گروه تروریستی داعش در سال 2004م در عراق با نام "توحید و جهاد" به عنوان بازوی القاعده، به رهبری ابومصعب زرقاوی تشکیل گردید. پس از هلاکت زرقاوی این گروه در سال 2006م با تشکیل شورای مجاهدین ابومهاجر را به عنوان سرکرده انتخاب کرد و در پایان همین سال ابوعمر چچنی به رهبری رسید، تا اینکه در سال 2010م با هلاکت دو فرد مزبور، ابوبکر البغدادی انتخاب شد.
داعش که ابتدا با نام دولت اسلامی عراق فعالیت خود را آغاز کرد و سپس با به وجود آمدن بحران سوریه و گسترش عملیاتهای خود به نام دولت اسلامی عراق و شام تغییر نام داد، امروزه به عنوان یکی از خطرناکترین گروههای تروریستی در سطح جهان مطرح میشود.
در پیدایش و تأسیس این گروه جای هیچ شبههای وجود ندارد که آمریکا و حامیان منطقهای آن همچون عربستان و قطر نقش اصلی را (از امکانات مالی تا تسلیحات جنگی) برعهده داشتهاند.
در واقع با اعمالی که داعش مرتکب شد از جمله قتل خبرنگاران آمریکایی- هرچند که هنوز هم صحت فیلمهای گرفتهشده مورد تأیید نیست- کشورهای استکباری به سرکردگی آمریکا که از سالهای قبل درصدد حمله به سوریه و تثبیت حضور خود در عراق بودند، ائتلافی را تشکیل دادند که هدف آن را تضعیف یا نابودی داعش اعلام کردند. برای تشکیل ائتلاف مزبور سه نشست تشکیل شد که اولی در جده عربستان با حضور 11کشور که اصولاً کشورهای منطقه بودند تشکیل گردید و در پایان بیانیهای صادر گردید که هرکدام از آن ها در جنگ فراگیر علیه داعش نقشی را ایفا کنند که این نقشها هم شامل جلوگیری از سرازیر شدن تروریستهای خارجی از کشورهای همسایه و همچنین مشارکت در عملیات امدادرسانی و بازسازی مناطق در معرض حملات داعش بود..
نشست دوم در پاریس فرانسه برگزار شد که نزدیک به 30 کشور در آن حضور داشتند و در بیانیه پایانی ضمن تأکید بر پیگیری حقوق قضایی تروریستها، تصریح شد که داعش نه تنها خطری برای عراق، بلکه تهدیدی برای کل جامعه بینالملل محسوب میگردد.
نشست بعدی مربوط به شورای امنیت سازمان ملل متحد بود که با حضور 40 نماینده از کشورهای مختلف برگزار و در آن بار دیگر جنایات داعش محکوم شد.
نوشتار حاضر بیشتر درصدد اهداف و عملکرد این ائتلاف است و به همین منظور بیشتر بر روی مباحث فوق تأکید میشود.
اهداف ائتلاف
*آمریکا
1.تثبیت هژمونی خود در جهان: آمریکا همواره برای هر عملی که انجام میدهد، یک سری اهداف کوتاهمدت و در ورای آن یک هدف بلندمدت دارد. اهداف کوتاهمدت آمریکا میتواند موارد زیادی را شامل شود (که در بخشهای جلوتر به آن خواهیم پرداخت)، اما هدف بلند مدت آن همان حفظ هژمون خود در جهان است و اینکه تنها کدخدای این دهکده جهانی آمریکا است و این که هر کشوری اگر میخواهدکاری را انجام بدهد باید به کدخدا نگاه کند و اگر مورد پسند او واقع شد آن کار انجام گیرد. از طرف دیگر واقعیت آن است که بسیاری از کشورها به دلیل شرایط خاص منطقه در این ائتلاف وارد شدهاند نه به دلیل ترس از آمریکا.
2) حمله و فشار بر سوریه: آمریکا در برابر سوریه سه راهبرد را در پیش گرفته است:
الف. حمله: از سال 2001 م آمریکا سوریه را در میان 21 کشوری که برای امنیت آمریکا تهدیدآفرین هستند جای داد. در سال 2005 و با ترور رفیق حریری فشارها بر سوریه تشدید شد که دولت دمشق با ارائه سندهایی تا حدودی خود را از این افترا مبرا کرد. اما در سال 2011م و با شروع بیداری اسلامی و آشوب در این کشور، آمریکا فرصت را مغتنم دید و برای ضربه زدن به سوریه آماده گردید. در واقع دشمنی آمریکا با سوریه از دو جهت است: یکی قرار گرفتن سوریه در محور مقاومت که در واقع متحدی راهبردی برای ایران و سایر گروههای مقاومت در منطقه است و دوم تهدید بودن سوریه برای امنیت اسراییل که تنها کشور عربی است که پیمان صلح با رژیم صهیونیستی امضا نکرده است. از طرف دیگر آمریکا شکستهای اسراییل در منطقه همچون سال 2006 م را ناشی از حمایتهای لجستیکی سوریه میداند و برای همین منظور یکی از راهبرداندیشان آمریکایی میگوید: «مقاومت همچون اژدهایی است که سر آن در ایران و دُم آن در لبنان و کمرش در سوریه است. ایران را که با حربههای مختلف از جمله جنگ تحمیلی و فتنه نتوانستیم از بین ببریم، حزبالله را هم که در سال 2006 نتوانستیم مغلوب کنیم، پس تنها راه چاره این است که کمر این اژدها را بشکنیم که در این صورت ارتباط بین سر و دم قطع میشود».
ب.اعمال فشار: آمریکا حال که نتوانست در سال گذشته به طور مستقیم به سوریه حمله کند و تنها به از بین بردن سلاحهای شیمیایی سوریه اکتفا کرد به دنبال پیاده کردن اعمال فشار بر سوریه از طریق حمله به زیرساختهای این کشور و در مرحله بعد نافرمانی مدنی در این کشور است.
ج. جنگ فرسایشی: آمریکا میداند که گروههای تکفیری مهرههای خوبی برای بازی کردن هستند، اما از اینکه حکومت را به دست بگیرند ناراضی است و در صورت چنین امری باید منتظر وقایعی همچون 11سپتامبر برای خود باشد که عقبه این حملات تروریستی از گروههای مورد حمایت طالبان که قریب به شش سال حکومت افغانستان را در دست داشتند، باشد. از سوی دیگر بشار اسد نیز که پیرو گروههای مقاومت است و مورد پذیرش آمریکا نیست، بنابراین تنها گزینه مطلوب برای آمریکا و رژیم صهیونیستی جنگ فرسایشی در این کشور و تضعیف ارتش و بنیه دفاعی سوریه و مشغول کردن آن به جنگ داخلی است.
4.انزوای ایران: همانطورکه در مباحث بالا مطرح شد با از میان برداشتن کشورهای حامی ایران، جمهوری اسلامی در موضع ضعف قرار میگیرد و از نفوذ منطقهای آن کاسته میشود. آمریکا از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی ابتدا با بحث گروه القاعده و طالبان و امروزه با مطرح کردن داعش سعی در یک شبیهسازی از مدل انقلاب اسلامی دارد و در واقع با منحرف کردن از الگوی انقلاب اسلامی و پیروی از گروههای تکفیری درصدد اسلامهراسی و شیعههراسی برای جلوگیری از صدور این تفکر ناب است. از سوی دیگر آمریکا با دعوت نکردن از ایران در این ائتلاف در واقع میخواست این پیام را بدهد که ایران در مسائل منطقهای نمیتواند نقشی ایفا کند، و خود از جمله کشورهای است که از گروههای تندرو در منطقه حمایت میکند. اما طبق نظر مقام معظم رهبری که میفرمایند: «رابطه با آمریکا نه تنها هیچ نفعی برای ما ندارد، بلکه ضرر هم دارد»، ایران نیز در این ائتلاف اگرچه دعوت هم میشد شرکت نمیکرد، چون این ائتلاف برگرفته از کشورهای بود که خودشان داعش را به وجود آوردند. از سوی دیگر مقامات عراقی همچون ابراهیم الجعفری و فؤاد معصوم رییس جمهور غراق هر دو تأکید کردند که ایران باید در این ائتلاف شرکت میکرد و با توجه به سخنان آنها میتوان تأثیرگذاری ج.ا.ا را در مسائل منطقه به وضوح مشاهده کرد.
به عنوان نتیجه مباحث بالا آمریکا از این ائتلاف دو هدف مهم را دنبال میکند: یکی حضور دوباره در منطقه و دسترسی به منابع انرژی آن و دوم تضعیف کشور سوریه به عنوان تنها کشور سازشناپذیر در منطقه و تغییر نقشه فعلی غرب آسیا (خاورمیانه) و بازسازی مجدد آن بر اساس اهداف رژیم صهیونیستی و تضعیف مخالفان و دشمنان این رژیم در محور مقاومت.
منافع کشورهای عربی
کشورهای عربی به چند دلیل در این ائتلاف شرکت کردند:
الف. مقابله با شیعه و شیعههراسی: هدف اصلی حضور کشورهای عربی همین امر است؛ چراکه این کشورها همواره شیعه را به عنوان یک گروه اقلیت میشناسند و از گسترش آن به مناطق دیگر واهمه دارند و آن را برای خود یک خطر میدانند. پایداری حکومت علوی بشار اسد در برابر این حملات پیروزی بزرگی برای شیعیان و همچنین تبدیل شدن به یک الگوی منطقهای است، و کشورهای عربی به هر صورت ممکن درصدد تغییر این وضعیت به نفع خود هستند و هدف اصلی آنها نیز روی کارآمدن حکومتی همچون حکومت مصر است.
ب.انحراف افکار عمومی جهان عرب از جنبشها و تقاضاهای دموکراتیک: کشورهای عربی که زمانی برای رهایی پیدا کردن از جوانان خود به تشکیل القاعده با همکاری آمریکا روی آوردند، امروزه همان سیاست را نیز در مورد داعش در پیش گرفتهاند و خطر اول را برای خود و دیگر کشورهای منطقه این گروه میدانند. کشورهای عربی با انجام این کار سعی در انحراف افکار عمومی مردم و جهان عرب دارند تا از سایر تقاضاهای موجود همچون وجود دموکراسی غافل باشند.
ج.امنیتی کردن فضا و مشروعیت دادن به عدم آزادیهای سیاسی و مذهبی به شیعیان و فعالان مدنی در کشورهای عربی.
د.انحراف افکار عمومی و فراموش شدن درخواستهای آزادیطلبانه.
با این اوصاف کشورهای عربی میکوشند به مقابله حداقلی داعش و تحت کنترل در آوردن و جلوگیری از سرکشی آن بپردازند.
اتحادیه اروپا
اتحادیه اروپا از شرکت در این ائتلاف دارای دو هدف است: الف. تا زمانی که داعش به مقابله با ایران و متحدان آن در منطقه میپردازد، یک فرصت است، اما اگر بخواهد یک دولت افراطی دینی در منطقه برپا کند اتحادیه مخالف است؛ زیرا اتحادیه اروپا از دو خطر اصلی منطقهای برای امنیت خود هراسان است: یکی منطقه غرب آسیا و به تبع آن گروههای تندرو و دیگری مناطق بالکان، و جالب اینجاست که هردو منطقه مناطق مسلماننشین هستند. ب.استفاده از داعش به عنوان یک اهرم فشار علیه عراق، سوریه و ایران.
ترکیه
هدف اصلی ترکیه استفاده از داعش برای رسیدن به تغییرات مورد نظر در عراق و سوریه و تأمین اهداف جاهطلبانه اردوغان است. در این راستا ترکیه بر پایه دو ایدئولوژی خود که یکی تبدیل شدن به قدرت منطقهای در سال 2023- به مناسبت صدمین سال تأسیس این کشور- و دیگری عضویت در اتحادیه اروپا، روی به تضعیف کشورهای عراق و سوریه به عنوان حامیان ج.ا.ا آورده است و به گمان اردوغان با تضعیف عراق و سوریه و به تبع آن ایران، ترکیه به تنها ابرقدرت منطقه تبدیل خواهد شد.
واکنش و نقش جمهوری اسلامی ایران
ایران از ابتدا و در بالاترین سطح، اعلام کرد ائتلاف بینالمللی ضد داعش را قبول ندارد؛ زیرا به تعبیر مقام معظم رهبری اقدام مقامات آمریکایی برای تشکیل یک ائتلاف بینالمللی به منظور مبارزه با داعش پوچ، توخالی و جهتدار است و تناقضات آنها در عمل و اظهاراتشان، نشاندهنده این حقیقت است. به همین دلیل پیوستن به این ائتلاف از سوی جمهوری اسلامی ایران، منتفی است.
با این حال آمریکاییها که از نقش و توانمندیهای ایران در منطقه و به ویژه عراق و سوریه آگاهند، همچنان اصرار دارند ایران به شکل رسمی در این ائتلاف حضور یابد. این اصرار از یکسو حاکی از نیاز به ظرفیتهای ایران در مقابله با تروریستهای داعش است و از سوی دیگر مقامات کاخ سفید به دنبال اجرای یک مانور تبلیغاتی هستند؛ بدین معنا که آمریکا که همواره ادعای رهبری و کدخدایی جهان را دارد، قصد دارد به جهانیان چنین القا کند که ایران به عنوان یک دشمن دیرینه ناچار به عقبنشینی شده و سرانجام به ائتلافی پیوست که واشنگتن رهبری آن را بر عهده دارد.
رهبر معظم انقلاب با بینش نافذ خود این نقشه شیطان بزرگ را خوانده و تأکید کردهاند که نقش اصلی در مقابله با داعش را عراقیها و به ویژه نیروهای مردمی داشتهاند. حتی آمریکاییها به خوبی میدانند که بدون کمکهای ایران، دولت عراق قادر به توقف پیشروی داعش و نیز آزادسازی شهرهایی چون آمرلی نبود. چنین واقعیتی در سخنان فؤاد معصوم، رئیس جمهوری عراق، در نشست پاریس به خوبی مشهود بود. همین واقعیت زمزمههای شیطنتآمیز رسانههای معاند مبنی بر همراهی و همکاری ایران و سوریه با داعش را نیز خنثی میکند؛ بنابراین جمهوری اسلامی نقش حمایتی خود را از عراق در مقابله با داعش همچنان ادامه میدهد، اما حمایت از عراق، لزوماً مستلزم مشارکت در ائتلاف جهانی به رهبری آمریکا نیست.
عملکرد ائتلاف
درباره اهداف ائتلاف توضیحاتی داده شد، اما درباره عملکرد این ائتلاف نیز باید توضیحاتی داده شود.
جنگندههای ائتلاف از اواسط مردادماه صدها حمله هوایی علیه داعش در عراق و سوریه اجرا کردهاند، اما این عملیات نه تنها سد پیشروی داعش در عراق و سوریه نشده است، بلکه همچنان داعش توانسته بر بخشهایی از عراق مسلط شود. همچنین داعش در سوریه به طور کامل استانهای دیرالزور، حسکه و رقه را تحت سلطه خود درآورده و شهر کوبانی را تحت شدیدترین حملات خود قرار داده است. سؤال اصلی این است که این ائتلاف به وجود آمده دارای چه نوع عملکردی بوده است؟ آیا دارای عملکردی مثبت بوده و یا به صورت معکوس جواب داده است؟
طبق شواهد و مستندات موجود این ائتلاف تا الان هیچگونه دستاوردی نداشته است و شاید تنها دستارود آن را بتوان در تخریب و خسارات وارده به زیرساختهای کشورهای عراق و سوریه دانست. "جمعه دیوان"نماینده وابسته به جریان صدر در گفتگو با خبرگزاری آناتولی در ۱۸ مهرماه اعلام کرد: پس از تشکیل ائتلاف بینالمللی مبارزه با داعش، اوضاع امنیتی شهرهای عراق، بدتر شده است؛ زیرا ائتلاف علیه داعش، نه تنها در مبارزه با داعش جدی نیست، بلکه زمینه مناسب برای پیشروی آنها را در شهرها فراهم کرده است. وی تأکیدکرد: ائتلاف بینالمللی به سرکردگی آمریکا، تاکنون هیچیک از پایگاههای مهم داعش را هدف قرار نداده است. "وانبرنارپنیتال" کارشناس مسائل نظامی در گفتگو با شبکه تلویزیونی فرانس ۲۴ میگوید: "مشکلی که در نبرد با داعش وجود دارد این است که آنها هدف مشخصی نیستند که بتوان آنان را به راحتی هدف قرار داد... تا زمانی که آنها در روستا پراکنده و پنهان باشند هرگونه حمله هوایی خطر از بین رفتن تعداد زیادی غیر نظامی را در پی دارد". آیا مقامات نظامی آمریکا نمیدانند که عملیات نظامی هوایی علیه تروریستها نتیجهبخش نیست؟ آیا آنان از تجاربی که در پاکستان کسب کردهاند درس نیاموختهاند؟ در این مدت در عملیات علیه وزیرستان پاکستان جز کشته شدن تعداد زیادی غیر نظامی بیگناه چه دستاورد نظامی کسب کردهاند؟
وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) نیز در گزارشی اعلام کرده است که هزینه ائتلاف بینالمللی برای مبارزه با داعش در سوریه و عراق روزانه حدود هشت میلیون و 300 هزار دلار هزینه دارد. به باور بسیاری از تحلیلگران ائتلاف بینالمللیآمریکا که بیش از 40 کشور را در خود جای داده بیش از آنکه در پی مبارزه با داعش و تروریسم منطقهای باشد، ائتلافی برای تأمین منافع خویش در عراق و منطقه است که با قدرت یافتن داعش اکنون به خطر افتاده است. در واقع ائتلاف بینالمللی ضد داعش آمریکا بیش از آنکه در پی نابودی داعش و مبارزه با تروریسم منطقهای باشد، به دنبال یافتن دستاویزی برای بازگشت به عراق بود، به همین دلیل هر اقدام خود را با تبلیغات گسترده رسانهای همراه میکرد، در حالی که در عمل هیچ دستاوردی در مبارزه با داعش نه در عراق و نه در سوریه داشت. در عراق بسیاری از نمایندگان پارلمان این کشور ضمن اشاره به اینکه ائتلاف آمریکا هیچ دستاوردی برای این کشور به همراه نداشته، بلکه بالعکس موجب پیشرفت میدانی این گروه تروریستی تکفیری و سقوط تعداد دیگری از مناطق و شهرها به دست آن شده، از دولت آمریکا که رهبری ائتلاف را در دست دارد، خواستند تا به تشریح و تبیین موفقیتهایی که ائتلافش تاکنون در عراق محقق کرده بپردازد؟ و توضیح دهد، پیروزیهایی که این کشور در جنگ خویش علیه این گروه تروریستی به دست آورده، کدام است؟ وضعیت ائتلاف بینالمللی آمریکا در سوریه بسیار آشفتهتر و اسفبارتر از عراق است؛ چون بسیاری از ناظران تأکید داشتد، آمریکا و ائتلافش در سوریه تلاش میکنند، به منافع مداخلهجویانه خود دست یابند و در لفافه مبارزه علیه داعش کمکهای نظامی خود را به گروههای مسلح تروریستی مورد نظر خود که از آنها تحت عنوان «مخالفان میانهرو سوری» نام میبرند، افزایش دهند و این موضوعی بود که در نشست جده مورد توافق اعضای ائتلاف بود. در حالی که اگر نگاهی به ائتلاف زمینی ضد داعش که توسط گروههای مقاومت تشکیل شده است، بیندازیم متوجه میشویم که این ائتلاف به چه دستاوردهای مهمی دست یافته است که نمونه بارز آن را میتوان در عملیاتهای آمرلی و جرف الصخر مشاهده نمود. در واقع با این پیروزیهای کسبشده به صوری بودن این ائتلاف آمریکایی- عربی میتوان بیشتر پی برد و بر این نکته نیز باید تأکید کرد که برای مبارزه با داعش نمیتوان فقط به حملات هوایی اکتفا کرد و راه مبارزه با آنان بیشتر حملات زمینی خواهد بود.
به عنوان نتیجه این بخش میتوان اذعان کرد که این ائتلاف دستاورد زیادی نداشته و عملکرد آن نیز تنها برای یک نوع نمایش توسط آمریکا و کشورهای عربی بوده است که خود را داعیهدار مبارزه با تروریسم نشان دهند.
آینده ائتلاف
برای بررسی آینده ائتلاف به چند نکته باید توجه کرد:
1. نه آمریکا حریف داعش است و نه اساساً جنگی با داعش در میان است. آمریکا قصد دارد یک نظم جدید را به بهانه داعش در منطقه پیاده کند. اخذ آزادی عمل نظامی از کشورهای منطقه بخشی از این نظم است. بخش دیگر آن هم این خواهد بود که به کشورهای منطقه تفهیم کند تنها زمانی امنیت خواهند داشت که بخشی از راهبرد منطقهای آمریکا باشند.
2. با توجه به بحران اقتصادی که کشورهای اتحادیه اروپا را در بر گرفته و درگیریهای اوکراین، به نظر نمیرسد این ائتلاف به آن شکلی که مدنظر اوباماست، عرض اندام کند؛ این امر بیشتر نوعی خرید حیثیت در آستانه انتخابات میاندورهای کنگره بود که دموکراتها به فتح آن دل بسته بودند و در نهایت نیز شکست خوردند.
3.عدم حضور ایران، روسیه و سوریه در این ائتلاف، با توجه به نقش هر کدام از این کشورها در مبارزه با تروریسم، دلیل دیگری بر ناپایداری این ائتلاف است.
4. ائتلافهای تشکیل شده در منطقه همچون سال 1991م و در حمله عراق به کویت نشان داده است که اینگونه حرکات بیشتر توجیهی از سوی آمریکا برای حضور خود در منطقه است و از سوی دیگر میخواهد که کشورهای عربی را هم به نوعی در این ائتلافات شرکت دهد و از هزینههای خود در این مسائل بکاهد.
نتیجه
از نکات قابل توجه در شکلگیری ائتلاف به اصطلاح جهانی علیه داعش نحوه قرار گرفتن اعضای آن در قالب یک واحد بینالمللی به اصطلاح مبارزه با تروریسم است؛ به طوری که بر همگان روشن است اکثر قریب به اتفاق کشورهای عضو همان کشورهایی هستند که در پرورش تروریسم سلفی و بغرنج نمودن امنیت در غرب آسیادر چند ساله اخیر نقش اساسی ایفا نمودهاند. آنچه در باب پدیده تروریسم مهم به نظر میرسد این است که تروریسم، از دو بخش سازنده بزرگ و گروهی از سازندگان کوچک شکل میگیرد. به عبارت دیگر گروهی هستند که تروریسم را میسازند و گروه کوچکترها وظیفه محوله را در این زمینه انجام میدهند.
اکنون بعد از چند سال از آغاز بحران در سوریه و حمایتهای آشکار تسلیحاتی و لجستیکی آمریکا و غرب از تروریستهای فعال در سوریه از یکسو و حمایت کشورهای محافظهکار عربی چون عربستان و قطر از سوی دیگر یک نبرد نیابتی با دولت سوریه و به ویژه جبهه مقاومت به واسطه این گروههای تکفیریشکل داده است که با طولانی شدن و فرسایشی گشتن این نبرد، تصمیمات بر این محور جدید در تدوین طرح راهبرد فریبکارانه اتئلاف علیه داعش به گونهای دیگر و با شمایلی جدید سازمان یافته است و این بار خود حامیان تروریسم به صورت مستقیم و بدون واسطه وارد معرکه جنگ با سوریه شدهاند.
در واقع باید بر این نکته کلیدی عالم و آگاه بود که این ائتلاف به ظاهر ضد تروریستی در ذات خود اگر بر واژه تروریستی اطلاق نشود (گروهای تروریستی فاقد سامان سیاسیاند درحالیکه دولت- ملتها دارای ساختار عینی سامانیافته میباشند)، اما به نوعی خود حامل و عامل تروریسم هستند؛ به بیانی جامع و صریح باید تأکید نمود که هدف اصلی از تشکیل این ائتلاف نه تنها نابودی گروههایی چون داعش نیست، بلکه هدف در پوشش مبازره با این گروهها در تحلیلی واضح از مواضع چند سال اخیر این کشورهای تشکیلدهنده ائتلاف دولت سوریه و ساقط نمودن بشار اسد از کرسی قدرت در سوریه میباشد؛ واقعیت امر این است که برخی از همین کشورهای ائتلاف با هدف مبارزه با دولت سوریه و نه داعش وارد این کارزار شدهاند. از همین رو بر مبنای تحلیلهای متواتر، حمله به داعش برنامهای است برای سوریه و گشودن روزنهای نظامی به این کشور و هدف اصلی آن نابودی نظام سوریه و سرنگونی آن است. در عین حال بمبارانهای بیهدف علیه تروریستهای تکفیری در سوریه (مناطقی چون کوبانی) و عراق و نیز بمباران پالایشگاههای سوریه و خسارت واردن کردن به تأسیسات و زیرساختهای حداقلی به جا مانده از درگیریهای چندساله اخیر در سوریه توسط جنگندههای اعضای ائتلاف همگی گواهی بر تحلیلهای موجود در سطور فوق در اینباره است.
بنابراین با توجه به مباحث مطرح شده نمیتوان به این گونه ائتلافها زیاد دلخوشی نشان داد و همانطور که در بالا ذکر شد اهداف دیگری در این ائتلاف وجود دارد، و یکی از خطرناکترین این اهداف پاکستانیزه کردن سوریه است که آمریکا در مواقع مختلف و به بهانههای مختلف درصدد حمله به سوریه باشد و از این حملات خود به عنوان اهرم فشاری بر دولت سوریه استفاده کند.
دیدگاه ها