مقاومت یمن، مصادره انقلاب و پیامدها

چکیده

یمن، سرزمینی که به اندازه تمام کشورهای حاشیه خلیج فارس جمعیت دارد، از معادن ارزشمند و آب و هوای معتدل برخوردار بوده و از طبیعتی سبز و خرم بهره‏‌مند است، این روزها از یک‌سو در تب و تاب حرکتی آزادی‌خواهانه و حق‌طلبانه به سر می‌برد و از سوی دیگر آبستن حوادثی است که بر اثر مقاومت دولت در مقابل مردم و تهدید برخی کشورهای همسایه در حال وقوع است.

مردم این سرزمین بدون جنگ و خونریزی و با رسیدن حضرت علی‌بن‌ابیطالب(ع) فرستاده ویژه پیامبر اکرم(ص) به اسلام گرویده و به این دین الهی مشرف شدند.

اما همین سرزمین با این ویژگی که 45درصد از جمعیت 23میلیونی آن‏ را شیعیان زیدیه، اسماعیلیه و دوازده امامی تشکیل می‌دهد و بقیه نیز از سنی‌های شافعی مذهب محب اهل بیت(ع) هستند، امروز آبستن حوادثی است که کوچک‌ترین اشتباه دولت این کشور و عدم تمکین در برابر خواسته‏‌های مردم می‌تواند آن‏ را به بشکه‏‌ای از باروت تبدیل کند و حوادث غیر قابل پیش‏‌بینی را در آن رقم بزند.

در این مقاله به تحولات و انقلابی دیگر در یمن و بررسی مؤلفه‌های مختلف آن ‌پرداخته شده است. برای این منظور، ابتدا حاکمیت و موقعیت ویژه یمن بررسی و در ادامه آثار و پیامدهای داخلی و منطقه‌ای انقلاب و تلاش برای مصادره آن و شیعیان الحوثی معرفی خواهد شد.

 

واژگان کلیدی

علی عبدالله صالح، حوثی‌ها، عربستان، آمریکا، عبد ربه منصورهادی، عبدالملک الحوثی، انصارالله، انتخابات، یمن

 

مقدمه

حاکمیت دیکتاتور یمن، علی عبدالله صالح، با تکیه بر موازنه قبیله‌ای و کمک ارتش و نیروهای امنیتی به صورت غیر قانونی بیش از سه دهه طول کشید تا بالاخره مردم در۱۶فوریه۲۰۱۱با حکومت وابسته به غرب وی مبارزه اجتماعی را آغاز کردند.

در کنار شرایط داخلی، تحولات منطقه‌ای و بیداری اسلامی ملت‌ها در سایر کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و شمال آفریقا، به ویژه پس از سرنگونی بن علی در تونس و مبارک در مصر، بر عزم مردم یمن برای سرنگونی صالح افزود.

با آغاز قیام‌های مردمی در یمن، آمریکا و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس به ویژه عربستان که منافع آن در گرو ثبات در یمن است برای حفظ صالح تلاش می‌کردند.

هر چند آمریکا جلوگیری از افزایش فعالیت القاعده را بهانه توجهات خود به این کشور قرار داده، اما منابع نفتی، نزدیکی یمن به عربستان، ملاحظات غرب برای عدم دگرگونی در عربستان، موقعیت جغرافیایی یمن به ویژه نزدیکی آن به تنگه راهبردی باب‌المندب و جلوگیری از الگو شدن یمن برای سایر ملت‌های عرب حوزه خلیج فارس به ویژه بحرین، از جمله دلایل توجه آمریکا به یمن به حساب می‌آید.

آمریکا با حمایت از صالح به دنبال پایان دادن به بحران یمن بود، اما با اوج‌گیری قیام مردمی، در ظاهر حمایت از حرکت‌های مردمی را در پیش گرفت که در این راستا با اوج گرفتن تظاهرات مردمی، صالح ابتدا اعلام کرد در سال۲۰۱۳از قدرت کناره‌گیری می‌کند، اما تحت فشارها در ۱۸مه۲۰۱۱با امضای توافقنامه‌ای با مخالفان وعده آمادگی کناره‌گیری طی یک ماه را به شرط مصونیت، اعلام کرد.

در نهایت وی در راستای ابتکار عمل شورای همکاری خلیج ‌فارس قدرت را به معاون خود "عبد ربه منصور هادی" واگذار و پس از اخذ مصونیت قضایی که گام دوم توافقنامه بود یمن را به سوی آمریکا ترک کرد.

برای اجرای مرحله سوم توافقنامه، انتخابات فرمایشی ریاست‌جمهوری یمن در ۲۱فوریه۲۰۱۲در شرایطی برگزار شد که تنها یک نفر(منصورهادی) نامزد این پست بود.

در نتیجه پس از آنکه مردم هم‌زمان با شروع موج انقلاب‌های منطقه در سال2011 موفق به ساقط کردن علی عبدالله صالح در یمن شدند و امیدوار بودند که بتوانند حاکمیت رأی مردم را برقرار کنند، اما مقاومت یمنی‌ها در برابر دیکتاتور مورد حمایت غرب، دولت‌های ارتجاعی منطقه در شورای همکاری خلیج فارس را بر آن داشت تا با تهیه طرحی مزورانه، هم صالح را از خطر محاکمه مردمی رهانده و هم نظام حاکم را حفظ کنند. با اجرایی شدن این طرح و فرار علی عبدالله صالح، انقلاب مردم یمن وارد فاز جدیدی شد. رئیس جمهور سابق یمن پس از انتخابات ماه فوریه2012 قدرت را به تنها نامزد موجود منصور‌هادی که معاون قدیمی‌اش بود، واگذار کرد. انقلاب یمن در طی این مدت با موانع زیادی روبه‌رو بود که شاید بتوان مداخله‌گری‌های عربستان و آمریکا و فعالیت‌های تروریستی القاعده را از جمله مهم‌ترین آنها دانست. اما طی سه سالی که در دوران عبد ربه منصور‌هادی، رئیس جمهور کنونی گذشت نه تنها مردم به آرمان‌های انقلابی خود نرسیدند، بلکه نخست‌وزیری محمد باسندوه و ناکارآمدی وی نیز به مشکلات قبلی افزوده شد.

 

احیای انقلاب به سرقت‌رفته

انقلاب به سرقت‌رفته یمن توسط عربستان این بار با خواسته‌های اصلاحی بیشتر دوباره در حال بازیابی است؛ هر چند در مقابل حرکت مردم، استقرار یگان ضد شورش دولت در خیابان‌های صنعا، پایتخت یمن و هدف قرار دادن آنان، بحران یمن وارد مرحله خطرناکی شده و حمله به مردم ده‌ها کشته و زخمی بر جای گذاشته است.

محمد عبدالسلام، سخنگوی حوثی‌ها اعلام کرد مسئولیت کامل حمله نیروهای امنیتی و ارتش یمن به تظاهرات مسالمت‌آمیز مردمی در نزدیکی ساختمان نخست‌وزیری این کشور در صنعا، بر عهده دولت است.

مردم یمن پس از انقلاب سال 2011 و جانشینی عبد ربه منصور‌هادی معاون علی عبدالله صالح‌، دیکتاتور برکنارشده یمن‌، به عنوان رئیس جمهوری موقت، معتقدند انقلاب آنها از سوی زمامداران یمنی مصادره شده است؛ بنابراین سرنگونی دولت فاسد، لغو دستور آزادسازی حامل‌های سوخت و لزوم اجرای نتایج کنفرانس گفتگو‌های ملی، از خواست‌های یمنی‌ها در اعتراض‌های نامحدود مدنی بوده که با سرکوب خونین مواجه شده است.

منصور‌هادی با سوق دادن یمن به سوی ناآرامی بر آن است زمینه دخالت بیشتر شورای همکاری خلیج فارس به ویژه عربستان را در امور یمن با راهبرد "جنگ داخلی " فراهم سازد.

منصور‌هادی، پس از آنکه نتوانست اعتراض‌های خیابانی را متوقف کند، به گزینه نظامی و سرکوب روی آورده است و آمریکا، شورای امنیت سازمان ملل و شیوخ خلیج فارس را نیز با خود همراه می‌داند.

از آغاز اعتراض‌های حوثی‌ها، رژیم آل سعود تهدید کرد که در صورت نیاز، از طریق مداخله نظامی‌، معترضان را سرکوب خواهد کرد. به همین دلیل با فراگیر شدن دامنه اعتراض‌های حوثی‌ها، احتمال ورود نظامی عربستان به یمن مطرح شده است.

یمن در شرایط فعلی آبستن تحولات زیادی است و بیم دخالت خارجی یا رویارویی ارتش با مردم یمن‌، شرایط این کشور را پیچیده‌تر ساخته است.

این بار عبدالملک الحوثی رهبر جریان انصارالله در پیامی از تمامی مردم یمن خواست تا با راهپیمایی عمومی و اعتراضی به وضعیت فساد و ناکارآمدی دولت و در یک کلام شکست آن در تمامی زمینه‌ها، به سوی صنعا پایتخت این کشور حرکت کنند. حوثی‌ها البته تأکید کردند که تظاهرات آرام و مسالمت‌آمیز است، اما تا زمانی که واکنش دولت و ارتش آرام باشد.

سخنگوی انصارالله هم تأکید کرد که در صورت سرکوب مردم، آنها نیز گزینه‌های سخت‌تری را انتخاب خواهند کرد.

حالا دولت یمن که انتظار پاسخ مثبت و گسترده به فراخوان الحوثی را نداشت، در مقابل حرکت وسیع مردمی قرار گرفت و برای حل بحران و آرام کردن اعتراض‌ها، در مقام دفاع به مذاکره با انصارالله پرداخت و از سویی تلاش کرد تا قیام مردمی در یمن به یک قیام خشن و مسلحانه تعبیر شود که در این صورت برخوردهای سرکوب‌گرایانه تحت عنوان احساس خطر جدی، به راحتی انجام خواهد گرفت، اما الحوثی‌ها که این مسأله را به خوبی درک کرده بودند بر مسالمت‌آمیزی و مردمی بودن آن تأکید کرده و هدف خود را نه فتح صنعا و ساقط کردن نظام که اصلاح روند حکومت‌داری از سوی "منصور‌هادی" بیان کرده‌اند.

 

پیامدهای داخلی و منطقه‌ای تحولات یمن

"منصور‌هادی" رئیس‏ جمهور یمن که پس از قیام مردم این کشور در جریان بیداری‏ اسلامی توانست با حمایت‏‌های عربستان از معاونت "علی عبدالله صالح"، خود را به کرسی ریاست جمهوری برساند و استبداد سنتی را در قالبی جدید بر این کشور مسلط کند، شاید با اندکی درایت بتواند به خواسته‏‌های مردمی که از درخواست‏‌های قبلی خود مبنی بر «اسقاط نظام» کوتاه آمده و با پایین گرفتن لوله‏‌های سلاح به «اسقاط فساد» و برگزاری تظاهرات آرام روی آورده‌اند، پاسخگو باشد و کشور را از بحرانی که در آن فرورفته، خارج کند.

این بار زیدی‏‌های حوثی ساکن استان شمالی «صعده» که سال‌ها از دو سو تحت فشار حکومت استبدادی یمن و تحریکات هماهنگ رژیم سعودی در فقر و استضعاف شدید به‏ سر برده و از کوچک‌ترین حقوق اولیه محروم بودند، برای‏ خروج از این وضعیت غیرقابل دوام، مرحله جدیدی از مبارزات خود را در قالب دعوت «عبدالمالک حوثی» رهبر گروه «انصارالله» برای برگزاری تظاهرات مسالمت‏‌آمیز مردمی از سراسر کشور به‏ سوی صنعا آغاز کرده و با تجمع در این شهر، نمازی میلیونی را با ترکیب «زیدی شافعی» به امامت یک روحانی شافعی‏ اهل سنت برگزار کردند که در عمل کمر دولت را شکست و وزن سنگین زیدی‏‌ها را در صحنه سیاسی علاوه بر صحنه‏‌های ‏نظامی به رخ دولت مرکزی کشید و توانست توطئه به حاشیه راندن حوثی‏‌های این کشور توسط دولت را خنثی کند و قدرت واقعی بسیج سیاسی مردم و به صحنه آوردن آنان را به اثبات برساند.

حوثی‏‌ها در این حرکت جدید برای رسیدن به مطالبات به حق خود که طبعاً خواسته تمام مردم یمن نیز هست از تاکتیک‏‌های مسالمت‏‌جویانه و اتحاد با سایر اقوام و مذاهب استفاده کرده و توانسته‌اند‏ اکثریت یمنی‏‌ها، اعم از زیدی و شافعی را با خود همراه کرده و در این‏ راه به موفقیت بزرگی دست یابند. آنها سه خواسته را مطرح کرده‏‌اند که با استقبال شدید مردم یمن مواجه شده و باعث پیوستن سایر اقشار مردم و ایجاد اکثریتی قوی در مقابل دولت مرکزی شده است.

پس از تصمیم نخست‌وزیر یمن مبنی بر لغو یارانه‌ سوخت در ماه‌های اولیه2014، مردم این کشور که گویی منتظر بهانه‌ای برای قیام مجدد علیه دولت ناکارآمد وی بودند، به خیابان‌ها آمدند و سه هدف تغییر نخست‌وزیر، لغو تصمیم حذف یارانه سوخت و اجرای نتایج گفتگوهای ملی(تشکیل دولت وحدت ملی) را خواستار شدند.

مردم برای رسیدن به این اهداف بیش از یک ماه در صنعا پایتخت یمن خیمه زدند و صدها شهید تقدیم قیام خود کردند تا اینکه دولت این کشور تسلیم خواسته‌های انقلابیون شده و این سه خواسته محقق شد و انقلابیون، پیروزی انقلاب دوم خود را جشن گرفتند.

اکنون فارغ از اینکه نتیجه قیام مردمی در یمن چه باشد، می‌توان نگرانی گسترده عربستان و سایر کشورهای شورای همکاری خلیج فارس از این اعتراض‌ها را درک کرد. یمن در طول تاریخ معاصر خود، همیشه یک کشور مهم در موازنه قدرت منطقه‌ای بوده است تا جایی که از آن به عنوان یکی از کانون‌های کشمکش‌های منطقه‌ای یاد می‌شود. حالا نیز یمن یک کانون تحول در منطقه است. هرگونه تحول قابل توجه در این کشور می‌تواند شرایط را برای کشورهای پیرامونی سخت کند. یمن برای عربستان بسیار حائز اهمیت است و در حیاط خلوت این کشور قرار دارد. در نگاه عربستان، سقوط یک دولت در کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس می‌تواند به مثابه دومینویی تعبیر شود که دیر یا زود سراغ دیگر کشورهای عضو نیز خواهد رفت. سیاست‌های تقابلی عربستان با انقلاب مردم بحرین و یمن نیز بر همین اساس شکل گرفته است. اگر در بحرین، حضور نظامی آشکار، گزینه عربستان بود تا موج انقلاب از مرزهای شرقی آل سعود را تهدید نکند، در یمن، بازی سیاسی با قبایل به منظور وابسته نگه داشتن این کشور به خود و ممانعت از قدرت‌گیری اسلام‌گرایان زیدی که زمانی در رأس حکومت بودند، سیاست عربستان است. بر همین اساس، عربستان سارق انقلاب یمن محسوب می‌شود که با اصرارهای بسیار بر طرح خود در شورای همکاری خلیج فارس، در نهایت توانست علی‌ عبدالله صالح را به سلامت از میان اعتراض‌ها به منزل امن رسانده و سیستم حکومتی همسو با خود را در رأس قدرت نگه دارد. یکی از خواسته‌های اصلی مردم در انقلاب ناتمام یمن، محاکمه عبدالله صالح بود، اما عربستان با زیرکی او و خانواده‌اش را به شرط دوری از فعالیت‌های سیاسی، در چارچوب مصونیت حقوقی قرار داد. حالا علی عبدالله صالح ریاست حزب گفتگوی ملی را برعهده دارد و این یعنی فعالیت سیاسی رسمی! یعنی فریب مردم یمن که با جدی‌تر شدن تحولات یمن، باید منتظر مداخلات منطقه‌ای و بین‌المللی بود که قطعاً تحول در یمن، تحول در معادلات منطقه‌ای را به ارمغان خواهد آورد.

در نتیجه مشخص می‌شود که شورای همکاری خلیج فارس و آمریکا یک هدف مشترک را دنبال می‌کنند و آن، جلوگیری از تشکیل دولت مردمی و دگرگونی کلان در ساختار سیاسی یمن است.

 

مروری بر مواضع موافقان و مخالفان در انتخابات

با معرفی گروه‌ها و احزاب مخالف به شرح مواضع آنان می‌پردازیم.

ائتلاف مشترک احزاب

این ائتلاف شامل حزب اصلاح، حزب سوسیالیست یمن و سه حزب اقلیت (حزب الحق، حزب وحدت‌طلب و حزب وحدت نیروهای مردمی) است.

آل احمر:فرزندان عبدالله الاحمر که رهبر و رئیس فقید قبیله بزرگ حاشد بود. اتحاد فرزندان پرشمار شیخ عبدالله الاحمر، این خاندان را به یک نیروی سیاسی پرقدرت در یمن تبدیل کرده است.

الحوثی:حوثی‌ها از سال۲۰۰۴به این سو به دفعات با رهبران صنعا وارد جنگ داخلی شده‌اند و به نظر نمی‌رسد بتوانند با نظام فعلی به سازش برسند. حرکت اعتراض‌آمیز آنها دارای ابعاد پیچیده‌ای است. آنان نگرانند که مذهب‌شان (شیعه زیدی) مورد تهدید نفوذ خزنده وهابی‌ها قرار گیرد. آنها همچنین از تبعیض و تفاوت اقتصادی شمال یمن، به‌خصوص استان صعده، با بقیه مناطق، آزرده خاطر و سرخورده‌اند. حاکمان صنعا در سال‌های گذشته با ادعای ارتباط حوثی‌ها با کشورهای خارجی منطقه، سرکوب آنها را توجیه کرده‌اند. موضع مشخص این گروه، تحریم انتخابات بود. آنها با انتشار بیانیه‌ای، تأکید کردند که غیر رقابتی بودن انتخابات و مشخص بودن تکلیف آن و نیز دخالت طرف‌های خارجی در این انتخابات، علت تحریم آن است.

 

مروری بر چگونگی برگزاری انتخابات

پیش از برگزاری انتخابات، گروه‌های مخالف شرکت در انتخابات را تحریم کردند. آنها شرکت در انتخابات را در واقع مشارکت در خدمت منافع آمریکا و اعتراف به تبعیت از آمریکا می‌دانستند و این انتخابات را توطئه‌ای علیه انقلاب یمن قلمداد می‌کردند. حوثی‌ها این انتخابات را در چارچوب راه‌حل تحمیل‌شده از سوی کشورهای دیگر بر یمن عنوان کردند و آن را به منزله برتری دادن منافع کشورهای دیگر بر منافع مردم یمن دانستند. سخنگوی حوثی‌ها انتخابات یمن را مسخره‌آمیز عنوان و خاطرنشان کرده بود که نتیجه این انتخابات پیش از برگزاری به علت وجود یک نامزد، نهایی شده است و این امر به منزله توهین به ملت است.

البته حوثی‌ها اعلام کردند علی‌رغم اینکه تمایل به برگزاری انتخابات ندارند، اما برای شرکت مردم در این انتخابات در شمال این کشور مانعی ایجاد نخواهند کرد. نیروهای ملی جنوبی در یمن نیز بر مخالفت خود با شرکت در انتخابات ریاست جمهوری تأکید کرده بودند. همچنین شورای رهبری موقت نیروهای جنوبی و نیروهای ملی در شمال بر مخالفت با شرکت در انتخابات که تنها نامزد آن منصور عبد ربه است تأکید داشتند. جنبش اعتراضی جنوب یمن و شورای هماهنگی میان جوانان انقلابی عدن، با صدور بیانیه‌ای خواستار نافرمانی مدنی گسترده در استان‌های جنوبی یمن در دوم اسفند، روز برگزاری انتخابات نمایشی این کشور شده بودند.

 

موضع غربی‌ها

کشورهای غربی به سرکردگی آمریکا از همان آغاز انقلاب مردم یمن تلاش داشته‌اند تا انقلاب این کشور را به نفع خود مصادره کنند و با دادن بعضی امتیازها به مردم، آن را از مسیر اصلی خود خارج سازند. پیش از برگزاری انتخابات اگرچه صالح، شرایط را فقط یک بحران داخلی قابل کنترل می‌دانست، اما حتی باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا نیز خواستار رفتن صالح شده بود. کارشناسان،کناره‌گیری مسالمت‌آمیز صالح از قدرت به منظور فراهم شدن زمینه‌های تغییر آرام مطلوب ریاض و واشنگتن را برای دولت اوباما مهم ارزیابی می‌کردند. باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا، در آستانه برگزاری انتخابات یمن، از عبد ربه منصور الهادی، به عنوان رئیس جمهوری آینده این کشور حمایت کرده بود.

اتحادیه اروپا نیز اعلام کرده بود که مبلغ ۲/۹میلیون دلار را برای حمایت از انتخابات یمن به این کشور اختصاص می‌دهد. پیش از فرار صالح از صنعا، آنگلا مرکل صدراعظم آلمان، نیکولا سارکوزی، رئیس جمهور فرانسه، دیوید کامرون، نخست‌وزیر انگلیس، سیلویو برلوسکنی، نخست‌وزیر ایتالیا و خوزه لوئیس رودریگز زاپاترو، نخست‌وزیر اسپانیا در بیانیه مشترکی اعلام کردند خواهان برقراری آتش‌بس در یمن بر اساس طرح شورای همکاری خلیج فارس هستند و حتی در بیانیه مزبور از پذیرفته شدن دیکتاتور سابق از سوی عربستان تقدیر شده بود. به این ترتیب کاملاً مشخص می‌شود که غرب به شکل واحد با طرح آرام انتقال قدرت به عبد ربه منصورهادی موافق بودند و از طرح شورای همکاری پشتیبانی می‌کردند.

 

نتایج و چالش‌های احتمالی

در صورت اصلاحات جدی در یمن که به کاهش نفوذ عربستان منجر شود، جبهه مقاومت در منطقه تقویت خواهد شد، احساس خطر عربستان در مناطق جنوبی اش بیشتر می‌شود، مناطقی که از قضا محل منازعات ارضی تاریخی با یمن بوده و با خیانت علی عبدالله صالح به نفع عربستان تمام شده، تحرکات القاعده در یمن به دلیل تحول در آن، بیشتر خواهد شد، منافع آمریکا در خلیج عدن به خطر افتاده و امنیت پایگاه‌های نظامی آن در خاک یمن نیز مورد تهدید قرار می‌گیرد و از همه مهم‌تر، حوثی‌ها حتی اگر به قدرت دست نیابند، حضور مقتدرانه‌تری در آینده یمن بازی خواهند کرد.

این موارد قطعاً با واکنش عربستان و آمریکا روبه‌رو خواهد شد و آنها تمام سعی‌شان را خواهند کرد تا با بهره‌گیری از روش‌های سیاسی و حتی نظامی مانع از قدرت‌گیری حوثی‌ها شوند تا جایی که خبر تهدید نظامی عربستان برای متوقف کردن آنچه تلاش حوثی‌ها برای تصرف صنعا پایتخت یمن خوانده شده به گوش می‌رسد و برخی رسانه‌ها نیز از حرکت ناو آمریکایی مستقر در دریای سرخ به سوی تنگه باب‌المندب در جنوب یمن خبر داده‌اند.

انتخابات پیش‌رو در یمن در واقع اقدامی برای نجات نظام سیاسی علی عبدالله صالح است. با نتایج این انتخابات قرار است این ادعا مطرح شود که از این پس یک رییس جمهور منتخب مردم بر یمن حکومت خواهد کرد، این به معنای ایجاد مشروعیت سیاسی در یمن است. هر چند بازگشت صالح به قدرت امری دور از ذهن است، اما همچنان آینده‌ای مبهم پیش ‌روی یمن قرار دارد؛ چراکه هر کدام از بازیگران این صحنه به دنبال تأمین منافع خویش و مصادره قیام مردمی در چارچوب اهدافشان هستند. امری که آینده یمن را در طیفی گسترده از مدل‌ها از گزینه تشکیل دولت مردمی تا تجزیه این کشور قرار داده است.

هرچند نمی‌توان شرایط پیش روی یمن را به طور دقیق ارزیابی و پیش‌بینی نمود ولی با توجه به موارد مشابه در سایر انقلاب‌های منطقه می‌توان گزینه‌های زیر را برای یمن متصور شد:

اول مردم با حذف صالح، پذیرنده دولت موقت می‌شوند تا شرایط آرام امنیتی بر کشور حاکم و از کشتارها و تجزیه احتمالی کشور جلوگیری شود و مردم در فرآیند زمان، سایر مطالبات خود را طلب کنند. این مدل را در مصر می‌توان مشاهده کرد که دولت موقت و شورای نظامی قدرت را در دست گرفته و مردم در فرایند زمان، مطالبات خود را طلب کرده و به آنها دست یافته‌اند.

دوم بدین شکل خواهد بود که بدنه حاکم‌شده در انتخابات فرمایشی به کمک سایر نهادهای قدرت باقی‌مانده از نظام صالح با همکاری کشورهای عربی و غربی قدرت را قبضه نمایند و حرکت مردم را در پیگیری خواسته‌های خود متوقف و انقلاب را از مسیر اصلی خود منحرف کنند. در این مدل در نهایت، تلاش می‌شود که به نحوی دموکراتیک، قیام مردم مصادره و در جهت منافع سران عرب و غرب هدایت شود.

سوم بر ادامه حضور گسترده مردم در تجمعات اعتراضی، گسترش اعتراض‌ها و درگیری‌ها، تداوم اعتراض به مسأله انتخابات و عدم رعایت تعادل و پخش قدرت در بین قبایل یمنی تکیه خواهد شد و در نتیجه انتخاب فردی انقلابی به ریاست جمهوری را در پی خواهد داشت که در اینصورت انقلاب یمن از مصادره توسط غرب نجات خواهد یافت.

البته می‌توان سناریوی چهارمی هم در نظر گرفت و آن اینکه گروه‌های مخالف دولت بدون دستیابی به یک توافق همه‌جانبه با دولت جدید به اقدامات اعتراضی خود ادامه دهند و مشابه وضعیت لیبی، یمن وارد یک جنگ داخلی شود.

نتیجه

در صورت اصلاحات جدی در یمن که به کاهش نفوذ عربستان در این کشور منجر شود، جبهه مقاومت در منطقه تقویت خواهد شد، احساس خطر عربستان در مناطق جنوبی‌اش بیشتر می‌شود؛ مناطقی که از قضا محل منازعات ارضی تاریخی با یمن بوده و با خیانت علی عبدالله صالح به نفع عربستان تمام شده، تحرکات القاعده در یمن به دلیل تحول در آن، بیشتر خواهد شد، منافع آمریکا در خلیج عدن به خطر افتاده و امنیت پایگاه‌های نظامی آن در خاک یمن نیز مورد تهدید قرار می‌گیرد، حوثی‌ها حتی اگر به قدرت دست نیابند، حضور مقتدرانه‌‌تری در آینده یمن بازی خواهند کرد.

 

منبع : ماهنامه هدلیت شماره 152

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.