پراکنش جغرافیایی تشیع و ژئوپولتیک شیعه

قدرت ژئوپولتیک کشورهای اسلامی در بازی قدرت جهانی، یک واحد اسلامی را می‌طلبد که با بازتوزیع مسئولیت‌ها و وظایف میان کشورهای اسلامی، بر طبق منابع و ظرفیت‌هاشان یک واحد اسلامی شکل می‌گیرد...

  ارزش‌های مشترک و تجانس ساختاری

ارزش‌های ساختاری نظیر دین، زبان، فرهنگ، آرمان‌های مشترک عوامل تقویت کننده هم‌گرایی در جهان اسلام محسوب می‌شوند. (حافظ‌نیا، 1391: 66)

 قدرت و رهبری جهان اسلام؛ وحدت و هم‌پوشانی منابع

در مسیر وحدت جهان اسلام به عنوان یک کل، عوامل و زمینه‌هایی چون اشتراکات دینی، تمدنی، تجانس و همگونی ساختاری و کارکردی، منابع و نیازهای مشترک و احساس تهدید مشترک وجود دارند که می‌توانند به عنوان بستر و زمینه اصلی هم‌گرایی کشورهای اسلامی قلمداد شوند. (حافظ‌نیا و زرقانی، 1391: 140) جدا از بحث هم‌گرایی، هم‌پوشانی منابع و ظرفیت‌های کشورهای اسلامی برای تبدیل شدن به قدرت عمده و دستیابی به رهبری جهانی در این بین در اولویت قرار دارد.

قدرت ژئوپولتیک کشورهای اسلامی در بازی قدرت جهانی، یک واحد اسلامی را می‌طلبد که با بازتوزیع مسئولیت‌ها و وظایف میان کشورهای اسلامی، بر طبق منابع و ظرفیت‌هاشان یک واحد اسلامی شکل می‌گیرد. این واحد بالقوه اسلامی، توانایی و قابلیت‌های هر یک از کشورهای اسلامی را به عنوان مکمل و تقویت‌کننده طرف دیگر ژئوپولتیک اسلامی در نظر می‌گیرد.

در مجموع، توزیع مسئولیت‌ها بر پایه منابع و امکانات کشورهای اسلامی را می‌توان در محورهایی چون ایدئولوژی، توان نظامی و اقتصادی، دسترسی به دریاهای آزاد و تنگه‌های استراتژیک، منابع غنی نفت و گاز و تولید ناخالص داخلی، طبقه‌بندی کرد. در این بررسی، کشورهای اسلامی را بر پایه ظرفیت‌ها و قابلیت‌هایشان به پنج دسته عمده تقسیم‌بندی می‌کنیم.

در طبقه اول، کشورهایی چون ترکیه، مالزی، اندونزی، قزاقستان و آذربایجان قرار دارند که این قبیل کشورهای اسلامی، به واسطه تولید ناخالص داخلی بالا بازشناخته می‌شوند و به عنوان قدرت‌های اقتصادی جهان اسلام تلقی می‌گردند.

در ستون بعدی، جمهوری اسلامی ایران، اندونزی، مالزی، مصر و ترکیه، به‌دلیل دسترسی به دریاها، آب‌های آزاد و تسلط بر تنگه‌های مهم استراتژیک چون تنگه هرمز، مالاکا، سوئز و بوسفر و داردانل قرار دارند.

در محور سوم، کشورهای اسلامی چون ترکیه، جمهوری اسلامی ایران، پاکستان، مصر و اندونزی قرار دارند. این گروه از کشورها از قدرت و توان بالای نظامی در جهان اسلام برخوردارند.

در محور بعد می‌توانیم سه کشور عمده عربستان سعودی، جمهوری اسلامی ایران و مصر را به‌عنوان مروجین ایدئولوژی اسلامی تلقی کنیم، که هنجارها و ارزش‌های اسلامی را به سراسر جهان ترویج می‌کنند. (Naji & Jayum, 2013: 8-9) از نظر لارین «ایدئولوژی از یک سو به نحوی فوق‌العاده منفی به عنوان مفهومی انتقادی تصور می‌شود که بر شکلی از آگاهی نادرست دلالت می‌کند و درک آدمیان از واقعیت اجتماعی را تحریف می‌کند و از سوی دیگر می‌توان ایدئولوژی را به صورت مثبت به منزله ترجمان جهان‌بینی یک طبقه و یک جامعه تلقی کرد». (جرویس، 1387: 232)

از این منظر، عربستان سعودی مدعی ترویج ایدئولوژی سنی در جهان است، در دیگر سو، جمهوری اسلامی ایران که به عنوان کانون شیعه تلقی می‌شود و ایدئولوژی شیعی را در جهان گسترش می‌دهد. در این میان مصر نیز به عنوان مرکز دانش اسلامی به ویژه در حوزه اندیشه اهل سنت مطرح خواهد بود که اندیشه‌های اسلامی را به سراسر جهان بسط می‌دهد. (Naji & Jayum, 2013: 8-9)

در دو ستون آخر هم می‌توانیم از کشورهای غنی نفتی و گازی در جهان اسلام نام ببریم که شامل شش کشور عربستان سعودی، عراق، جمهوری اسلامی ایران، کویت، ترکمنستان و قطر است.

طبق بررسی‌های از پیش گفته و با توجه به جدول بالا می‌توان چهار کشور عمده اسلامی را که توان تقویت و هم‌پوشانی منابع یکدیگر را دارند، استخراج کرد. چهار کشور جمهوری اسلامی ایران، عربستان سعودی، ترکیه و مصر به عنوان قدرت‌های جهان اسلام در زمینه‌های متفاوت تلقی می‌شوند که این قابلیت‌های متفاوت چهار کشور مذکور می‌تواند با تقویت طرف دیگر، زمینه قدرت بیش از پیش جهان اسلام را در بازی قدرت ژئوپولتیکی جهانی بالا برد.

توان‌ها و پتانسیل‌های ژئوپولتیکی جمهوری اسلامی ایران

جمهوری اسلامی ایران، همواره از پتانسیل‌های عظیم مادی و معنایی در جهان اسلام برخوردار بوده که وزن ژئوپولتیکی این کشور را بیش از پیش تقویت می‌کند. این مؤلفه‌ها شامل موارد ذیل می‌باشد.

1. مؤلفه‌های مادی

اول. دسترسی به مناطق ژئوپولتیکی

ایران دارای سه امتیاز موقعیتی در جهان است: اولاً این کشور متصل به موقعیت برّی اورآسیاست؛ ثانیاً به سبب دارا بودن سواحل طولانی در خلیج فارس و دریای عمان از موقعیت بحری برخوردار است؛ ثالثاً به لحاظ در اختیار داشتن تنگه هرمز که در حدود یک سوم تجارت جهانی انرژی از اینجا صورت می‌گیرد، دارای موقعیت ویژه‌ای است. از لحاظ موقعیت جغرافیایی، ایران نسبت به حوزه‌های ژئوپولتیکی پیرامون از یک موقعیت مرکزی نسبت به کشورهای مجاور برخوردار است. در واقع ایران به عنوان کشوری با نسبت ژئوپولتیکی بالا در تمام حوزه‌های ژئوپولتیک اطراف خود حضور دارد و در پیدایش شکل‌های منطقه‌ای و فعال شدن حوزه‌های ژئوپولتیکی و کارکرد آن نقش مؤثری دارد و فرایند سیاسی این حوزه را شکل می‌دهد. (متقی، 1392: 29 ـ 28)

دوم. استقرار در میادین انرژی

جمهوری اسلامی ایران با مسافتی در حدود 1648195 کیلومتر مربع در منطقه‌های ژئوپولتیکی و ژئواستراتژیکی جهان قرار دارد. (شایان، 1389: 11) به عبارت دیگر، ایران به علت موقعیت جغرافیایی خود در چهار راه جهان و از دیرباز محل ارتباط شرق و غرب بوده است. علاوه بر آن، جمهوری اسلامی ایران در محل تلاقی محور عمودی شمال ـ جنوب منابع انرژی و محور افقی شرق و غرب مصرف انرژی بوده و همچنین مانند پلی کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز را که محصور در خشکی هستند به خلیج فارس مرتبط می‌سازد. (دهقانی فیروزآبادی و نوری، 1391: 160)

سوم. منابع و ذخایر سرشار انرژی

جمهوری اسلامی ایران از نظر منابع نفتی با دارا بودن 157 میلیارد بشکه نفت، 4/9 درصد از کل ذخایر نفتی جهان را به خود اختصاص داده است. جدا از منابع غنی نفتی، ایران به عنوان اولین دارنده ذخایر گاز طبیعی جهان (معادل 6/33 درصد از کل ذخایر گاز طبیعی جهان) به شمار می‌رود. (BP, 2013: 6-20) همچنین منابع متعدد و گسترده معدنی دیگری چون ذغال سنگ، مس، آلومینیوم، گوگرد، اورانیوم، طلا، منگنز، سرب، روی و ... ایران را به عنوان کشور غنی در جهان مشخص می‌کند. (پیشگاهی‌فرد، 1390: 202 ـ 201)

2. مؤلفه‌های معنایی

گذشته از عوامل مادی که سبب تقویت جمهوری اسلامی ایران و قدرت‌یابی آن در جهان اسلام می‌گردد، مباحث معنایی نیز به عنوان مؤلفه‌های حیاتی در قدرت ایران مطرح‌اند، به طوری که بدون در نظر گرفتن مؤلفه‌های معنایی موضوعیتی برای طرح مؤلفه‌های مادی وجود ندارد. (متقی، 1392: 38) این مؤلفه‌ها عبارتند از:

اول. زیربنای ژئوپولتیک انقلاب اسلامی

انقلاب اسلامی ایران یکی از پدیده‌های مهم عصر ماست که باعث ایجاد تغییرات گوناگونی در جامعه ایران شده است. انقلابی با خصلت اسلامی و مبتنی بر پشتوانه مردمی که توانست تحولی شگرف در عرصه روابط بین‌الملل و معادلات سیاسی کشورها و قدرت‌ها پدید آورد. انقلاب اسلامی از یک طرف از مدیریت رهبری آگاه به مسائل دینی و امور سیاسی بهره برد و از طرف دیگر بر مشارکت اکثریت مردم تکیه داشت که در اثر این انقلاب، حکومتی دینی بر پایه نظریه ولایت فقیه در ایران پایه‌گذاری شد.

در حقیقت جمهوری اسلامی ایران، با توجه به آرمان‌ها و قانون اساسی که مبنای عمل سیاسی در داخل و خارج کشور قرار گرفته است، حدودی را مشخص کرده که به رغم تعامل با دنیای خارج می‌بایستی برای حفظ ارزش‌های انقلاب اسلامی و حکومت اسلامی و جلوگیری از شکل‌گیری راه‌های نفوذ و سلطه استکبار غرب و شرق به حفظ هویت خود بپردازد. در اینجا ما شاهد تضاد میان گفتمان انقلاب اسلامی و لیبرال دموکراسی غرب هستیم. این دو گفتمان، هم در هویت و ساختار معنایی و هم در ساختار منافع ناشی از این هویت‌ها با یکدیگر تعارض‌هایی دارند. با این حال امروزه، جمهوری اسلامی ایران با استفاده از الگوی انقلاب اسلامی به دنبال ایجاد تعامل با کشورهای غیر معارض مانند چین و روسیه و غیره و کشورهای دوست مانند عراق و سوریه و ... و نیز سایر کشورهای اسلامی به رغم رقابت و حمایت برخی از آنها از غرب مانند ترکیه، عربستان و غیره است و از سوی دیگر درصدد ایجاد توازن قوا با غرب به وسیله توسعه اقتصادی، سیاسی و نظامی خود است تا به جای اجبار به تغییر ساختار هویتی خود، به تثبیت خود در ساختار ژئوپولتیکی منطقه‌ای و جهانی بپردازد. (متقی و رشیدی، 1392: 96)

دوم. پراکنش جغرافیایی تشیع و ژئوپولتیک شیعه

امروزه، جوامع شیعی به چهار بخش عمده تقسیم می‌شوند که شامل موارد ذیل است که براساس دوری و نزدیکی با جمهوری اسلامی ایران طراحی گردیده است:

الف) شیعیان ایران.

ب) شیعیان نیمه پیرامونی ایران شامل عراق، آذربایجان، بحرین، پاکستان، افغانستان، عربستان، ترکیه، کویت، قطر، امارات و عمان.

ج) سایر شیعیان آسیا (پیرامون ایران) شامل؛ لبنان، یمن، سوریه، هند، تاجیکستان و ازبکستان.

د) گروه‌های پراکنده شیعه در سایر نقاط جهان. (احمدی، 1390: 70 ـ 69)

از نظر جغرافیایی بیشتر شیعیان در منطقه خاورمیانه و خلیج فارس زندگی می‌کنند و در این منطقه ایران با توجه به بیش از 90 درصد جمعیت 75 میلیونی خود، به عنوان کانون جوامع شیعی تلقی می‌شود. با این تفاسیر، بیشتر شیعیان در کشورهایی زندگی می‌کنند که عمدتاً در اطراف جمهوری اسلامی ایران هستند و بیشتر آنها با ایران پیوستگی جغرافیایی دارند که از این عامل می‌توان به عنوان یک منبع قدرت‌ساز بهره گرفت. (متقی، 1392: 41)

سوم. ایدئولوژی و منابع در خدمت ژئواستراتژی ایران

شیعیان خلیج فارس در منطقه بسیار حساس از نظر جغرافیای سیاسی قرار دارند. تقریباً در حدود 75 درصد جمعیت خلیج فارس، یعنی منطقه‌ای که سه چهارم مرغوب‌ترین ذخایر نفتی دنیا در آن قرار دارد را شیعیان تشکیل می‌دهند. کشور عراق، جامعه‌ای با حدود 65 درصد جمعیت شیعه، دارای ذخایر بزرگ نفتی در حدود 9 درصد از ذخایر اثبات شده نفتی جهان را دارا می‌باشد. (متقی، 1392: 43)

در عربستان سعودی نیز شیعیان در استان‌های شرقی ‌الاحساء، قطیف و قنوا در مرکز ذخایر نفتی این کشور قرار دارند. علاوه بر آن، بنا به گزارش آمارهای غیررسمی حدود 40 تا 60 درصد کارگران بخش صنایع نفتی شرق عربستان، شیعه هستند و یکی از تأثیرگذارترین گروه‌ها در اقتصاد تک محصولی عربستان به شمار می‌روند. (Cronin, 2011: 23)

در کشورهای کوچک حوزه خلیج فارس نیز شیعیان تقریباً بر مناطق نفتی و گازی تسلط دارند. کشور آذربایجان نیز با حدود 75 درصد جمعیت شیعه، دارای منابع قابل توجه گازی و نفتی است. ذخایر اثبات شده نفت و گاز این کشور در سال 2012، به ترتیب 7 میلیارد بشکه و 9 تریلیون مترمکعب بوده است. (BP, 2013: 6-20)

با این حال، با توجه به استقرار شیعیان در مناطق حساس انرژی، جمهوری اسلامی ایران به عنوان رهبر جهان تشیع می‌تواند از نیروی انسانی تشیع در جهت کنترل خود بر وضعیت انرژی منطقه و حتی جهان استفاده کند که این امر وزن ژئوپولتیکی ایران اسلامی را افزون‌تر می‌کند. (متقی، 1392: 45 ـ 44)

چالش‌های هم‌گرایی در جهان اسلام

دولت‌های اسلامی معمولاً از ارزش‌های مشترک سخن می‌گویند، ولی هنوز یک مجموعه روشن یا قاطعی از برنامه‌های مثبت که اکثریت جهان اسلام در مورد آن توافق نظر داشته باشند، ارائه نکرده‌اند. در این میان چالش‌های عمده بر سر راه وحدت جهان اسلام شامل موارد ذیل می‌باشد که باید مرتفع گردد:

ساختار فضای جهان اسلام و گسیختگی آن

اولین و شاید مهم‌ترین دلیل برای عدم شکل‌گیری گروه‌بندی در قالب جهان اسلام و به تبع آن عدم شکل‌گیری هم‌گرایی منطقه‌ای، گسیختگی فضایی و جغرافیایی و نبودن یکپارچگی سرزمینی است؛ به طوری که قلمرو جغرافیایی جهان اسلام که از اکثریت جمعیت بیش از 50 درصد مسلمان، برخوردار است را می‌توان به یازده منطقه جغرافیایی محدودتر شامل جنوب شرق آسیا، جنوب آسیا، فلات ایران، آسیای مرکزی، قفقاز و ترکیه، اروپای جنوب شرقی، شمال آفریقا، شرق آفریقا، غرب آفریقا، آفریقای مرکزی و شبه جزیره عربستان تقسیم کرد. بنابراین، پراکندگی کشورهای مسلمان در سه قاره و عدم پیوستگی و یکپارچگی آنها ، باعث ایجاد تنوع و تفاوت‌های شدیدی در ویژگی‌های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی کشورهای جهان اسلام شده است و این عدم تجانس از موانع مهم هم‌گرایی در جهان اسلام محسوب می‌شود. (حافظ‌نیا و زر قانی، 1391: 144)

تفاوت‌های دیرینه نژادی، منطقه‌ای و فرقه‌ای

جهان اسلام از ملت‌ها و فرهنگ‌های مختلف، با تجربیات عظیم تاریخی متفاوت تشکیل شده است. نگرش‌های متفاوت موجود میان گروه‌های عمده نژادی و قومی می‌تواند نوعی سوءظن و حتی درگیری میان آنان ایجاد کند. تأثیر این انشعابات نژادی و قومی، بسته به مورد آن، غالباً در مقایسه با جنبه‌های اتحاد‌آور فرهنگ اسلامی بیشتر است. علاوه بر اختلافات نژادی و منطقه‌ای، اختلافات شدید مذهبی در جهان اسلام وجود دارد. اختلاف میان شیعه و سنی و در میان شاخه‌های مختلف هر یک از این دو مذهب یعنی علوی‌ها، مارونی‌ها، دروزی‌ها، قبطی‌ها، احمدی‌ها. در واقع، همه این اختلافات مبین وجود برخی خطوط شکننده بالقوه در جامعه اسلامی است. (فولر، 1384: 200 ـ 199)

مبانی ناهمگون اقتصادی ـ اجتماعی

اختلاف میان فقیر و غنی در جهان اسلام از دیگر خطوط گسله مهمی است که مانع همکاری میان مسلمانان می‌شود. کشورهای بدون نفت از کشورهای ثروتمند دارای نفت رنجیده خاطرند، به خصوص زمانی که نفت و ثروت سبب می‌شود شهروندان غنی کشورهای صاحب نفت به شهروندان فقیر کشورهای بدون نفت فخرفروشی کنند. اما کشورهای فقیرتر نظیر قاهره و دمشق، مراکز فرهنگی کهن‌تر و ریشه‌دار تری هستند. نابرابری در مناسبات اقتصادی هم می‌تواند منبع نارضایتی بوده و در برخی موارد به بانگ اعتراض‌آلود انقلابی بینجامد، چنان‌که جمال عبدالناصر و صدام حسین چنین کردند. وجود ثروت‌های ناشی از نفت، همچنین موجب می‌شود تا ساختارهای حکومتی سنتی نظیر پادشاهی همچنان حفظ شود. علاوه بر آن حتی ساختارهای سیاسی و جهت‌گیری‌های بین‌المللی کشورهای نفت‌خیز نیز متفاوت است. بدین معنا که ثروت کشور در راستای حل کردن بسیاری از معضلات سیاسی و اجتماعی در کشورهای نفت‌خیز با استفاده از ثروت حاصل از فروش نفت از میان می‌رود، در حالی که معمولاً در کشورهای فقیرتر از طریق سیستم‌های سخت‌گیرانه امنیتی با آن برخورد می‌شود. این شکاف‌های اقتصادی خود عاملی برای بسترسازی مشکلات و معضلات اجتماعی در کشورهای اسلامی محسوب می‌شود. (همان: 202 ـ 201)

نا به سامانی‌های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و ... در کشورهای اسلامی

مشکلاتی نظیر، فقر، بیکاری، نرخ بالای رشد جمعیت، معضلات اجتماعی، بخش دولتی ناکارآمد، فساد، فقدان دولت نماینده، نبود آزادی‌ها و مشارکت سیاسی، بحران مشروعیت دولت، سرکوب و وجود رژیم امنیتی و ... در کشورهای اسلامی بیداد می‌کند.

ایدئولوژی‌های سیاسی و رژیم‌های سیاسی گوناگون در دنیای اسلام

مهم‌ترین ویژگی ایدئولوژی‌های سیاسی در جهان اسلام، طبیعت تناقض‌آمیز آنان است. از یک طرف، دین آنها را به برادری اسلامی ورای مرزهای نژادی، طبقاتی و ملی دعوت می‌کند و از طرف دیگر ناسیونالیسم و ایدئولوژی‌های خارجی دیگر، متمایل به تخریب اصل وحدت اسلامی هستند. ویژگی دوم ایدئولوژی‌های اسلامی، دودلی، بی‌تصمیمی و عدم قطعیت در ارتباط میان آمال‌، آرزوها و واقعیت‌ها و نیز بین نخبگان و توده است. (حسین، 1387: 182)

تعارضات سرزمینی و اختلافات ارضی و مرزی میان کشورهای اسلامی

در واقع باید اختلافات ارضی و مرزی میان کشورهای اسلامی را چند بعدی و پیچیده در نظر گرفت، به طوری که در جهان اسلام ما شاهد اختلافات ارضی و مرزی متعددی هستیم. نمونه نخست آن مربوط به اختلافات مکانی مرزی است که ناشی از مشخص نکردن مکان دقیق مرز و یا تفسیرهای گوناگون و یا تغییر مکان عوارض طبیعی است که از آنها برای علامت‌گذاری در مرز استفاده می‌شود. نمونه بارز این اختلاف مربوط به جمهوری اسلامی ایران و عراق در خصوص اروندرود می‌باشد. در مورد اختلافات ارضی می‌توان نمونه‌های فراوانی در جهان اسلام از جمله اختلاف بین عربستان سعودی، عمان و ابوظبی بر سر واحدهای بوریمی و یا ادعاهای عراق در خصوص کویت و ... اشاره کرد و سرانجام در مورد اختلافات ناشی از منابع ممتد در دو سوی مرز و اختلافات عملکردی مرزی می‌توان مثالی از اختلاف بین سوریه، ترکیه و عراق بر سر بهره‌برداری از آب فرات و اختلافات عربستان سعودی و کشورهای عربی حوزه خلیج‌فارس نسبت به منابع هیدروکربنی حوزه‌های مختلف، اشاره کرد. (حافظ‌نیا و زرقانی، 1391: 148 ـ 147)

ضعف تعاملات و مبادلات اقتصادی میان کشورهای اسلامی

ساختار شناسی تولید در کشورهای اسلامی نشان می‌دهد که اکثریت آنها تولید کننده کالاهای اولیه و مواد معدنی و خام و محصولات کشاورزی هستند. بدین ترتیب به جای اینکه تجارت این کشورها مکمل یکدیگر باشد، به عنوان رقیب یکدیگر محسوب می‌شوند و طبیعی است که با این وضعیت، طرف‌های تجاری کشورهای مسلمان بیشتر کشورهای پیشرفته صنعتی می‌باشند. (همان: 151)

انتخاب خط مشی‌های امنیتی متفاوت

به طور عمده دو عامل در برداشت امنیتی دولت‌های مسلمان اثر می‌گذارد؛ یکی اختلافات ایدئولوژیکی و دیگری ثروت نفت. ترس از همسایگان با مدل‌های انقلابی، و نیز فاصله حاکمیت‌ها از مردم، موجب شده است تا بسیاری از کشورهای نفت‌خیز بیشتر ترجیح دهند با غرب روابط امنیتی برقرار سازند تا اینکه به هر مجموعه امنیتی بین‌المللی اسلامی اعتماد کنند. (عزتی، 1378: 239)

رقابت قدرت‌های منطقه‌ای

در دنیای اسلام قطب‌های قدرت متعددی وجود دارد که دارای وزن ژئوپولتیک به نسبت یکسانی بوده و برتری دیگر قطب‌ها را بر نتابیده و با همدیگر رقابت می‌کنند و یکدیگر را به چالش می‌کشند. از سوی دیگر، نبود یک رهبری واحد در جهان اسلام و اختلاف کشورهای مسلمان برای تصاحب این مقام نیز در تضعیف وحدت اسلامی مؤثر بوده است. (حافظ‌نیا و زرقانی، 1391: 149)

مداخله قدرت‌های فرا منطقه‌ای در کشورهای اسلامی

بیشتر کشورهای جهان اسلام به ویژه در شبه جزیره عربستان و آسیای مرکزی و قفقاز از عدم مشروعیت سیاسی رنج می‌برند. عدم اعتماد و اتکای دولت‌مردان این کشورها به ملت خود از یک سو و بدبینی به همسایگان مسلمان خود از سوی دیگر، باعث شده تا این نخبگان برای حفظ و بقای رژیم خود به قدرت‌های فرا منطقه‌ای و جهانی متوسل شوند. این وابستگی سیاسی باعث ایجاد پیمان‌های متعدد دوجانبه و چندجانبه بین این کشورها و قدرت‌های سلطه‌گر جهانی شده است که تعهدهایی را به همراه دارد. همین محدودیت‌ها و تعهدات باعث شده تا کشورهای مسلمان توان تصمیم‌گیری در زمینه‌های سیاسی و اقتصادی را به صورت مستقل نداشته باشند، به طوری که در رابطه با مسائل مختلف جهانی، کشورهای جهان اسلام خط مشی سیاسی مختلفی را در پیش گرفته و بر سر مسائل سیاسی مشترک، از جمله وحدت جهان اسلام به توافق نمی‌رسند. همچنین در بعد اقتصادی نیز وابستگی به کشورهای قدرتمند اقتصادی جهان مانعی بر سر راه همکاری گسترده‌تر کشورهای اسلامی تلقی می‌شود. (همان: 150)

افراط‌گرایی در جهان اسلام

نارضایتی داخلی، اغلب موجب رشد افراط‌گرایی در کشورهای اسلامی شده است. شاید یکی از مهم‌ترین منابع اصلی افراط‌گرایی، رژیم‌های ناتوان در کشورهای اسلامی هستند که ترجیح می‌دهند تا جنبش‌های مخالف را در کشور خود نابود کنند و لذا اقدام به خلق نوعی سیاست ایدئولوژیک می‌کنند که تهدیدگر همسایگان و اقلیت‌هاست و هر فرصتی را برای اتحاد واقعی جهان اسلام بر باد خواهد داد. (فولر، 1384: 208)

نتیجه

پس از سقوط شوروی، در عرصه بازی قدرت و رهبری جهانی، ایالات متحده آمریکا به عنوان تنها ابرقدرت باقی مانده از دوره جنگ سرد، همواره با قدرت‌های دیگری چون چین، ژاپن، اتحادیه اروپا، روسیه و اخیراً هند، بر سر تسلط بر پیشوایی جهانی درگیر بوده است. این مسئله از نظر اکثر تحلیل‌گران گواه بر این مدعاست که اگر چه هنوز آمریکا به عنوان یک قدرت جهانی به نظر می‌رسد، اما در مواجهه با مشکلات جهانی، منطقه‌ای و داخلی به مشارکت کلیه قدرت‌های برتر نیازمند است. بنابراین ما امروز شاهد تزلزل قدرت جهانی آمریکا در عرصه بازی قدرت هستیم و در این میان قدرت‌های دیگر، همواره در جهت کسب قدرت بیشتر و دستیابی به رهبری جهانی، تلاش می‌کنند که یکی از این قدرت‌ها از دید این مقاله، جهان اسلام می‌باشد.

از دیدگاه ژئوپولتیکی، امپراتوری اسلامی زمانی بزرگترین امپراتوری جهان محسوب می‌گشت، ولی به مرور زمان قدرت آن رو به افول نهاد و اکثر ملل مسلمان زیر سلطه و نفوذ قدرت‌های غیر اسلامی قرار گرفتند. (سیمبر و قربانی شیخ‌نشین، 1389: 128) به هر ترتیب امروزه، جهان اسلام با همه چالش‌ها و موانع پیش روی هم‌گرایی، دارای پتانسیل‌های عظیمی در زمینه منابعی چون نفت و گاز، ایدئولوژی، موقعیت استراتژیک و دسترسی به تنگه‌های مهم بین‌المللی، توان اقتصادی و نظامی بالا هستند که از این منابع می‌توان به عنوان ابزاری برای اعمال قدرت سخت‌افزارانه و نرم‌افزارانه در بازی قدرت بین‌المللی استفاده کرد. در حقیقت، این هم‌گرایی در وحدت منابع، فقط بر پایه درست عمل کردن سازمان‌های بین‌المللی اسلامی چون سازمان همکاری اسلامی، محقق خواهد شد تا موانع پیش روی هم‌گرایی را در جهان اسلام مرتفع گرداند.

در این میان، جمهوری اسلامی ایران با توجه به پتاسیل‌های ژئوپولتیکی عظیم برآمده از مؤلفه‌های مادی و معنایی ناشی از قابلیت‌های زیربنایی ژئوپولتیکی انقلاب اسلامی نقشی عظیم در تقویت قدرت ژئوپولتیکی جهان اسلام ایفا می‌کند. در مجموع می‌توان گفت، امروزه نیز در جهان اسلام عوامل ژئوپولتیکی مؤثر بر واگرایی، وزن بالاتری نسبت به عوامل ژئوپولتیکی مؤثر بر هم‌گرایی دارند که این خود سبب شده است که تنش‌ها و اختلافات در این ساختار فضایی ـ جغرافیایی بیشتر شود و هم‌گرایی در بین کشورهای جهان اسلام صورت نگیرد. (حافظ‌نیا، 1391: 71 ـ 70)

منابع و مآخذ

اتوتایل، ژئاروید و سایر نویسندگان، 1380، اندیشه‌های ژئوپولتیک در قرن 20، ترجمه محمدرضا حافظ‌نیا، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی.

احمدی، سید عباس، 1390، ایران، انقلاب اسلامی و ژئوپولتیک شیعه، تهران، اندیشه‌سازان نور.

اسدی، بیژن، 1381، خلیج فارس و مسائل آن، تهران، سمت.

اشرف نظری، علی، 1387، «غرب؛ هویت و اسلام سیاسی: تصورات و پنداشت‌های غرب از اسلام»، فصلنامه سیاست، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دوره سی و هشتم، شماره 1.

پیشگاهی‌فرد، زهرا و سایر نویسندگان، 1390، «جایگاه قدرت نرم در قدرت ملی با تأکید بر جمهوری اسلامی ایران»، فصلنامه راهبرد، سال بیستم، شماره 61.

جانز، آنتونی اچ و لاهود، نلی، 1390، اسلام در سیاست بین‌الملل، ترجه رضا سیمبر، تهران، انتشارات دانشگاه امام صادق×.

جرویس، رابرت، 1387، «بازسازی جهان تک قطبی»، راهبرد یاس، ترجمه محمد جمشیدی، شماره 15.

حافظ‌نیا، محمدرضا و سیدهادی زرقانی، 1391، «چالش‌های ژئوپولتیکی همگرایی در جهان اسلام»، پژوهش‌های جغرافیایی انسانی، شماره 80 .

حافظ‌نیا، محمدرضا و سایر نویسندگان، 1390، «تبیین نظری فلسفی علل تداوم رقابت‌های ژئوپولتیک در روابط بین‌الملل پس از فروپاشی بلوک شرق»، فصلنامه نگرش‌های نو در جغرافیای انسانی، سال سوم، شماره 3.

ـــــــــــــــ ، 1391، «تحلیل ژئوپولتیکی عوامل هم‌گرایی و واگرایی در جهان اسلام»، فصلنامه مطالعات سیاسی جهان اسلام، سال اول، شماره 2.

حسین، آصف، 1387، جهان اسلام از منظرهای سیاسی مختلف، ترجمه سید احمد موثقی، تهران، مؤسسه مطالعات اندیشه‌سازان نور.

حقیقت، سید صادق، 1376، مسئولیت‌های فراملی در سیاست خارجی دولت اسلامی، تهران، مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری.

دهقانی فیروزآبادی، سید جلال و وحید نوری، 1391، «امنیت هستی شناختی در سیاست خارجی دوران اصول‌گرایی»، فصلنامه مطالعات راهبردی، سال پانزدهم، شماره 3، شماره مسلسل 57.

سیمبر، رضا و قربانی شیخ‌نشین، ارسلان، 1389، اسلام‌گرایی در نظام بین‌الملل: رهیافت‌ها و رویکردها، تهران، انتشارات دانشگاه امام صادق×.

شایان، سیاوش و همکاران، 1389، جفرافیای دوم متوسطه، تهران، شرکت چاپ و نشر کتاب‌های درسی ایران.

شفیعی، نوذر و عبدالحمید قلی‌زاده، 1391، «نظریه سیکل قدرت؛ چارچوبی برای تحلیل فرایند افول قدرت نسبی ایالات متحده و خیزش چین»، فصلنامه روابط خارجی، سال چهاردهم، شماره 4.

شوتار، سوفی، 1386، شناخت و درک مفاهیم جغرافیای سیاسی، ترجمه سید حامد رفیئی، تهران، سمت.

عزتی، عزت‌الله و هادی ویسی، 1385، «تحلیل ژئوپولتیک و ژئواکونومیک خط لوله گاز ایران و هند»، فصلنامه ژئوپولتیک، سال دوم، شماره 2.

عزتی، عزت‌الله، 1378، جغرافیای سیاسی جهان اسلام، قم، انتشارات سازمان حوزه‌ها و مدارس علمیه خارج از کشور.

ـــــــــــــــ ، 1380، ژئوپولتیک در قرن بیست و یکم، تهران، سمت.

فولر، گراهام و لسر یان، 1384، احساس محاصره ژئوپولتیک اسلام و غرب، ترجمه علی‌رضا فرشچی و علی‌اکبر کرمی، تهران، انتشارات دانشکده فرماندهی و ستاد دوره عالی جنگ سپاه پاسداران اسلامی.

گلنون، مایکل جی، 1382، «قضیه عراق و چرایی ناکامی شورای امنیت»، فصلنامه راهبرد، ترجمه ملیحه مهدی‌زاده، شماره 28.

متقی، افشین و مصطفی رشیدی، 1392، «تبیین ژئوپولتیکی الگوهای اسلام‌گرایی در جهان اسلام از منظر بر ساخت‌گرایی»، فصلنامه مطالعات انقلاب اسلامی، سال دهم، شماره 34.

متقی، افشین، 1392، «تحلیل ژئوپولتیکی مؤلفه‌های قدرت انقلاب اسلامی در جهان اسلام»، پژوهشنامه انقلاب اسلامی، سال دوم، شماره 6.

میرترابی، سعید و مصطفی اسماعیلی، 1391، «بررسی و دسته‌بندی بزرگترین بازیگران بازار نفت جهان»، فصلنامه مطالعات خاورمیانه، سال نوزدهم، شماره 3.

نامی، محمد‌حسن، 1386، تنگه‌ها و آبراهه‌های جهان، تهران، انتشارات سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح.

هرسیج، حسین و سایر نویسندگان، 1391، «تأثیر جنبش‌های اسلامی مردمی سال 2011 بر منابع قدرت نرم ایران و آمریکا در خاورمیانه»، فصلنامه مطالعات انقلاب اسلامی، سال نهم، شماره 30.

والرستین، امانوئل، 1388، «سراشیب زوال؛ ظهور چند قطبی‌گرایی»، فصلنامه راهبرد، ترجمه ام‌البنین توحیدی، سال هیجدهم، شماره 51.

یزدانی، عنایت‌الله و مجتبی تویسرکانی، 1390، «تحلیلی بر رقابت ژئوپولتیکی قدرت‌ها در بیضی استراتژیک انرژی»، فصلنامه تحقیقات جغرافیایی، سال بیست و ششم، شماره 4.

Agnew, J, 2003, Geopolitics: Re-visioning world politics (2 ed.), London: Routledge.

Agnew, J., & Corbridge, S, 1995, Mastering Space: Hegemony, territory and international political economy, New York: Routledge.

BP, 2013, Statistical Review of World Energy / bp.com / statisticalreview.

Cronin. Stephanie & Masalha. Nur, 2011, “The Islamic Republic of Iran and The GCC state: Revolution to realpolitik?” , in LSE Kuwait Programme Research Paper. No. 17.

Hafeznia, Mohammad Reza, 2010, “Emerging Perspective of The World Geopolitical Structure”, GeopoliticsQuarterly,Vol: 6, No.4.

Henriksen, T. H, 2001, “The Rise and Decline of Rogue States”, Journal of International Affairs, Vol. 54, No.2.

Kegley.Jr,Charles.W & Blanton,Shanonl, 2012-2013, World politics: Trend and Transformation, Canada, Wadsworthcen gage learning.

Naji,Saeid & Jawan, Jayum. A, 2013, “Geopolitics of The Islam world leadership”, Transcience, Vol. 4, Issue.1.

Nye,Joseph, 2007, Notes for a soft power research agenda, in power in politics, London & NewYork: Routledge.

Pew Research Center, 2009, Mapping the Global Muslim Population; A Report on the Size and Distribution of the World`s Muslim Population. Washington, D.C.: Pew Forum on Religion& Public Life

 

سید داود آقایی: عضو هیئت علمی گروه مطالعات منطقه‌ای دانشگاه تهران.

سید محمود حسینی: کارشناس‌ارشد مطالعات منطقه‌ای دانشگاه تهران.

فصلنامه علمی ـ پژوهشی مطالعات انقلاب اسلامی 36

انتهای متن/م

فارس

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.