چرایی تحریف امام /انصراف رهبری از سازش ناپذیری انقلابی

وقتی نمی‌توانند صلابت امام در برخورد با منحرفین را کتمان کنند در قالب اخبار و خاطره غیرمستند (غیرمستند به صوت یا دستخط امام (ره)) می‌گویند: «امام قصد داشت...» که با این حربه به ادامه روندها موجود شبهه وارد نمایند...

 

 

 

خبرگزاری فارس: چرایی تحریف امام /انصراف رهبری از سازش ناپذیری انقلابی

 

بخش چهارم/

 

در یادداشت‌های پیشین هفت محور از دلایل چرایی تحریف امام در همین ستون مورد بررسی قرار گرفت. در این یادداشت پنج محور دیگر از چرایی تحریف امام به رشته تحریر در خواهد آمد؛ و در یادداشت بعدی به «چگونگی تحریف امام» خواهیم پرداخت. 

8- همراه کردن رهبری با خود و انصراف ایشان از مسیر انتخابی برای انقلاب اسلامی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

«قیاس» یکی از حربه‌های تحریف امام است. برخی افرادی که اصرار، تمرکز و استقامت رهبری در مسیر انقلاب و سازش‌ناپذیری وی را می‌بینند چاره‌ای جز مثال‌آوری از امام نمی‌بینند. البته قاطعیت و عدم تساهل و تسامح امام به گونه‌ای است که کمتر می‌توان از آن مثال آورد.

اما بارها تلاش می‌شود امام را کمرنگ، مهربان، غیر مقتدر، حاشیه‌گزین و... معرفی نماید. به طور مثال رئیس‌جمهور در هفته دولت در حرم امام می‌گوید: «امام در امور دولت‌ها دخالت نمی‌کرد.» حال آنکه امام به کلی نقش تشریفاتی برای خود قائل نبود و نمونه‌های فراوانی وجود دارد که شخصاً وارد مسائل اجرایی کشور می‌شد و مسئله را فیصله می‌داد. همان‌ها که مدعی هستند امام در امور دولت‌ها وارد نمی‌شد، میرحسین موسوی را نخست‌وزیر امام می‌دانند. حال آنکه نخست‌وزیر به جهت حقوقی و سلسله مراتب ذیل رئیس‌جمهور تعریف می‌شد، اما چون امام در این‌باره اشاره‌ای دارد انتخاب آن را به وی منتسب می‌کنند. حال می‌توان گفت امام از رئیس‌جمهور در انتخاب نخست وزیر عبور کرده بود؟ در مسئله استعفای موسوی مجدداً امام وارد پاسخ می‌شود حال آنکه باید استعفا را به رئیس‌جمهور تقدیم می‌کرد.

در برخی احکام قضایی فردی نیز امام وارد می‌شدند (ماجرای حکم فهیم کرمانی). امام دستورات صریح به نخست وزیر، رئیس‌جمهور، بنیاد مستضعفان، بنیاد شهید، وزیر‌خارجه، اطلاعات و حتی کشور دارند حال آنکه طبق قانون اساسی قبلی امام با دو واسطه باید با دولت رابطه برقرار می‌کرد. البته در مقایسه سیاست خارجی فعلی نظام با زمان امام، تاکنون کسی قدرت تحریف نیافته‌ است چرا که هیچ تساهلی از امام در سیاست خارجی یافت نمی‌شود.

9- بحران معنا برای مفهوم ضدانقلاب با شعار ایران برای همه ایرانیان

تلاش جهت تحریف امام از یک شخصیت انقلابی به یک شخصیت دموکراتیک به همین دلیل صورت می‌گیرد اما از مستند‌سازی این ادعاها عاجزند.
 

حملات امام به همراهان سلطنت، چپی‌ها، نهضت آزادی، جبهه ملی، حجتیه‌ای‌ها، لیبرال‌ها، روشنفکرنماها و... کاملاً روشن است حتی امام با صراحت می‌گویند: «دشمن ما فقط محمدرضا نبود. هر کس مسیرش، مسیر اسلام نباشد دشمن ما است» (صحیفه امام، جلد 6 ، ص 257). اما برخی می‌خواهند مواضع امام نسبت به نحله‌های مذکور از جمله نهضت آزادی و گروه‌های همسو را نادیده بگیرند. اعضای این گروه‌ها را به همایش‌های خود دعوت می‌کنند و رسانه در اختیارشان قرار می‌دهند و امام را متهم به تأثیرپذیری در این باره آنان می‌کنند.

محمدرضا خاتمی همه گروه‌های مخالف نظام غیر از منافقین را واجد صلاحیت برای ورود به نظام می‌داند و بخشی از علل مخالفت با نظارت استصوابی به همین دلیل است. تردید در دستخط امام در برخی نامه‌ها مثل نامه امام به وزیر کشور وقت در بهمن 1366 درباره نهضت آزادی یا نامه 6/1/1368 به آیت‌الله منتظری به همین دلیل صورت می‌گیرد. وقتی نمی‌توانند صلابت امام در برخورد با منحرفین را کتمان کنند در قالب اخبار و خاطره غیرمستند (غیرمستند به صوت یا دستخط امام (ره)) می‌گویند: «امام قصد داشت...» که با این حربه به ادامه روندها موجود شبهه وارد نمایند.

البته امام شرط بازگشت به دامان نظام را روشن کرده‌اند اما برخی می‌خواهند این شروط را لاپوشانی کنند. امام می‌فرمایند: «آغوش کشور و انقلاب برای کسانی که قصد خدمت و آهنگ مراجعت دارند باز است. اما نه به قیمت طلبکار از همه اصول که چرا مرگ بر امریکا گفتید، چرا جنگ کردید، چرا نسبت به منافقین و ضد انقلابیون حکم خدا را جاری کردید چرا لانه فاسد را تصرف کردید و صدها چرای دیگر» (صحیفه امام جلد 21- 3/12/1367).

تلاش جهت تحریف امام از یک شخصیت انقلابی به یک شخصیت دموکراتیک به همین دلیل صورت می‌گیرد اما از مستند‌سازی این ادعاها عاجزند.

10- انطباق امام با رهاوردهای بشری مرسوم و منطبق‌سازی با استانداردهای سیاسی- اجتماعی غرب

بخشی از نخبگان انقلابی در اواخر دهه 1360 و خصوصاً بعد از پایان جنگ وارد تحصیلات تکمیلی علوم انسانی شدند و با رهیافت‌ها و روش‌های پست‌مدرن غربی که محور معرفت در آنان نسبی است آشنا شدند. لذا سامانه فکری- ذهنی آنان نسبت به چیستی نظام جمهوری اسلامی به هم ریخت اما چون اقتدار اجتماعی امام قدرت عرض اندام به آنان نمی‌داد نتوانستند به صورت صریح دیدگاه‌ها و اندیشه سیاسی امام را باطل اعلام کنند لذا به تفسیر و انحراف وی روی آوردند.

تلاش‌ها نمودند تا مردم‌سالاری مورد نظر امام را با استانداردهای غربی انطباق دهند. انتخابات آزاد، نفی نظرات شورای نگهبان، چند تخصصی شدن مجلس خبرگان،‌ نبود دادگاه‌های خاص روحانیت، انطباق سیاست خارجی امام با نظریه‌های موجود در روابط بین‌الملل از جمله این استانداردسازی و چفت و بست ناجور بود.

نوشتن کتب درباره قرائت سلطنتی از ولایت فقیه، ارائه مدل مشروطه‌خواهی برای تقلیل اقتدار رهبری دینی، نمونه‌های دیگری از تحریف آوردهای امام در انقلاب اسلامی است.

11- محصور کردن قیام امام در فلات ایران (دولت- ملت ایران) برای فرار از چالش‌های صدور انقلاب اسلامی

 امام انقلاب خود را در سه سطح ایران، جهان اسلام و عالم مستضعفین طرح کرد و تا پایان عمر در مبارزه با نظام‌هایی که بر سه پایه صهیونیسم، کمونیسم و سرمایه‌داری استوارند تأکید صریح و علنی داشت و با صراحت از نابودی آنان سخن می‌گفت اما بسیاری از مدعیان، اکنون وی را صرفاً در دو کلیدواژه خلاصه کرده‌اند. عده‌ای وی را صرفاً در «توسعه» و رفاه‌آور‌ی خلاصه کرده‌اند و مسائلی مانند آوردن نفت و آب مجانی توسط امام را طرح می‌کنند و عده‌ای وی را صرفاً در «میزان رأی ملت است» و همه عظمت انقلاب امام را در «جمهوری» خلاصه کرده‌اند.

با اندکی تساهل می‌توان جریان اعتدال را متمرکز بر «توسعه» و جریان اصلاحات را متمرکز بر «جمهوری» معرفی کرد. این دو دسته در گفتمان خود غیر از این دو مسئله به هیچ بعدی از امام از جمله استکبارستیزی، حمایت از محرومان و مستضعفین جهان، نفی اشرافی‌گری،‌ مبارزه دائمی با کفر و شرک، حمایت از جنبش‌های اسلامی، تقدم ملاک‌ها در انتصاب‌ها و حملات امام به جریان مخالف انقلاب ذکری نمی‌کنند.

12- مرعوب چالش‌های کشور و اشتباه در یافتن راه حل

برخی از مشکلات کشور همچون تورم، بیکاری، اعتیاد، طلاق و... بهانه‌ای است برای تقلیل امام از مبارزه به زندگی. بنابر‌این فتیله انقلاب امام را به بهانه تلاش برای حل مشکلات پایین می‌کشند و تلاش می‌کنند امام را مانند رهبران سایر کشور‌ها که دغدغه نان و آب مسئله اصلی آنان بوده، است معرفی کنند.

نوشتن کتب درباره قرائت سلطنتی از ولایت فقیه، ارائه مدل مشروطه‌خواهی برای تقلیل اقتدار رهبری دینی، نمونه‌های دیگری از تحریف آورده‌های امام در انقلاب اسلامی است.
 

حال آنکه امام با صراحت و صداقت خطاب به مردم می‌فرمود: «شما قدری مشکلات را تحمل نمایید تا مسئولان به وظیفه مهم صدور انقلاب مشغول شوند» و می‌فرمود:«کسی مدعی آن نیست که مردم و پابرهنگان مشکلی ندارند. یقیناً آثار 10 سال محاصره،‌ انقلاب و جنگ همه جا ظاهر می‌شود و کمبودها رخ می‌نماید ولی من با یقین می‌گویم اگر کسی غیر از روحانیت جلودار حرکت بود جز عار و ننگ در برابر امریکا چیزی برایمان باقی نمانده بود.»

بنابر‌این امام به خوبی مشکلات را می‌دانست و بر آن صحه هم می‌گذارد اما به خاطر آن از اهداف اساسی انقلاب دست بر نمی‌داشت. هیچ موقع نمی‌گفت «کشور در لبه پرتگاه است» یا «در شعب ابیطالب هستیم» او می‌فرمود «فرزند رمضانیم» و هیچ یک از چالش‌های بعد از انقلاب که خود از آنان با عنوان «حوادث کمرشکن بعد از پیروزی» یاد می‌کرد وی را تسلیم نکرد. در اوج جنگ از موضع هجومی به شرق و غرب کوتاه نیامد و درصدی محافظه‌کاری در روحیه او دیده نشد. سال 1367 روح انقلابی وی پرفروغ‌تر از سال 1357 بود. او قیام را برای شکم نمی‌دانست و آن را «قیام الله» معرفی می‌کرد و خود نیز اسیر قدرت و زخارف دنیا نشد.

لزوم رابطه با امریکا و دنبال پیدا کردن حرف و سخنی از امام برای توجیه آن نیز با دلیل مرعوب شدن از چالش‌های کشور صورت می‌گیرد. حال آنکه چالش‌ها نیازمند طرح و نسخه‌ای برای حل درون‌زا هستند و در عین حال هیچ جمله‌ای از امام وجود ندارد که آن را مستمسک رابطه و کوتاه آمدن در مقابل امریکا به حساب آوریم. در یادداشت بعدی به چگونگی تحریف امام خواهیم پرداخت.

معجزه هرمنوتیک در تحریف حضرت امام

تحریف امام؛ چرا و چگونه؟

چرایی تحریف امام

فارس

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.