آيا انتخابات بحران سوريه را پايان مي دهد؟

 

روند تصميم گيري كنوني نشان مي دهد كه اگر اتفاقي خاص و تاثيرگذار در سوريه رخ ندهد، انتخابات رياست جمهوري در اين كشور سيزدهم خرداد برگزار خواهد شد. برخلاف زمان هاي پيشين و همچنين «وانموده‌هاي» رسانه اي آمارها نشان مي دهد كه حدود 90 درصد جمعيت اين كشور در مناطقي زندگي مي كنند كه ارتش قدرت و كنترل آن را در اختيار دارد.

با اين وجود دو مسئله اساسي در اين باره وجود دارد. ابتدا اينكه چه كساني كانديداي انتخاب شده اند و چه طيفي در داخل و خارج آن را رد مي كنند و دوم اينكه آيا اجازه قانوني براي نامزدي در انتخابات وجود دارد يا خير؟ اين مسئله در كنار متغيرهاي متعدد موجود، تاثير قابل توجه اي در آينده سوريه خواهد داشت. با اين وجود نمي توان انتظار داشت كه سوريه حتي پس از انتخابات نيز از بحران پيچيده كنوني خارج شود.

طبق همه پرسي اصلاحيه قانون اساسي سوريه كه در سال 1390 انجام شد، ديگر احزاب نيز مي توانند آزادانه در انتخابات و فعاليت هاي سياسي حضور داشته باشند. بر اساس قانون اساسي پيشين تنها حزب بعث مي توانست از چنين آزادي اي برخوردار باشد. ساخت سياسي سوريه تا پيش از اين تركيبي از مثلث خانواده اسد (به عنوان تشكيل دهنده سوريه جديد)، حزب بعث و همچنين ارتش بود. تا اصلاحات در قانون اساسي اين ساختار را شكست و تغيير داد.

بر اين مبنا ديگر گروه ها حتي مخالفان كنوني دولت سوريه نيز مي توانند در انتخابات شركت كنند. اگر چه پس از پايان يافتن مهلت 10 روزه نام نويسي، اسامي ديگري براي شركت در انتخابات ديده شده مي شود اما مخالفان مسلح،‌ ترجيح داده اند به اين عرصه ورود نكنند كه البته مي تواند به عوامل متعددي وابسته باشد.

ابتدا اينكه آنها دولت بشار اسد را براي حضور دوباره در انتخابات مشروع نمي دانند. اگر چه اين نظر به خاطر فعاليت هاي مخالف چندساله براي همين طيف مي تواند قابل توجيه باشد اما نمي توان انتظار داشت كه بشار اسد پس از دست كم سه سال مقاومت، حداقل در انتخابات مشاركت نداشته باشد. اتفاقا تحمل سختي هاي چندساله به اين دليل بوده است كه سوريه به انتخابات برسد و حداقل اين بحران در صندوق هاي راي خود را به آزمايش بگذارد. از طرفي با توجه به اينكه ارتش توانسته حدود 90 درصد خاك سوريه را به امنيت نسبي كنترل كند،‌ بشار اسد نيز از اين اطمينان بهره مند است كه مي تواند در انتخابات پيروز شود. دليل اصلي آن نيز اين است كه پس از سه سال جنگ داخلي با حضور نيروهاي «غيرمرتبط منفعت محور» در حوزه منطقه اي و فرامنطقه اي، آنچه كه امروز براي مردم اهميت دارد «امنيت و حفظ جان» است كه ارتش تكيه گاه مناسبي براي اين منظور است.

اگر تركيب مخالفان دولت «ملي و منسجم» بود و حتي ارتش با «فروپاشي دروني» مواجه مي شد،‌ اين امكان وجود داشت كه بشار اسد به هر شكل نتواند در انتخابات شركت كند. اما وحشت از تروريسم منطقه اي و بين المللي، مردم سوريه را گرد امنيت جمع كرده است و با توجه به اينكه مخالفان خسته سوري نه راهي مسالمت آميز را پذيرفته اند و نه از كشتار راه به جايي برده اند، طبيعي است كه مورد اقبال قرار نگيرند، به همين منظور وارد عرصه مبارزه انتخاباتي هم نمي شوند.

اتفاقا مسئله دوم اين است كه خطاي استراتژيك مخالفان داخلي در سوريه اين ناباوري را در ميان آنها ايجاد كرده است كه شايد نتوانند از طريق انتخابات موفق باشند. زيرا نه تنها با اين روش و خطاي انجام شده ناامني را به يك ملت تحميل كرده اند بلكه پاي تروريسم را پس از افغانستان در اين كشور باز كرده و تا جاي ممكن آن را نهادينه كرده اند. تاريخ اين خطاي استراتژيك فعالان سياسي و تاثيرگذار مخالف بشار اسد را نكوهش مي كند. زيرا اگر حتي معتقد باشند كه دموكراسي در كشور جاري نيست،‌ نبايد به اين بهانه و با تكيه بر دشمنان يك ملت، ناامني مضاعف را جايگزين كرد. امروز كه اين طيف از مخالفانف خسته شده و حتي برخي از آنها اقرار كرده اند كه «اگر مي دانستند بحران و جنگ تا اين اندازه طول مي كشد، بدان شكل وارد آن نمي شدند» نمي توانند پاسخگوي درد ناامني و بي پناهي چندساله مردم كشور خود باشند به گونه اي كه امنيت را به هر چيز ديگري ترجيح دهند.

مسئله سوم به همين سرخوردگي روشنفكري غربگرايانه در ميان مخالفان دولت بشار اسد و مشتاقان شعار مرموز و منفعت محور دموكراسي خواهي باز مي گردد. تجربه دموكراسي انتخابات‌محور حماس در سال 2006 در فلسطين و اخوان المسلمين مصر در سال 2012 مي تواند راهنماي مناسبي براي اين طيف باشد كه ليبراليسم در خارج از مرزهاي خود ابتدا «منافع» را هدف قرار مي دهد و بعد در صورت حفظ منفعت،‌ شايد به دموكراسي بينديشد. نبايد فراموش كرد كه نوع دموكراسي حتي در ميان كشورهاي غربي از تفاوت هاي قابل توجه اي برخوردار است و اين تجربه وقتي به شرق گسترش مي يابد با تغييرات قابل توجه اي مواجه شود.

با توجه به همه مسائل و متغيرهاي تاثيرگذار در سوريه بي شك انتخابات كه مي توانست به يكي از بهترين راه ها براي براي عبور از بحران سوريه تبديل شود، اما چنين چشم اندازي ديده نمي شود. ابتدا به اين دليل كه تروريسم بين المللي كه رشد يافته و تربيت شده در كشورهاي مختلف حتي اروپايي است تنها از طريق تصميم كلان بين المللي ريشه كن يا تضعيف خواهند شد كه در اين ميان نوع و عمق اختلافات روسيه و آمريكا فعلا اين چشم انداز را نشان نمي دهد. مسئله ديگر اين است كه كشورهاي مختلف منطقه اي و فرامنطقه اي با حضور اسد در عرصه سياست به منافع مورد نظر خود نخواهند رسيد بنابراين سلفي گري،‌ اخوان تندرو مدل سوري، القاعده، داعش و ... همچنان با عبور از انتخابات، سلاح را به راي ترجيح مي دهند. با اين وجود انتخابات تنها گزينه براي دولت سوريه است تا از ميزان هجمه وانموده هاي رسانه اي كم كند.    

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.