انتخاب اردوغان و جمهوری نوین ترکیه

 


 

چکیده

انتخابات ریاست جمهوری ترکیهبرای نخستین‌بار به شکل مستقیم برگزار شد. این کشور مسلمان، همواره تلاش کرده تا در عرصه‌های داخلی و خارجی، جایگاه خود را ارتقا دهد. دولتمردان این کشور با تأکید بر این نکته که سیاست خارجی ادامه سیاست داخلی است، راه‌های گوناگونی را آزموده‌‌اند تا بتوانند وضعیت اقتصادی و اجتماعی کشور خود را بهبود بخشند. به قدرت رسیدن اسلام‌گرایان در سال 2002 با نخست‌وزیری اردوغان، و نهایتاً پیروزی اخیر "حزب عدالت و توسعه"، گفتمان سیاست خارجی ترکیه را تغییر داد. در این مقاله به موضوعات فوق و همچنین موضوع به قدرت رسیدن مجدد اردوغان و به کارگیری نظریه عمق راهبردی احمد داوود اوغلو معمار ترکیه نوین، تغییر راهبرد استراتژیک سیاست خارجی این کشور، دلایل پیروزی اردوغان، چگونگی آرای اسلام‌گرایان و لائیک‌ها، سیاست خارجی و رویکرد منطقه‌ای آیندۀ ترکیه و مسائل مربوط به داعش و رژیم صهیونیستی در موضع‌گیری‌های اردوغان می‌پردازیم.

کلیدواژه

اردوغان، جمهوری نوین ترکیه،اعتقادات دینی، جنبش فتح‌الله گولن، حزب عدالت و توسعه،داعش، اتحادیه اروپا، احمد داوود اغلو، حزب جمهوری خلق، عبدالله گل.

 

مقدمه

انتخابات ریاست جمهوری ترکیه با مشارکت 74 درصدی شهروندان واجد شرایط یک‌شنبه دهم آگوست (19مردادماه1393) برگزار شد و رجب طیب اردوغان با کسب 52 درصد از آرا همان‌طور که انتظار می‌رفت، پیروز شد.

این تعداد شرکت‌کننده با توجه به معیارهای مطرح در ترکیه، مشارکت چندان بالایی به حساب نمی‌آید، اما حزب عدالت و توسعه موفق شد 21میلیون رأی از آرای 55 میلیون نفر شرکت‌کننده در انتخابات را به دست آورد.

البته ابتدا نتایج انتخابات شهرداری‌های ترکیه نشان داد که حزب عدالت و توسعه همچنان سکان‌دار اداره ترکیه و برخوردار از پایگاه قوی اجتماعی است. اگرچه پیش‌بینی می‌شد که حزب حاکم در این انتخابات بیشترین کرسی شهرداری را به دست آورد، اما احتمالاتی مبنی بر به چالش کشیدن وضعیت سیاسی این حزب نیز مطرح بود؛ به خصوص آنکه سال گذشته برای حزب عدالت و توسعه سالی پرتنش از نظر سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بود. ناآرامی‌های پارک گزی و اعتراضات اجتماعی تابستان سال گذشته، اتهامات سنگین و فساد مالی حزب متبوع نخست‌وزیر پیشین ترکیه و برخی افراد خانواده او و اختلافات میان جنبش فتح‌الله گولن و حزب عدالت و توسعه، موضوعاتی بود که حزب عدالت و توسعه را به چالش کشید و رقبای سیاسی آن کوشیدند از این اتفاقات بهره لازم را برای به زیر کشیدن جایگاه حزب عدالت و توسعه ببرند.

 

دلایل پیروزی اردوغان

چرا حزب عدالت و توسعه در انتخابات برنده شد؟

ترکیه با مسایل عدیده‌ای همچون تورم بسیار شدید اقتصادی و بیکاری روزافزون و تنش‌های اجتماعی مواجه بود و اردوغان با رسیدن به نخست‌وزیری اقدامات مهمی در حوزه‌های مختلف انجام داد و به مقابله گام‌به‌گام و سازمان‌یافته با مسایل پرداخت و تا حدودی توانست بر آنها فائق آید. از جمله به چند مورد آن اشاره می‌شود:

1-   نارضایتی مردم در برخورد نظام لائیک با اعتقادات دینی آنان به اوج خود رسیده بود، اردوغان از نادر سیاستمداران ترکیه است که بسیاری از تابوهای به وجودآمدۀ نظام سکولار را با درک پیامدهای آن شکست و نماد یک سیاست‌مدار قوی را برای خود به نمایش گذاشت.

2-   دلیل دیگر عمدۀ اقبال مردم به این حزب، عملکرد اقتصادی آن در گذشته، ثبات نسبی سیاسی در ترکیه و نگرانی از برهم خوردن چنین ثباتی بود. با این حال این حزب که 10سال سکان سیاسی را در اختیار داشت، از پایگاه اجتماعی قوی‌ای برخوردار شد که به طور بنیادین آن را شاخص می‌کند؛ بنابراین این پیروزی با وجود انتقاد ناظران بین‌المللی به خاطر "فساد" و "ایجاد موانع دولت برای هرگونه اظهار وجود رقبا و مخالفان"، بسیار خیره‌کننده و شگفت‌انگیز بود.

3-   تابوی سلطه سنتی ارتش را بر سیاست با بازنشسته کردن برخی نظامیان و کشف توطئه‌های آنان و بازداشت سرشاخه‌های کودتاگران، به مرور زمان از بین برد، امری که میراث 90 ساله مصطفی کمال آتاتورک به شمار می‌رفت و به کودتای‌های نظامی منجر می‌شد. به طور مثال نجم‌الدین اربکان، رهبر حزب رفاه، پیش از نخست‌وزیری اردوغان به عنوان یک دولت اسلامی بر سر کار بود، اما به دلیل حاکمیت و نفوذ سیاسی ارتش، بر کنار و بازداشت شده و حزب وی نیز خائن و منحل اعلام شد.

4-   مسأله پ.ک.ک به رغم دستگیری گشایش دموکراتیک رهبر این گروه کرد جدایی‌طلب همچنان وجود داشت. کردها که یکی از بحران‌های امنیت ملی ترکیه بودند و در طول سه دهه اخیر نزدیک به 50 هزار نفر کشته و بیش از 300 میلیارد دلار هزینه مالی برای ترکیه داشت، اردوغان توانست در چارچوب "گشایش دموکراتیک" و فضای فرهنگی و سیاسی آن را بهبود بخشد و با متوقف کردن جنگ با پ.ک.ک، حتی شرایط را برای معرفی کاندید آنان برای ریاست جمهوری نیز فراهم کند.

5-   نظر به اینکه مردم ترکیه به اعتقادات دینی‌شان علاقه‌مندند و هر حزبی با شعارها و ایده‌های مذهبی می‌تواند برای خود در میان مردم جا باز کند حتی اگر گرایش‌های اسلامی‌شان کمرنگ و یا با اعلام وفاداری به ایده‌های کمال آتاتورک و لائیسیسم همراه باشد؛ بنابراین حزب عدالت و توسعه با حمایت احزاب قدرتمند دیگر مانند "حزب جمهوری خلقC.H.P"و حزب "حرکت ملی خلقM.H.P"که با شعارهای اسلامی به میدان آمده بودند، این امکان و فرصت را به دست آورد تا از موقعیت به نفع خود بهره ببرد.

در نتیجه، پیروزی اردوغان در دو دور نخست‌وزیری و نیز در نخستین انتخابات ریاست جمهوری نشانه بارز حمایت مردم از سیاستمدارانی است که با شعارهای اسلامی به صحنه می‌آیند؛ هر چند ممکن است به لحاظ مسائل ساختاری فرهنگی، سیاسی و اقتصادی با ایده‌های مطرح‌شده در اسلام فاصله داشته باشند.

در جریان این انتخابات پس از "رجب طیب اردوغان"، "احسان اوغلو" و "دمیرتاش"، به ترتیب جایگاه دوم و سوم را کسب کردند.

"اکمل‌الدین احسان اوغلو" دبیر کل پیشین سازمان همکاری‌های اسلامی بود که با مخالفت‌های عربستان از پستش کنار گذاشته شد. دو «حزب جمهوری خلق به عنوان حزبی که از سوی "مصطفی کمال آتاتورک" تأسیس شده و نخستین حزب تاریخ ترکیه بوده است"و "حزب حرکت ملی هم به رهبری آقای "دولت باغچلی" به عنوان حزبی که منادی ایدئولوژی ملی‌گرایی انفرادی برای ترکیه است» به طور مشترک وی را به عنوان نامزد مورد حمایت خود معرفی کردند. احسان اوغلو توانست 38 درصد آرا را کسب کند که رأی واقعی این دو حزب به حساب می‌آید.

"صلاح‌الدین دمیرتاش" رهبر حزب دموکراتیک خلق و نامزد مورد حمایت پ.ک.ک و "اوجلان" نیز 9 و هشت دهم درصد آرا یعنی سه میلیون و نهصد و چهل هزار رأی به دست آورد.

البته سمت رئیس جمهوری در ترکیه فعلاً به عنوان یک جایگاه تشریفاتی شناخته می‌شود و اردوغان در این وادی باید برای رسیدن دوباره به قدرت یک دوره دیگر صبر کند. وی تلاش می‌کند تا اختیارات رئیس جمهور را افزایش دهد، اما در این میان با یک رقیب دیگر روبه‌روست که پیش از این هم‌پیمان او در حزب عدالت و توسعه بوده است. به نظر می‌رسد رقابتی شدید میان اردوغان و عبدالله گل که به تازگی از حزب عدالت و توسعه استعفا داده است، برقرار شده است.

 

منزوی شدن ملی‌گرایان و لائیک‌ها

مهم‌ترین دلایل منزوی شدن آنان عبارتند از:

-          دور بودن آنان از گرایش‌های دینی مردم؛

-          اصرار محافظه‌کارانه‌شان بر ایدئولوژی‌های قدیمی؛

-          عدم حرکت رو به جلو؛

-          عدم ارائه برنامه و گفتمان جدید.

بنابراین نباید امیدی به رشد و پیشرفت آنان باشد و با آرایی که کسب کردند، می‌توان نتیجه گرفت که در انتخابات سراسری سال 2015 این دو حزب مهم باز هم در همین قد و قواره باقی خواهند ماند و حرکت رو به جلوی حزب عدالت و توسعه که رهبری آن هم تا چند روز دیگر تغییر می‌کند، فعلاً ادامه خواهد داشت.

 

سیاست خارجی ترکیه

سیاست خارجی ترکیه در دوران زمامداری حزب عدالت و توسعه با نام داود اوغلو عجین بوده و جغرافیای سیاسی یکی از چارچوب‌های کلیدی اندیشه راهبردی داود اوغلو است. وی دکترین سیاست خارجی خود را در چندین نوشته، از جمله کتاب "عمق استراتژیک" (2001) تشریح نموده و بیان می‌دارد که ترکیه بنا بر موقعیت تاریخی و جغرافیای خود دارای "عمق استراتژیک" است و بنابراین در زمره "قدرت‌های مرکزی" قرار می‌گیرد.

وی معتقد است که ترکیه نباید تنها قانع به نقشی منطقه‌ای در بالکان یا غرب آسیا (خاورمیانه) باشد؛ زیرا نه تنها یک قدرت منطقه‌ای بلکه قدرتی مرکزی است؛ بنابراین باید نقشی راهبردی در چندین منطقه ایفا کند و بدین ترتیب اهمیت راهبردی و جهانی خود را نیز ارتقا بخشد.

به کارگیری دکترین سیاست خارجی داود اوغلو باعث شده سیاست خارجی ترکیه متحول گشته و اهمیت نقش دیپلماتیک ترکیه به ویژه در منطقه غرب آسیا افزایش یابد، اما این دکترین در برخی حوزه‌ها دچار چالش‌هایی جدی نیز شده است که مهم‌ترین آنها را می‌توان موضوع سوریه دانست؛ رویدادی که در داخل نیز با انتقادهای گسترده‌ای مواجه بوده است.

ترکیه در راستای یک بازتعریف سیاست خارجی سعی داردبا اتخاذ سیاستصفر کردن مشکلات با همسایگان و استفاده حداکثری از ظرفیت‌های پیرامونی، به گسترش روابط با منطقه بپردازد. بروز مشکلات تاکتیکی با رژیم صهیونیستی و گسترش رابطه با بخش مهمی از دنیای عرب و به طور کلی خروج ترکیه از پوسته درونی و امنیتی به سیاست پویا و چندوجهی، بحث جدایی است که البته بروز بحران با سوریه و مشکلات با عراق، نشانه عدم موفقیت در همین سیاست است که در آغاز راه با شکست در بخش مهمی از اهداف خود مواجه شد.

 

فرهنگ سیاسی و راهبرد اقتصادی اردوغان

فرهنگ سیاسی ترکیه بیش از هر چیز دیگر به شدت تحت ‌تأثیر نوعی سوسیالیسم است که در چارچوب کشوری تمرکزگرا با اکثریت اهل سنت و گرایش به شخصیت‌های قدرتمند سیاسی تعریف می‌شود.

بر این اساس اردوغان تلاش دارد که پیروزی انتخاباتی خود را آغازی برای یک آینده جدید عنوان کند، در حالی که طبق قانون اساسی، رئیس جمهور، تنها یک نماینده دولت (کمالیستی) با اختیارات اندک اجرایی و انتصابی به شمار می‌آید و اعطای اختیارات جدید به رئیس جمهور به تغییر قانون اساسی و موافقت اکثریت دوسوم پارلمان نیاز دارد، اما وی علی‌رغم هشدارهای کارشناسان، انتخاب خود را با رأی مستقیم مردم مشروعیتی می‌داند که با تکیه بر آن می‌تواند اختیارات جدیدی داشته باشد.

در صورت توفیق اردوغان و حزبش در تغییر سیستم فعلی به سیستم ریاستی، این واقعیت را نیز نباید نادیده گرفت که چنانچه در آینده یک سیاستمدار کمالیست هم به ریاست جمهوری برسد او هم خواهد توانست از این سیستم جدید در جهت مقاصد سیاسی خود بهره بگیردو حتی اگر فسادی هم داشته باشد مانند اردوغان و حزب وی که اتهاماتش را به "تبلیغات سوء" اپوزیسیون نسبت داده، می‌گوید که سیاستمداران و احزاب دیگر نیز به همین اندازه فاسد هستند.

بنابراین سیاست خارجی ترکیه در اصل ارتباط مستقیم با سیاست راهبردی اقتصادی آن دارد. برای نمونه تلاش‌های 50 ساله آنکارا برای عضویت در اتحادیه اروپا در پی اهداف اقتصادی است، و اروپا هم با تقاضاهای اقتصادی ترکیه اهداف سیاسی فرهنگی خود نظیر عقب‌نشینی ترکیه در مسأله قبرس، توسعه مناسبات با یونان و ارمنستان، اعطای امتیازات به کردها و ... را جستجو می‌کند.

همچنان با رژیم صهیونیستی نیز سیاستش بدین منوال است که پیوند دولت اردوغان با اسرائیل به رغم فراز و فرودها، هیچ‌گاه در سطح راهبردی گسسته نشده وبا این تعریف سیاست راهبردی آنکارا در قبال اسرائیل روشن است؛ یعنی ترکیه در برابر برخی اقدامات ضد بشری تل‌آویو واکنش نشان می‌دهد که نمونه آن را در اجلاس داووس شاهد بودیم، اما خواستار نابودی رژیم صهیونیستی نیست و رابطه اقتصادی با آن رژیم دارد؛ زیرا بخشی از درآمدهای گردشگری ترکیه توسط گردشگران اسرائیلی تأمین می‌شود. چنانچه ترکیه اولین کشور مسلمانی بود که در سال 1949 رژیم صهیونیستی را به رسمیت شناخت.

یهودیان سرمایه گسترده‌ای در بخش‌های مختلف اقتصادی ترکیه دارند و رابطه آنکارا با تل‌آویو در واقع نمی‌تواند خارج از چارچوب روابط ترکیه با غرب تعریف شود و اصولاً پیش‌شرط آمریکا در مناسباتش با هر کشوری ایجاد رابطه با اسرائیل است که ترکیه نیز ناچار است این قانون نانوشته را بپذیرد.

با این حال ترکیه و اسرائیل در روابط فیمابین خود حتی در بحرانی‌ترین شرایط مانند شلیک نیرو‌های نظامی صهیونیست به کشتی باری مرمره که حامل کمک‌های انسان‌دوستانه ترکیه به مردم غزه بود به چشم تهدید به یکدیگر نگاه نکردند و به تمام قراردادهای اقتصادی، نظامی و راهبردی خود وفادار ماندند.

 

موضع‌گیری‌های متغیراردوغان در رابطه با داعش و جریان‌های تکفیری

جریان‌های تکفیری با نام‌های ارتش آزاد که حمایت علنی ترکیه را برای سقوط بشار اسد به همراه داشت و در رشد و تقویت آن سهیم بود اکنون با توجه به ماهیت تروریستی تکفیری‌ها، به شمشیری علیه به وجود آورندگانش تبدیل شده است.

سیاست ترکیه در برابر حمایت از جریان مخالف بشار اسد هیچ نتیجه‌ای برای آنکارا در پی نداشت و با عدم سقوط بشار اسد، و رأی مجدد مردم سوریه به وی ترکیه در هدف خود ناکام ماند و ما شاهد هستیم که همین جریان تروریستی داعش که نه فقط ترکیه بلکه عربستان و سایر کشور‌های منطقه آن را به عنوان تهدید می‌نگرند، و شاهد جنایات آن در عراق و سوریه هستیم، در صورت پیروزی در سوریه و عراق و تشکیل دولت اسلامی عراق و شام، از دشمنان شماره یک ترکیه خواهند بود و حمایت ترکیه از مخالفان دولت سوریه برای آنکارا نتیجه منفی به همراه خواهد داشت.

 

معرفی احمد داود اوغلو، وزیر خارجه به عنوان نخست‌وزیر ترکیه

تیم اردوغان- داود اوغلو برای جبران شکست سیاست‌های خارجی گذشته خود چگونه عمل خواهند کرد؟

پاسخ به این پرسش به آمادگی تیم برای تجدید نظر در سیاست‌های گذشته دارد. با این حال بر ضرورت تجدید نظر حداقل در سیاست‌های ترکیه در قبال کشورهای همسایه نمی‌توان تردید داشت، اما در این باره که اردوغان و داود اوغلو ضرورت تجدید نظر در سیاست‌های شکست‌خورده گذشته را به درستی درک کرده باشند، جای بحث وجود دارد.

سران ترکیه در پاسخ به سرخوردگی هویت اروپایی کشور که با مخالفت و عدم پذیرش اتحادیه اروپا به وجود آمد و با طرح ادعاهای جاه‌طلبانه در قالب نوعی نوعثمانی‌گرایی به فکر ارایه الگوی اسلامی قدرت خاص خود برآمدند. تحولات خاورمیانه عربی و بیداری اسلامی، ترکیه را امیدوار کرد که بتواند نقش مهمی در جهت‌دهی به تحولات دنیای عرب بیابد، اما سیاست‌های اشتباه اتخاذشده به وسیله احمد داود اغلو، وزیر خارجه در سوریه و حمایت اردوغان از آن در عمل ترکیه را در مظان اتهام حمایت از رادیکال‌های اهل سنت قرار داد که تبلور عینی آنها "داعش" است. آنانی که در عملیات تروریستی در سوریه و عراق و اعلام خلافت اسلامی به تدریج پای آمریکا و اروپا را به منطقه باز کردند. گذشته از این تفکر خلافت‌گرای داعش و ادعای تأسیس دولت اسلامی در سوریه و عراق که در نهایت ترکیه را هم شامل خواهد شد، خلافت گرایی نوعثمانی تیم اردوغان- داود اوغلو را با چالش‌های جدی‌تری می‌تواند روبه‌رو کند.مجموعه اینگونه واقعیت‌ها حزب عدالت و توسعه ترکیه را با وجود پیروزی قابل توجه اردوغان مجبور به تجدید نظر خواهد کرد؛ بنابراین باید انتظار داشت که این تجدید نظر قبل از هر امر دیگری در مناسبات منطقه‌ای و همسایگان ترکیه امکان‌پذیر شود. در واقع می‌توان گفت که ترکیه در موقعیتی قرار گرفته است که توفیق یا عدم توفیق در بازنگری سیاست‌های خاورمیانه‌ای‌اش و فاصله یا فاصله نگرفتن به موقع آن از جریان‌های رادیکال اسلامی و گروه‌های تروریستی در عراق و سوریه می‌تواند سرنوشت قدرت میانه‌روی اسلامی مورد نظرش را رقم بزند و در همان حال چگونگی مناسبات بین‌المللی‌اش با اروپا و آمریکا را نیز روشن کند.

 

روابط ایران و ترکیه

ترکیه در سیاست‌های منطقه‌ای خود در بهار عربی که گمان می‌کرد با هزینه کم به پیروزی‌های بزرگی خواهد رسید به نافرجامی رسید. این کشور همچنین سیاست‌هایی ناموفقی در قبال سوریه اتخاذ کرد و نتوانست به اهداف خود دست پیدا کند. در برخورد با مصر و کودتایی که علیه مرسی در این کشور شکل گرفته بود نیز به دستاورد مهمی دست پیدا نکرد. ترکیه و مصر بر سر مسأله اخوان‌المسلمین دچار اختلافات شدیدی شدند. از طرفی عربستان سعودی، امارات متحده عربی و کویت هم که با مصر همسو هستند به دلیل اختلاف ترکیه و مصر روابط خود با ترکیه را کاهش داده‌اند. از مجموع این سخنان می‌خواهم نتیجه‌گیری کنم که ترکیه در سال‌های اخیر در اغلب سیاست‌ها و برنامه‌ریزی‌ها منطقه‌ای خود ناموفق بوده است. همچنین مشکل دیگر اینکه پناهندگان سوری که به این کشور پناهنده شدند نیز مشکلات بزرگی را برای این کشور به وجود آورده است. به همین دلیل ترکیه نیاز دارد که به ایران به عنوان یکی از مهم‌ترین کشورهای منطقه بیش از پیش نزدیک باشد. ترکیه به دلیل ناکامی در برنامه‌های راهبردی و سیاسی خود در ارتباط با غرب آسیا (خاورمیانه) که با نوعی نافرجامی روبه‌رو شده بود از یک طرف، و بحران‌های داخلی و درونی جامعه ترکیه از طرف دیگر به این نتیجه رسید که مصالح و منافع امروزی‌اش اقتضا می‌کند که رابطه خود با ایران را نزدیک‌تر از گذشته کند. به همین دلیل هم دست به گسترش روابط اقتصادی، تجاری زده است که احتمالاً در آینده به گسترش روابط سیاسی نیز ختم خواهد شد. نکته دیگر اینکه ترکیه به نظر می‌رسد در مورد مسأله داعش تاحدودی موضع ملایمی اتخاذ کرده است که این مسأله با نگرانی‌هایی همراه بوده است، اما با توجه به واکنش‌هایی که اخیرا از سوی آمریکا و برخی از کشورهای غربی و همین‌طور منطقه‌ای صورت گرفته است مجبور شده است که موضع خود را به صورت شفاف‌‌تر بیان کند. انتظار این است که ایران و ترکیه مواضع خود را در این زمینه به هم نزدیک‌تر کنند.

نکته دیگر اینکه ترکیه در مسأله اقلیم کردستان عراق هم با احتمال اینکه وحدت عراق تأمین نشود و عراق به سمت تجزیه پیش برود تلاش می‌کند که یک رابطه دوسویه دولت و دولت بین خود و اقلیم کردستان شکل دهد و تلاش نماید با این دولت وحدت خود را حفظ کند. دلیل این اتفاق نیز انتقال نفت کرکوک از طریق ترکیه و ایجاد یک منطقه شبه‌فدرالی در منطقه دیاربکر که از اهمیت زیادی برای ترکیه برخوردار است خواهد بود.

ترکیه درصدد است که برای خود در شمال عراق یک پایگاه مؤثر سیاسی و اقتصادی دائر کند که در این زمینه روی کمک اقلیم کردستان عراق حساب ویژه‌ای می‌کند. در نتیجه ترکیه در این زمینه از ایران تاحدودی پیشی گرفته است. در صورتی که ایران نسبت به مسأله کردها باید اهمیت بیشتری بدهد و آنها را، چه کردهای ترکیه، شمال عراق، سوریه و حتی کردهای ارمنستان و منطقه قفقاز را به صورت دوفاکتو و عملیاتی جزیی از شهروندان خود محسوب کند. کردها هم باید سعی کنند ایران را به عنوان مرجع و پناهگاه قابل اعتمادی برای خود تلقی کنند. کردها و ایران از لحاظ تاریخی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی از دیرباز رابطه تنگاتنگی با هم داشته‌اند. در این زمینه ایران باید پیش‌دستی کند و به‌رغم اینکه رابطه خوبی با منطقه اقلیم کردستان دارد روابط خود را افزایش دهد تا بتواند دست برتر را در تحولات منطقه‌ای در این قسمت از غرب آسیا داشته باشد.

اکنون اردوغان برای افق مناسبات تهران و آنکارا و برای ادامه روابط خوب و راهبردی دو کشور با توجه به انتخاب مجدد وی از طریق مردم و این بار به ریاست جمهوری، بهترین گزینه است.

پس با توجه به زمینۀ به وجود‌آمده دو کشور همسایه به ویژه با مشکلاتی که در عراق و سوریه وجود دارد، دو قدرت جدی غرب آسیا هستند و باید در این حوزه قدم‌های جدی بردارند.

 

پان‌ترکیسم و خلافت عثمانی

پان‌تُرکیسم، یک ایدئولوژی ناسیونالیستی و توسعه‌خواهانه است. بیش از یک قرن است که آرزوی الحاق سرزمین‌های دیگر در تفکرات و اندیشه‌های نخبگان و سیاستمداران ترکیه‌ای وجود داشته است. در ابتدا نامأنوس بودن واژه ترک برای ترک‌ها، روشنفکران را وادشت ناسیونالیسم عثمانی‌گرا را تبلیغ کنند، اما با مخالفت‌هایی مواجه شد؛ چون پان‌ترکیسم در برابر سیاست پان‌اسلامی‌گری سلطان عبدالحمید دوم به‌ وجود آمده بود؛ دیگر برای ترک‌ها سرزمین‌های اسلامی و امپراتوری اسلامی اهمیت خود را از دست داده بود. جالب توجه است که در دهه اخیر با افول پان‌ترکیسم در جهان واقعی، اندیشه نوعثمانی‌گری با همان اهداف الحاق‌گری پان‌ترکیسم رایج شده است.ضمن اینکه تنها مزیت مثبت ترکیه برای برآورده کردن اندیشه نوعثمانی‌گری ارتش قوی و دومین قدرت ناتو بودن این ارتش است، اما حدود سی سال است این ارتش قوی در شرق و جنوب شرقی کشور خویش توسط چریک‌های حزب کارگران کردستان ترکیه به چالش کشیده می‌شود و این ارتش با تمامی امکانات ناتو نتوانسته است امنیت را در ترکیه برقرار کند.

ارتش ترکیه در جریان حمله ناتو به عراق تنها یک نظاره‌گر بود و در جریان حمله به عراق حتی نتوانست نقش همسایگی خود را به درستی اجرا کند. با روی کار آمدن دولت آتاتورک و تسریع روند اصلاحات در این کشور شاید آنچه بیش از همه برای نخبگان ترک ارزشمند بوده است نه دموکراسی و حتی رفاه اقتصادی بلکه الحاق سرزمین‌های با مردمان ترک‌نژاد به این جمهوری بوده است.

در این زمینه ترکیه روی دو عامل و دو مسیر سرمایه‌گذاری کرده بود؛ ابتدا پس از فروپاشی شوروی سابق ترکیه اعلام کرد که قرن بیست‌و‌یکم قرن اتراک است. اقوام اورال آترایی کنفرانس‌هایی در آلماتی قزاقستان و آنکارا برگزار کردند و با دعوت از جوامع ازبکستان، تاجیکستان، قرقیزستان، قزاقستان و جمهوری آذربایجان و حتی نماینده تاتارهای روسیه تجمع‌های بزرگی را در این زمینه برپا داشتند. مردمان ترک را می‌توان به دو گروه اصلی غربی و شرقی تقسیم کرد. گروه غربی شامل مردم ترک جنوب غرب اروپا و جنوب غرب آسیا ساکن ترکیه و شمال غرب ایران هستند. گروه شرقی شامل مردم ترک آسیای مرکزی، قزاقستان و منطقه خودمختار اویغور در سین‌کیانگ چین هستند.

مردمان ترک، فراوانی انواع قومی عظیمی دارند.اقوامی که امروزه ترک‌تبار و ترک‌زبان نامیده می‌شوند در اراضی وسیعی در کشورهای آسیایی و اروپایی زندگی می‌کنند. از سمت شرق تا قسمت‌هایی از مغولستان و چین و از غرب تا قسمت‌های از یوگسلاوی سابق و سیبری شمالی تا اطراف مسکو یعنی شهر قازان و از جنوب غربی تا مرزهای لبنان و قسمت‌هایی از قبرس در یک گستره جغرافیایی بسیار بزرگ پراکنده شدند، اما از آنجا که اتحادیه اروپا از نظر تاریخی نسبت به مسأله پان‌ترکیسم نظر مساعدی نداشتند و روسیه نیز به طرق دیگر نسبت به این مسأله حساسیت داشت، ترکیه شعار بازگشت به امپراتوری عثمانی خود را تغییر داد و آن را به ترکیه «اروپایی –آسیایی» مسمی ساخت.

برداشت ترکیه این بود که اگر موفق شود وارد اتحادیه اروپا شود به صورت ناخودآگاه تمامی کشورهایی که در آنها قوم ترک غالب هستند را نیز با خود همراه خواهد کرد. البته ترکیه در دانشگاه‌ها و مدارس خود تسهیلاتی برای جوانان ارواآلتایی مانند ازبک‌ها، قرقیزها، قزاق‌ها، ترکمن‌ها و... در نظر گرفت. ترکیه در بحث مربوط به بهار عربی نیز تلاش کرد نقش میانجی‌گری را به عهده بگیرد و خود را به‌صورت مستقیم وارد این مسأله نکند، اما پس از مدتی به این نتیجه رسید که پیروزی مخالفان نظام‌های سیاسی منطقه محتمل‌تر است و به همین دلیل حمایت از مخالفان را در کشورهایی مانند تونس، لیبی، مصر و سوریه در دستور کار خود قرار داد. ترکیه به‌خصوص در مورد سوریه که اوضاع پیچیده‌تری داشت پیشگام شد. حتی در مسافرتی که اردوغان به ایران داشت تلاش کرد که مواضع ایران را نیز با مواضع ترکیه درباره سوریه نزدیک و همسان کند.

ترکیه تأکید داشت و بر این نکته پافشاری می‌کرد که بحران سوریه سه ماه بیشتر طول نخواهد کشید. ولی این انتظارات ترکیه نه‌تنها به نتیجه نرسید، بلکه به دلیل کشیده شدن بحران سوریه به ترکیه و افزایش پناهندگان در این کشور، امید ترکیه به ناامیدی منجر شد. ترکیه درباره مصر نیز در زمانی که کودتا علیه محمد مرسی صورت گرفت اعتراض شدیدی نسبت به این مسأله داشت. این عامل هم سبب تیرگی روابط ترکیه و مصر شد. در جریان جنبش‌های موسوم به بهار اسلامی ترکیه مانند یک کشور اسلامیوارد عمل نشده و سیاست‌های خود را همسو با سیاست‌های کشور‌های غربی تنظیم کرده است؛ هر کجا غربی‌ها سکوت کرده‌اند دولت اردوغان نیز سکوت پیشه کرده است (مانند شورش‌های اسلامی در بحرین و عربستان) و هر جا نیز غربی‌ها به حمایت مخالفان برخاسته‌اند دولت ترکیه نیز سیاست خود را بر این مبنا تنظیم کرده است (مانند لیبی و سوریه). دولت اسلام‌گرای اردوغان یک حزب لیبرال و متاثر از سیاست‌های اقتصادی و سیاسی غربی‌هاست و در طول تاریخ تشکیل دولت توسط حزب عدالت و توسعه هیچ‌گاه سیاستی بر خلاف سیاست غربی‌ها توسط دولت اردوغان ترویج نشده است و به جز در جریان حمله اسرائیلی‌ها به کشتی کمک به غزه هیچ‌گاه سیاستی خلاف سیاست آمریکا و اروپا در پیش نگرفته است. به همین دلیل ترکیه مجبور شده است با یک نگاه درونی به مسائل داخلی و درون‌مرزی خود معطوف شود و دغدغه پان‌ترکیسم در این کشور بسیار کمرنگ شده است.

 

[1]- کارشناس حقوق بین‌الملل، دکترای دانشگاه تهران

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.