محاسبه و ادراک جمهوری اسلامی از چشم انداز مذاکرات

بیانات رهبر معظم انقلاب در جمع مسئولان وزارت خارجه اولا ً نشان دهنده محاسبات و ادارک دستگاه کلان سیاست خارجی جمهوری اسلامی است، ثانیا این سخنان ضمن دوراندیشی لازم، چشم اندازهای موفقیت و شکست مذاکرات را توامان می نگرد و ثالثا این سخنان با توجه به اتخاذ مواضع حداکثری و تقبیح رابطه با امریکا، نشان دادن نوعی از قدرت و بی نیازی به آمریکاست که ...

 

مذاکرات جمهوری اسلامی ایران و کشورهای 5+1، اکنون به شرایط حساس و ضرب العجل خود نزدیک می گردد، و لذا طرفین به تبیین خواسته های خود و کسب حداکثر امتیاز سیاسی می اندیشند. از سوی دیگر، منازعاتی معنایی گفتمانی نیز در سطح نخبگانی کشور در موضوعات کلان سیاست خارجی وجود دارد که ترجمان آن در سطح جامعه به شکل منازعه خوش‌بینی-بی‌اعتمادی به غرب، خود را نشان می دهد. سخنان راهبردی رهبر معظم انقلاب در دیدار مسئولان و سفرای وزارت خارجه، در عین اینکه از منظری گفتمانی به تبیین ابعاد نظری سیاست خارجی ایرانی-اسلامی می پردازد، نگاهی جدی به عرصه عملیاتی مذاکرات هسته ای نیز دارد که واجد پیام های سیاسی راهبردی به جهان است. در این مقاله تلاش می گردد تا ابعاد خارجی این سخنرانی مورد بررسی قرار گیرد. لذا این پرسش اصلی را مطرح می نماید که تاکید رهبر انقلاب بر بی اعتمادی به آمریکا و عدم فایده در مذاکرات با آن کشور، بر چه مبنای محاسباتی استوار است؟ و ایشان در سخنرانی فوق چه پیام هایی را در عرصه جهانی منتشر کردند؟

 

وضعیت موجود؛ مبنای محاسبات

 

واقعیت اجتناب ناپذیر در عرصه بین المللی، این است که عرصه مذاکرات دیپلماتیک، عرصه چانه زنی بر سر آنچه می توان داد و انچه می توان گرفت، است. و آنچه کفه این چانه زنی را بسود یکی از طرفین سنگین می سازد، نه برتری منطق، که توانایی های عینی مادی و پشتوانه های نرم داخلی است. روند مذاکرات هسته ای نیز با همین امر گره خورده است. لذا باید انتظار داشت که تغییر شرایط بین المللی و توزان قدرت به سود ایران، توان مذاکره کنندگان را برای توافقی مطلوب و متضمن حقوق بنیادین کشور افزایش می دهد. از طرف دیگر ارتقای توانمندی های مادی در داخل و نیز اجماع و حمایت های مستمر داخلی نیز می تواند به همان شکل در تقویت مذاکره کنندگان، به عنوان برگ های برنده مورد استفاده قرار گیرد. لذا در تحلیل شرایط موجود، که مبنای محاسبه گری در سیاست خارجی است می توان به مواضع آمریکا و نیز شرایط منطقه ای اشاره نمود.

 

- ادراکات ایران از مواضع امریکا؛

 

یکی از چالش های سی سال اخیر در خاورمیانه بر سر قدرت یابی جمهوری اسلامی در منطقه است که همواره با مخالفت شدید امریکا مواجه بوده است. به گونه ای که می توان گفت عدم اجازه و فرصت به ایران جهت استفاده از موقیعیت ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک خود، از اهداف بنیادین آمریکایی در خاورمیانه بوده است. در عین حال ایران و آمریکا بر سر پرونده هسته ای به ویژه در یکسال اخیر، مذاکرات عمیقی داشته اند. در این میان با توجه به سیاست های خاورمیانه آمریکا و تداوم دشمنی با انقلاب اسلامی ایران، این سوال نزد سیاستگذاران ایرانی وجود دارد که آیا آمریکا در مذاکرات هسته ای صادق و یا به عبارت درست تر، جدی و متعهد به کسب نتیجه برد-برد است؟ شاید پاسخ به این پرسش کمی دشوار باشد، ولی اجمالا می توان گفت آمریکا حتی با این فرض که در موضوع هسته ای به این جمع بندی رسیده باشد که پایان مناقشه هسته ای با ایران، به صلاح واشنگتن است، اما در سایر ابعاد منطقه ای و بین المللی همچنان مخالفت آشکاری با حضور ایران دارد. و این نقطه اصلی تضاد سیاست خارجی اوباما است. به بیان دیگر حل مناقشه هسته ای به شکل طبیعی، به انفجار قدرت ایران منجر می گردد و پیامدهای شدیدی بر اسرائیل و عربستان در منطقه خواهد داشت. اینک سوال این است که اوباما چگونه این تضاد منطقی را حل نموده و میان حل موضوع هسته ای و قدرت گیری ایران جمع خواهد بست؟ همین امر ریشه بی اعتمادی ایران به امریکا در مذاکرات جاری را تبیین می کند. چرا که تلقی راهبردی جمهوری اسلامی بر مبنای موارد فوق این است که امریکا در آستانه پذیرش قدرت منطقه ای ایران نیست، حتی اگر در آستانه پذیرش حق هسته ای ایران باشد. و لذا اساسا آمریکا از مذاکرات هسته ای، حل نشدنی نشان دادن آنرا، مراد کرده است. یک تلقی دیگر در جمهوری اسلامی اینست که حتی به فرض تصمیم آمریکا به حل موضوع، و حتی چاره جویی برای حل تضاد منطقی فوق الذکر، بازهم ساختار سیاسی آمریکا با قدرت کنگره، در کنار لابی های گسترده اسرائیل، اعراب و اپوزیسون، بر موضع تضعیف شده رئیس جمهور اوباما برتری داشته و لذا حل پرونده هسته ای را محال می سازد.

 

 

- ادراکات ایران از شرایط منطقه ای و جهانی؛

 

از طرف دیگر جمهوری اسلامی نیک می داند که شرایط بین المللی دیگر کشش لازم برای همراهی با سیاست های امریکایی را ندارد، ساختار تحریم ها قابل تداوم نیست و فضای هنجاری جهانی نیز دیگر امکان بسیج عمومی علیه ایران را ندارد. به بیان دیگر همانگونه که اشاره گردید، عرصه مذاکرات به نحو فزاینده ای با سایر مسائل بین المللی مرتبط است. گاه چنانچه در مذاکرات هسته ای سعدآباد شاهد آن بودیم، روند تحولات جهانی- با توجه به سرمستی نومحافظه کاران در پیروزی جنگ در عراق، توافق هسته ای لیبی با غرب و ...- شرایط را به ضرر ایران تغییر داد. تا بدانجا که باوجود موضع آشتی جویانه ایران و همکاری های گسترده، جورج بوش ایران را محور شرارت خطاب کرد. از طرف دیگر گاه شرایط جهانی نظیر آنچه امروز شاهد آن هستیم، توزان میان ایران و غرب را بسود ایران تغییر می دهد. آنچه آشکار است روند تحولات منطقه ای و بین المللی در طول یکسال اخیر، از جمله تحولات اوکراین، تقابل روسیه با آمریکا و اروپا، اعلام تغییر ثقل استراتژیک آمریکا به حوزه شرق آسیا، پایداری نظام سوریه، آغاز وحشت افزایی افراط گرایان در عراق و ... در توازن میان ایران و غرب، بسود جمهوری اسلامی ارزیابی می گردد. ایران در حالی موضع خود در سوریه را به کرسی نشاند که در جریان عراق، به عنوان لنگرگاه ثبات در خاورمیانه به شمار رفته و جامعه بین المللی را وادار به اعتراف به موضع عقلانی خود کرده است. از سوی دیگر صبر ملی در پرونده هسته ای، نیز برگ برنده دیگری است که در اختیار مذاکره کنندگان ایرانی قرار دارد. لذا محاسبه سیاست خارجی نظام از شرایط موجود حکایت از آن دارد که می توان در مذاکرات از موضع قدرت وارد شد و حداکثر امتیاز را طلب نمود.

 

ابعاد راهبردی؛ پیام های سیاسی

 

با توجه به تحلیل وضعیت، عنصر محاسبه گری در سیاست خارجی ایران و ادراک شهودی مبنی بر ماهیت خصمانه آمریکا در سی و چند سال گذشته، مقامات سیاسی دیپلماتیک ایرانی را به دو نتیجه تاحدی ناهمگون هدایت می کند که اولاً مواضع غرب و به ویژه آمریکا اساسا دشمنانه، ناپایدار و نامنسجم است و ثانیاً 5+1 در شرایط فعلی اضطرار خاصی را برای به نتیجه رسیدن مذاکرات احساس می کند.

 

سخنان راهبردی مقام معظم رهبری نیز از همین دریچه قابل درک است، چرا که ایشان بایستی بتواند در مدیریت سیاست خارجی، همه احتمالات و شرایط موجود را در نظر بگیرند. لذا این سخنان از سویی نشان دهنده آن ست که در وزن کشی منافع، مذاکره با آمریکا فایده ای عاید کشور نکرده است و متقابلا به تشدید تحریم ها منجر شده است. این بعد از سخنان ایشان نشانگر همان بعد محاسباتی دستگاه سیاست خارجی کشور است، که آمریکا را غیر قابل اعتماد می داند. بر همین اساس مکررا پیام بی نیازی به آمریکا و عدم خوش بینی به رفع تحریم ها ارسال می شود، تا غرب نتواند با تبدیل مسئله تحریم ها به عنوان یک کابوس بزرگ در مذاکرات کسب امتیاز نماید.

 

 اما متقابلا تاکید ایشان بر اینکه روندی که آغاز شده و تاکنون هم خوب پیش رفته است باید ادامه یابد، ناظر بر این محاسبه است که روند تحولات جهانی چنانکه ذکر آن رفت، توازن قوا را بسود جمهوری اسلامی سنگین تر کرده است و لذا احتمال دستیابی به توافقی که در آن طرف مقابل به حقوق هسته ای و خواسته های ایران جامه عمل بپوشاند، نیز وجود دارد. تاکید خاص ایشان بر تعریف نیاز عملی ایران به غنی سازی در قالب 190 هزار سو نیز در این راستا قابل تحلیل است.

 

در یک تحلیل کلان از روند مواضع مقام معظم رهبری در طول ماههای گذشته می توان این چنین استنباط نمود که ایشان این پیام را به نظام بین الملل منتقل می کنند که ایران در مذاکرات هسته ای جدی و به دنبال کسب نتیجه است، اما از مواضع حداکثری خود نیز کوتاه نخواهد آمد. تاکیدات مکرر ایشان بر اقتصاد مقاومتی، عدم خوش بینی به پایان تحریم ها و ... نیز در این راستا ارزیابی می گردد که ایران مشتاقانه و نیازمندانه به عرصه مذاکرات نیامده است، اما در مذاکرات جدی و متعهد است. این اتخاذ مواضع حداکثری در مذاکرات هسته ای در عین اینکه مبتنی بر عقلانیت سیاسی و منافع ملی است، نشان دهنده یک الگوی واقع گرایانه در نگرش مقام معظم رهبری است. چرا که زمان زیادی تا پایان مهلت چهارماهه معین شده برای تداوم مذاکرات باقی نمانده است و البته چشم انداز روشنی از موفقیت هم پدیدار نشده است. این مواضع، فشاری مضاعف به آمریکا برای سرعت دادن به مذاکرات و تعدیل مواضع آن کشور و نهایتا کسب نتیجه در مذاکرات را در پی دارد. ایشان با ترسیم خطر شکست در مذاکرات، از آن به حربه ای جهت فشار به غربی‌ها بهره می گیرند که از نظر ایشان در اضطرار دستیابی به توافق است. از سوی دیگر همچنان تعهد و حضور ایران در مذاکرات را برای رفع نگرانی های به حق جهانی اعلام می دارند.

 

جمع بندی

 

با توجه به زمینه مند بودن مناقشه هسته ای و پیوستگی آن با تحولات منطقه ای و جهانی به نظر می رسد، شرایط بسود جمهوری اسلامی در جریان است که بایستی به مدیریت بهینه سیاست خارجی از این تحولات بسود کشور استفاده گردد. نبایستی به بهانه رفع تحریم ها، از شریط مناسبی که امکان کسب امتیازت حداکثری در آن فراهم است، چشم پوشید و عجولانه به دنبال توافق بود. مواضع راهبردی مقام معظم رهبری نیز در همین راستا قابل درک و تبیین است. چه اینکه اولاً این سخنان نشان دهنده محاسبات و ادارک دستگاه کلان سیاست خارجی جمهوری اسلامی است. ثانیاً این سخنان ضمن دوراندیشی لازم، چشم اندازهای موفقیت و شکست مذاکرات را توامان می نگرد. ثالثاً این سخنان با توجه به اتخاذ مواضع حداکثری و تقبیح رابطه با امریکا، نشان دادن نوعی از قدرت و بی نیازی به آمریکاست که به تقویت موضع و برگ های برنده مذاکره کنندگان انجامیده و فشاری به امریکا برای تعدیل مواضع آن است. از طرف دیگر در صورت آشکار شدن دورنمایی شکست در مذاکرات، دیپلماسی جدی و پیگیر ایران، نمی تواند عامل شکست معرفی شود که این نیز خود، نوعی مدیریت انعکاس سیاست های ایران در اذهان جهانی است.*

 

*عبداله مرادی؛ دانشجوی دکترای روابط بین‌الملل دانشگاه علامه طباطبایی/ انتهای متن/

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.