مقدمه
مردم محصور غزه در حالی در هفت سال گذشته در برابر حملات همهجانبه رژیم صهیونیستی مقاومت کردهاند که با جهان خارج جز از طریق گذرگاه رفح ارتباطی نداشتهاند. این گذرگاه نیز متأثر از بازیهای سیاسی دولت قاهره باز و بسته بوده است. به صورتی که مایحتاج اولیه مردم غزه نیز بارها به خاطر تصمیمات قاهره قطع شده است. در شرایطی که در 17 مرداد ماه 93 ارتش رژیم صهیونیستی بار دیگر به بهانه کشته شدن سه شهروند خود حملات همهجانبهای را علیه متراکمترین نقطه جهان یعنی غزه از سر گرفت. رهبر معظم انقلاب حضرت آیتالله خامنهای راهحل مسأله فلسطین را نه سازش و مذاکرات سیاسی بلکه مسلح شدن کرانه باختری عنوان کردند.
رهبر معظم انقلاب در دیدار دانشجویان در تاریخ 25 رمضان امسال، در مورد راهحل پیروزی مردم فلسطین بر صهیونیستها تأکید کردند: «بنده عقیدهام این است، این اعتقاد ماست که کرانه باخترى هم مثل غزه باید مسلح بشود. دست قدرت [لازم است]. کسانى که علاقهمند به سرنوشت فلسطیناند، اگر میتوانند کارى بکنند، کار این است؛ در آنجا هم باید مردم را مسلح کنند. تنها چیزى که ممکن است از محنت فلسطینىها بکاهد، عبارت است از همین که دست قدرت داشته باشند، بتوانند قدرتنمایى بکنند؛ والا با برخورد رام و مطیع و سازشکارانه، هیچکارى به نفع فلسطینىها انجام نخواهد گرفت و از خشونت این موجود خشن و خبیث و گرگصفت چیزى کاسته نخواهد شد».
در مورد این سخنان و توصیههای رهبری نکاتی وجود دارد که نیازمند تبیین و تحلیل است؛ بنابراین در این مطلب سعی میشود چرایی تأکید رهبری بر مسلح شدن کرانه باختری بررسی و ابعاد مختلف این مسأله تشریح و تأثیرات داخلی و خارجی این موضوع واکاوی شود. برای بررسی کاملتر این موضوع در ابتدا ناگزیریم مقایسهای بین موقعیت جغرافیایی و پتانسیلهای نوار غزه با کرانه باختری داشته باشیم، سپس دلایل اهمیت موضوع اصلی را بررسی خواهیم کرد.
موقعیت جغرافیایی نوار غزه
منطقه غزه که از آن با عنوان «نوار غزه» یا «باریکه غزه» یاد میشود، در جنوب غربی سرزمین اشغالی (فلسطین) قرار دارد. این باریکه دقیقاً 41 کیلومتر طول دارد و عرض آن نیز بین 6 تا 12 کیلومتر تغییر میکند. کل مساحت این منطقه 360 کیلومتر مربع است و حدود یک میلیون و هشتصد هزار نفر جمعیت دارد که یکی از پرتراکمترین مناطق دنیاست. از شمال به شهرک صهیونیستنشین «عسقلان» منتهی میشود، از شرق به استان «بئر شبع» فلسطین اشغالی و از جنوب نیز به کشور مصر میرسد. در سمت غرب نیز دریای مدیترانه قرار گرفته است. در منطقه غزه، پنج شهر به ترتیب از شمال، جبالیا، غزه، دیرالبلح، خانیونس و رفح وجود دارد که بزرگترین آنها شهر غزه است.
کنترل نوار غزه از سال 2007 پس از اختلاف و درگیری با جنبش فتح، به دست حماس افتاد و جنبش فتح در حال حاضر صرفاً بر کرانه باختری تسلط دارد. غزه در حال حاضر محل تجمع گروههایی است که به مقاومت و ایستادگی در برابر رژیم صهیونیستی اعتقاد دارند. نزدیکترین شهرکهای صهیونیستی به غزه به ترتیب «سدیروت» 10 کیلومتر، «عسقلان» 21 کیلومتر، «اشدود» 38 کیلومتر، «بئر الشبع» 42 کیلومتر است که بیشترین تعداد موشکهای مقاومت نیز به این شهرها اصابت میکند.
شهر تلآویو پایتخت فلسطین اشغالی در 70 کیلومتری غزه است و بارها مورد اصابت موشکهای مقاومت قرار گرفته است و دورترین شهر نسبت به غزه نیز شهر بزرگ و مهم «حیفا» در شمال سرزمین اشغالی و در 155 کیلومتری غزه است. موشکهای مقاومت توانسته تا قدس غربی در 77 کیلومتری، بیت شمیس در 57 کیلومتری، گوش دان در 67 کیلومتری، رعناتا در 85 کیلومتری، کفار سابا در 85 کیلومتری و زخرون یعکوف در 126 کیلومتری نوار غزه را هدف قرار دهد. این شرایط در حالی است که نوار غزه از سال 2007 و در پی پیروزی حماس در انتخابات بر جنبش فتح، از سوی رژیم صهیونیستی تحت شدیدترین محاصرهها قرار دارد. مردم این منطقه برای ارتباط با دنیای خارج، تنها از طریق حفر تونلهای زیرزمینی اقدام میکنند. وضعیت انسانی در این منطقه بسیار اسفبار است و دارو و غذا به شدت کمیاب است و برق جز چند ساعت در روز وجود ندارد.
موقعیت جغرافیایی کرانه باختری
کرانه باختری به دلیل قرار گرفتن در غرب رود اردن به این نام خوانده میشود. این منطقه نزدیک به 21 درصد از مساحت فلسطین یکپارچه (از رود اردن تا دریای مدیترانه) یعنی حدود5860 کیلومتر را تشکیل میدهد. کرانه باختری در کنفرانس اریحا در سال1951 به اردن ملحق شد و اسرائیل توانست در جریان جنگ 1967 این منطقه را اشغال کند. این منطقه تا سال 1988 جزو اراضی تحت حاکمیت اردن قرار داشت. براساس آمار سال 2011 میلادی این منطقه که دارای 11 استان است جمعیتی حدود دو میلیون و 300 هزار نفر را در خود جای داده است. البته برخی از مراکز آماری جهانی نیز جمعیت این منطقه را دو میلیون و 800 هزار نفر اعلام کردهاند.
تأثیرات تسلیح کرانه باختری در دو بعد داخلی و خارجی
کرانه باختری به دلیل موقعیت ویژه جغرافیایی و پتانسیلهای جمعیتی بالای خود در صورت تسلیح میتواند بسیاری از معادلات در عرصه نبرد را بر هم بزند. بیشترین تأثیر مسلح شدن مردم این منطقه در بعد روانی دارای اهمیت است که میتواند وحشت را در اردوگاه مقابل به همراه داشته باشد و نیروهای مقاومت را امیدوار به ادامه مقاومت کند. در زیر به چند نمونه از تأثیرات و دلایل اهمیت مسلح شدن مردم کرانه باختری اشاره میشود:
1- یکی از مهمترین و در عین حال سریعترین تأثیرات تسلیح مردم کرانه باختری به صورت مستقیم به حضور جمعیت نیم میلیونی صهیونیستها در این منطقه باز میگردد. در 120 شهرک غیر قانونی که از سال 1967 در کرانه باختری و شرق بیتالمقدس ساخته شده است حداقل500 هزار صهیونیست زندگی میکنند. در صورتی که سلاح به دست نیروهای مقاومت در این منطقه برسد این جمعیت بزرگ صهیونیستی به صورت «هدفی قابل دسترس» در خواهند آمد. رژم صهیونیستی در حالی پروژهای اشغالگرانه شهرکسازی خود در کرانه باختری را تسریع بخشیده که هیچ وقت فکر نمیکرد روزی فرا برسد که جمعیتهای ساکن در این شهرک خود به عنوان معضلی امنیتی برای این رژیم در آید.
2- تسلیح مردم کرانه باختری میتواند تهدیدی برای تأسیسات نظامی و امنیتی اسرائیل نیز به شمار رود. مهمترین هدف در این مورد تأسیسات هستهای دیمونا است که در جنوب سرزمینهای اشغالی قرار دارد. این تأسیسات برای رژیم غاصب اسرائیل بسیار بااهمیت است و با شدیدترین سامانههای دفاعی از آن دفاع میکند. اگر مردم کرانه باختری را مسلح کرد به راحتی میتوانند از همجواری برخی شهرهای کرانه باختری با این تأسیسات استفاده کنند و آن را هدف قرار دهند. در سال 1391 یک هواپیمای بدون سرنشین (پهپاد ایوب متعلق به حزب الله لبنان) وارد فضای سرزمینهای اشغالی شد و با طی مسیری در حدود 300 کیلومتر وعبور از روی مهمترین مراکز نفتی و نظامی رژیم غاصب اسرائیل، طی سه ساعت، خود را به نزدیکی اصلیترین مرکز تأسیسات هستهای این رژیم یعنی نیروگاه دیمونا در عمق صحرای نقب رساند، اما این نفوذ تا مدتها از دید رادارهای فوق پیشرفته پنهان بوده و حتی پس از کشف و انهدام نیز تا چند روز، به معمای لاینحل سردرمداران این رژیم تبدیل شد. این امر نشان میدهد که سامانههای دفاعی که در اطراف این نیروگاه هستهای مستقر هستند چندان پیشرفته نیستند و در صورت شلیک از فاصله نزدیک میتوان ضربهای بزرگ و جبرانناپذیر بر رژیم صهیونیستی وارد کرد.
3- علاوه بر تأثیرات مسلح شدن مردم کرانه باختری در بعد مادی، این امر میتواند از لحاظ روانی نیز وضعیت را کاملاً به سود نیروهای مقاومت تغییر دهد. تمام تلاش صهیونیستها در سالهای اخیر این بوده که با گسترش شهرکسازی در کرانه باختری بیشترین نظارت را بر فلسطینیان این منطقه داشته باشند. از این رو ما شاهد نظارت دقیق امنیتی دستگاههای اطلاعاتی اسرائیل بر تمام تحرکات مردم این منطقه هستیم، اما در جنگ اخیر مردم این منطقه با برگزاری تظاهرات بیسابقه در دفاع از مقاومت غزه نشان دادند که در صورت مهیا شدن شرایط میتوانند در کنار گروههای مقاومت علیه رژیم صهیونیستی وارد نبرد شوند. حال اگر این جمعیت انبوه را بتوان مسلح کرد آن گاه از لحاظ روانی میتوان شاهد یکی از بزرگترین شکستهای اخیر اسرائیل بود؛ چرا که برنامههای طراحیشدهای این رژیم برای دور نگه داشتن مردم کرانه باختری از غزه با شکست مواجه خواهد شد.
4- اما اهمیت دیگر کرانه باختری به نقشههای اسرائیل برای بلعیدن این منطقه مرتبط است. اخیراً روزنامهی هاآرتس نوشت كه اداره عمران رژيم اشغالگر قدس از زمان امضاي پيمان اسلو، نقشهها و طرحهايي براي چيرگي بر اراضي كرانه باختري و ايجاد شهركهاي صهيونيستنشين در اين اراضي تهيه كرده است. به نوشته اين روزنامه عبري زبان، مسئولان رژيم اشغالگر تصميم گرفتهاند براي اجراي اين نقشهها و طرحها، بيش از 10 درصد اراضي كرانه باختري فلسطين را مصادره كنند. با توجه به این سند مشخص، به نظر میرسد که رژیم صهیونیستی در تدارک اجرای فاز جدیدی از نقشه خود برای بلعیدن کرانه باختری است. این اظهار نظر صریح نشان میدهد که کرانه باختری در آینده اشغالگریهای صهیونیستها جایگاه ویژهای خواهد داشت. برای همین امر و با توجه به فرمایشات مقام معظم رهبری مردم فلسطین و گروههای مقاومت باید با یک پیشدستی سریع مردم مستعد این منطقه را مسلح کنند. این امر میتواند ضمن برهم زدن نقشههای اشغالگران، قدرت مقاومت فلسطین را نه تنها تقویت نماید، بلکه مقاومت را به عنوان یک راهبرد در تمام نقاط فلسطین مسلط کند و ضمن تعمیق گفتمان مقاومت، دورنمای مسأله فلسطین را بسیار روشنتر کند.
5- اهمیت دیگر تسلیح کرانه باختری به شکست ارتش اسرائیل در جنگ اخیر(2014) برمیگردد. صهیونیستها که با هدف خلع سلاح مقاومت و به بهانه کشته شدن سه شهروند خود حملات وسیعی را علیه نوار غزه شروع کردند در طول 50 روز نه تنها نتوانستند به اهداف از پیش تعیینشده خود برسند، بلکه در نهایت در مذاکرات قاهره در مقابل خواستههای حماس و دیگر گروههای فلسطینی تسلیم شدند و مجبور به لغو محاصره غزه گشتند. این پیروزی بزرگی برای مردمی است که بیش از هفت سال است محاصره شده و تقریباً با جهان خارج ارتباط چندانی نداشته است. حال اگر دو میلیون و هشتصد هزار نفر از کرانه باختری نیز به این مردم بپیوندند نتیجه کاملاً به سود فلسطین تغییر خواهد کرد و میتوان امیدوار به پایان راه اشغالگریهای اسرائیل بود.
6- اهمیت مسلح شدن کرانه باختری نه تنها در عرصه داخلی میتواند معادلات جنگ را بر هم بزند، بلکه تأثیراتی فراتر از مرزهای فلسطین نیز خواهد داشت. کرانه باختری که در همسایگی اردن قرار دارد پتانسیل عظیمی نیز در داخل اردن دارد. نزدیک به چهارونیم میلیون فلسطینی ساکن در اردن در صورت مهیا شدن شرایط در کرانه باختری برای جنگ با اسرائیل به سرعت به نیروهای مقاومت خواهند پیوست؛ چرا که بسیاری از این مردم پیوندهای سببی و نسبی با مردم کرانه باختری دارند و گذشته از این امر این مردم همان آوارههایی هستند که به دنبال هجوم نیروهای اسرائیلی به اردن گریختهاند و سالها است که آرزوی بازگشت به سرزمین خود را دارند. حال پیوستن این تعداد نیرو به نیروهای مقاومت چه تأثیراتی خواهد داشت نیازی به توضیح ندارد، چرا که وقتی جمعیتی اندک در نوار غزه بدون هیچگونه تجهیزات پیشرفتهای هفت سال در برابر صهیونیستها مقاومت کرده است، نتیجه تشکیل ارتشی چند میلیونی کاملاً مشخص خواهد بود.
7- تسلیح کرانه باختری یک تأثیر منطقهای مهم نیز خواهد داشت. در شرایط کنونیدر بین کشورهای مسلمان نشانههایی از بازگشت آنها به حمایت از فلسطین دیده میشود هر چند برخی از این کشورها در مسأله فلسطین به آرمانهای این مردم خیاینتهای جبرانناپذیری کردهاند، اما اگر مردم کرانه باختری نیز همپای مردم غزه علیه رژیم صهیونیستی وارد جنگ شوند این دسته از کشورها احتمال دارد که در حمایتهای مادی و معنوی خود از فلسطین بازبینیهایی را داشته باشند و اطراف اسرائیل را خالی کنند. این امر میتواند بار دیگر مسأله فلسطین را به عنوان مسأله اول جهان اسلام تبدیل کند و کاری را که در دهه 50 و 60 میلادی کشورهای عرب شروع کردند اکنون با قرار گرفتن مردم سنی و شیعه منطقه در کنار یکدیگر به پایان برسانند و آوارگان فلسطینی پس 60 سال بتوانند به سرزمین خود بازگردند.
فرجام سخن
با توجه به مطالبی که ذکر شد میتوان دلیل تأکید مقام معظم رهبری بر مسلح شدن مردم کرانه باختری را به خوبی درک کرد. کرانه باختری در مقایسه با نوار غزه، از لحاظ جغرافیایی و جمعیتی و برخی دیگر از جنبهها، برتری محسوسی دارد. مساحت غزه شش درصد از مساحت کل فلسطین است، در حالی که مساحت کرانه باختری و قدس شرقی 16 درصد از فلسطین است و از نظر جمعیتی نیز جمعیت غزه حدود یک میلیون و هشتصد هزار نفر و جمعیت کرانه حدود دو میلیون و هشتصد هزار نفر است و از این رو، اگر انتفاضه سوم شکل بگیرد، این دو مجموعه جمعیتی به هم میپیوندند و پیروزی بزرگی بر اسرائیل را رقم خواهند زد.
همچنین برخلاف غزه که منطقهای بسته است و اطراف آن را عمدتاً رژیم صهیونیستی در اختیار دارد و کمی از مرزهای آن (38 کیلومتر) با مصر مرتبط است، منطقه کرانه به مناطق حساس وصل است و دارای موقعیت راهبردی است. از یکسو مهمترین مکانهای مقدس فلسطین در کرانه و قدس شرقی قرار دارند که از جمله باید به مسجدالاقصی، مسجد الخلیل و قبهالصخره اشاره کرد. این مکانها برای همه ادیان ابراهیمی شامل اسلام، مسیحیت و یهود، محترم و حساس هستند. از سوی دیگر، کرانه باختری به دو منطقه امنیتی و سیاسی رژیم صهیونیستی مرتبط است. کرانه باختری در شمال منطقه امنیتی رژیم غاصب اسرائیل (تأسیسات اتمی دیمونا) و در جنوب و شرق منطقه سیاسی رژیم صهیونیستی (یعنی حیفا و تلآویو) قرار دارد و هرگونه تغییر هویتی در کرانه، دو منطقه امنیتی و سیاسی رژیم صهیونیستی را از هم خواهد گسست. اگر کرانه باختری نیز به موشکهای مقاومت مجهز شود، آنگاه ادامه فعالیت منطقه امنیتی این رژیم و تأسیسات اتمی آن ناممکن میشود و از آنجا که قوه نظامی و امنیتی تنها ابزار بقای رژیم غاصب است، پرواضح است که از کار افتادن تأسیسات جنوب کرانه و آنچه در استان بئرالسبع قرار دارد، امکان حیات سیاسی را در پایتخت نیز از رژیم صهیونیستی سلب میکند. از اینجا میتوان فهمید که منطقه کرانه باختری از چه حساسیتی نزد رژیم تلآویو و حامیان غربی آن برخوردار است.
بنابراین بار دیگر باید یادآور شد که با توجه به عقبنشینی بزرگ اسرائیل در برابر مردم محصور نوار غزه، آینده فلسطین بسیار روشنتر از قبل است؛ به ویژه که برای نخستینبار بیش از 80 درصد مردم کرانه باختری نیز از اقدامات گروههای مقاومت و به ویژه حماس و جهاد اسلامی در برابر رژیم صهیونیستی حمایت کردهاند.
دیدگاه ها