏دهد پس هنگامى كه بند تسبيح بگسلد دانه‏ها از هم جدا شده و هر سويى پراكنده مى‏شوند و ديگر هرگز نمى‏توان آن‏ها را جمع‏آورى نمود».( نهج‏البلاغه، خطبه 146)

همچنين حضرت در بيان علل صعود و سقوط حكومت‏ها اطاعت از رهبرى را از عوامل صعود و پيروزى و سرپيچى از فرامين رهبرى را عامل سقوط و شكست جامعه مى‏داند.( نهج‏البلاغه، خطبه 25)

انقلاب اسلامى و نظام جمهوری اسلامی ایران، تجلّى وحدت و يگانگى امّت و امامت است. و اگر اين رابطه و پيوند گسسته شود و مردم در اطاعت و پيروى از رهبرى سستى كنند، نظام اسلامی و جامعه دچار انحراف جبران‏ناپذيرى خواهد شد. همان چبزی که دشمنان تابلودار نظام و ایادی آنها در پی آن هستند.

5- مثبت جلوه دادن چهره امریکا و سازش

اخیراً تبلیغات بسیاری در جهت کنار گذاشتن و حتی تعطیل کردن شعار «مرگ بر امریکا» صورت گرفته است. بدیهی است که این شعار، صرفاً لفظ نیست، که اگر این بود تا این حدّ مورد حساسیت دوست و دشمن قرار نمی‌گرفت و شعاری تعیین کننده، حرکت بخش و سرنوشت‌ساز است.

 برخی از بیانات مقام معظم رهبری در خصوص این شعار ، بسیار راهگشاست:

«... مسأله رابطه خصمانه ميان ملّت ايران و امريكا، مال امريكاست. نمى‌توانند آن را به اروپا و كشورهاى ديگر سرايت دهند كه بگويند: اينها با همه مخالفند. نخير؛ ملّت ايران با همه مخالف نيست.....ما با همه بد نيستيم، با امريكا بَديم؛ آن هم به اين دلايل: امريكا علاوه بر اين‌كه عليه انقلاب اسلامى و پشتيبان رژيم گذشته بود، به بدترين شكل، نفوذ و دخالتِ يك دولت استكبارى در يك كشور را تجسّم داده بود و ضربه‌ها همه از سوى او وارد مى‌شد. اينها همه، دليل كينه‌ها و عقده‌هاى اين ملّت عليه امريكاست. اينها كه مقدّسات ما را به بازى گرفته بودند و علاوه بر همه ضربه‌ها، بعد از انقلاب در مقابل نجابت اين ملّت و بزرگوارى و كرامت آن امام، با ملّت ايران و با انقلاب اسلامى و با جمهورى اسلامى، اين‌گونه رفتار كردند، چه توقّعى دارند؟ از ملّت ما توقّع نوازش دارند؟ «مرگ بر امريكا» را كسى به ملّت ايران ياد نداد. از اعماق جان يكايك مردم برآمد كه: «مرگ بر امريكا». حال عدّه‌اى در گوشه و كنار پيدا مى‌شوند و مورد سؤال قرار مى‌دهند كه «چرا؟». چرا شما اين «چرا» را به جايگاه خودش نمى‌بريد؟ چرا نمى‌پرسيد كه چرا رژيم امريكا با ملّت ايران،به جرم اين‌كه خواسته است مستقل باشد، اين همه كينه‌ورزى و دشمنى كرد و باز هم مى‌كند؟

يكى از سردمدارانِ دولتهاى قبلى‌شان شرم نكرد و گفت: «ملت ايران بايد نابود شود». چقدر حماقت مى‌خواهد كه كسى چنين حرفى بزند؟! ولى اينها گفتند. اين از دشمنى است. » (۱۳۷۳/۰۸/۱۱ - بيانات در دیدار جمعی از دانش‌آموزان و دانشجویان)

امروز امريكا تهديدى براى صلح و امنيت جهانى است؛ لذا شعار «مرگ بر امريكا» ديگر امروز مخصوص ملت ما نيست. امروز در اكناف عالم شما مى‌بينيد كه مجسمه‌ى رئيس جمهور امريكا را آتش مى‌زنند و شعار مرگ بر امريكا مى‌دهند. علت هم زياده‌خواهى رژيم امريكا، استكبار رژيم امريكا، تكبر آنها، سلطه‌طلبى آنها و بازيچه‌ى صهيونيستها بودنِ آنهاست؛ حقيقتاً بازيچه‌ى صهيونيست‌هايند.» (۱۳۸۵/۰۱/۰۱ - بیانات در دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی)

«...يك روز بود كه تنها در يك نقطه‌ى دنيا، پرچم امريكا سوزانده و شعار مرگ بر امريكا داده مى‌شد؛ اما شما امروز ببينيد در چند نقطه دنيا پرچم امريكا سوزانده مى‌شود و شعار مرگ بر امريكا داده مى‌شود! در خود امريكا پرچم امريكا را آتش زدند؛ اين پديده‌ى مهمّى است. چه عاملى باعث اين كار شد؟ آيا جز ايستادگى و استقامت يك ملت شجاع و مؤمن به اهداف و به راه خود توانست اين موج را بتدريج سراسرى كند؟ اين چيزها تدريجى است - دفعى نيست - و آثار آن را در بلند مدّت مى‌شود فهميد» (۱۳۸۱/۱۲/۱۳ - بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری)

«... بعضى خيال مى‌كنند شعار «مرگ بر امريكا» امريكا را تحريك مى‌كند كه نسبت به نظام اسلامى و ايران اسلامى دشمنى بورزد؛ اين خطاست. دشمنىِ نظام مستكبر امريكايى و هر مستكبرى در دنيا با نظام اسلامى، به خاطر پرچم برافراشته‌ى عدالت است؛ به خاطر اين است كه مى‌بيند با نام اسلام و با تعاليم والاى اسلام كشورى دارد به سمت رشد و توسعه و پيشرفت علمى و عملى حركت مى‌كند؛ مى‌داند كه اين، جلوى نفوذ آنها را خواهد گرفت. آنها با هر كشورى كه خارج از قلمرو قدرت آنها به توسعه و پيشرفت علمى دست پيدا كند، مخالفند. آنها با هر كشورى كه در ميدان علم و توسعه، به سمت رقابت با آنها حركت كند، مخالفند. ... وقتى كشورى مستقل است، وقتى اطمينان به نفس دارد و با اعتماد به خود، در راهى كه او را به سمت اهداف والا مى‌رساند، حركت مى‌كند، طبعاً اينها ناراضى مى‌شوند. نارضايى دشمنان جهانى ما به اين خاطر است. آنها وقتى راضى مى‌شوند كه ملت ايران اختيار دين و دنيا و فرهنگ و اقتصاد خود را يكسره به آنها بسپارد. ملت ايران امروز بيدار شده است و زير بار چنين زورگويى‌ها و قلدرى‌هايى نمى‌رود.» (۱۳۸۴/۰۲/۱۸ - ‌بيانات در دیدار مردم شهرستان رفسنجان‌)

6- القا نمودن نظرات منحرف خود به عنوان نظر حضرت امام(ره)

عده ای به دلیل منتسب بودن به خانواده حضرت امام خمینی(ره) سعی در القا نمودن نظرات منحرف خود به عنوان نظر حضرت امام(ره) دارند. و با اظهار نظرهای جنجالی و به دور از حقیقت، مدام در حال جنجال آفرینی و مطرح نمودن نام خود در رسانه ها بوده اند.

این اشخاص از قِبَلِ انتساب‌شان به حضرت امام (ره)، «خود» و نظرات‌شان را مطرح می‌کنند. چنانکه مشهور است: انسان‌هایی که خودشان چیزی ندارند، برای مطرح کردن خود، یا به یک بزرگی می‌چسبند و یا به یک بزرگی حمله می‌کنند، تا از قِبَلِ او مطرح شوند.

این در حالی است که در بخشی از پیام امام راحل در فروردین سال 1368 آمده است:

من بارها اعلام کرده ‏ام که با هیچ کس در هر مرتبه ‏ای که باشد عقد اخوت نبسته‏ ام.چهارچوب دوستی من در درستی راه هر فرد نهفته است. دفاع از اسلام و حزب‏ اللّه‏ اصل خدشه‏ ناپذیر سیاست جمهوری اسلامی است.

 

بهزاد کاظمی

 

منابع:

آينده انقلاب اسلامي ايران،مرتضي مطهري

نهضت‌هاي اسلامي در صد ساله اخير، مرتضي مطهري

اندیشکده‌ برهان

افکار نیوز

سایت مركز اسناد انقلاب اسلامی

سایت ایکس شبهه

سایتروزنامه کیهان

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.