چرا «توسعه» درون گفتمان انقلاب نیست، اما پیشرفت همان عزت ملی است؟

شما در توسعه ناچارید یا یک‌سری از خطوط قرمز را زیر پا بگذارید و یا در مقابل له شدن یک‌سری از افراد جامعه زیر چرخ‌های توسعه سکوت کنید. اما در پیشرفت باور شما بر این است که برادر و دوست شما نیز باید هم‌زمان و همراه شما پیشرفت کند...

 آیا توسعه با پیشرفت تفاوت دارد؟ برای پرداختن به تفاوت میان این دو واژه در ابتدا باید تعریفی از آن‌ها ارائه داد. طبق تعاریف اقتصادی می‌توان توسعه را افزایش رشد اقتصادی بدون داشتن هدف مشخصی در یک اقتصاد دانست. برای مثال در توسعه گفته می‌شود، شاخص رشد اقتصادی در کشور ما سه برابر شده است، یعنی نگاه به گذشته و قیاس آن با امروز است و هیچ نگاهی به کیفیت سبد ما وجود ندارد.

اما در پیشرفت نگاه ما به آینده و آرمان و هدف مشخصی است که آن را از قبل تعیین کرده‌ایم. برای مثال اگر هدف ما رسیدن به قله دماوند باشد فتح قله اورست برای ما موفقیتی محسوب نمی‌شود، هرچند که می‌دانیم فتح اورست سخت‌تر از فتح دماوند بوده و از اهمیت بیشتری نیز برخوردار است، اما ازآنجاکه هدف ما فتح اورست نبوده است این فتح موفقیت چشمگیری برای ما محسوب نمی‌شود. یعنی در پیشرفت هدف ما از قبل مشخص بوده و فقط رسیدن به آن هدف برای ما موفقیت محسوب می‌شود. یعنی تفاوت عمده در توسعه و پیشرفت این است که در پیشرفت دقیقاً به کجا رسیدن برای ما مشخص است و در طول مسیر و تمام مراحل باید به یک سری اصول و قیود پایبند باشیم.

اما در توسعه این مسائل وجود ندارد و به عبارتی: «هدف وسیله را توجیه می‌کند.» یعنی ما می‌توانیم برای حفظ منافع خودمان حتی با دشمنان خود نیز وارد معامله شویم. اما در رسیدن به پیشرفت اصولی داریم که حق نداریم آن‌ها را زیر پا بگذاریم. برای نمونه آیا ما مجازیم به دلیل رسیدن به رشد اقتصادی و افزایش درآمدهای خود به رژیم صهیونیستی سلاح فروخته یا کالایی صادر کنیم؟ درحالی‌که می‌دانیم این رژیم با این سلاح‌ها قصد کشتن مردم بی‌گناه فلسطین را دارد؟ ما براساس عقایدمان می‌دانیم که نه‌تنها مجاز به این کار نیستیم بلکه رسالت داریم با کمک به مظلومان در مقابل ظلم و تعدی ستمگران بایستیم. یعنی بر اساس مدل توسعه شما می‌توانید سلاح و امکانات خود را با هزینه بالاتر و منفعت بیشتر حتی در اختیار رژیم صهیونیستی قرار دهید اما طبق الگوی پیشرفت باید براساس اصول خود رفتار کنیم. یعنی نه‌تنها ظالم را یاری نکنیم بلکه با پرداخت هزینه‌هایی سعی در حمایت از مظلوم نیز داشته باشیم.

بحث اصلی این نیست که ما اگر خواهان پیشرفت هستیم نباید به توسعه برسیم بلکه ما معتقدیم: توسعه با وجود قیدهایی که دارد درون پیشرفت است. یعنی جامعه‌ای که به پیشرفت می‌رسد حتماً قبل از آن به توسعه رسیده و از آن عبور کرده است. منتهی شما در توسعه ناچارید یا یک سری از خطوط قرمز را زیر پا گذاشته و یا در مقابل له شدن یک سری از افراد جامعه زیر چرخ‌های توسعه سکوت کنید. اما در پیشرفت باور شما بر این است که برادر و دوست شما نیز باید همزمان و همراه شما پیشرفت کند. وقتی حضرت امیر (ع) می‌فرمایند: «هر مسلمانی اگر از شنیدن این خبر که خلخال از پای یک زن یهودی درآوردند حق دارد بمیرد» نشان‌دهنده این است که برای ما رعایت حقوق کسی که تحت امنیت جامعه اسلامی قرار دارد چقدر مهم بوده و ما موظف به رسیدگی به امورات وی هستیم. البته متأسفانه خود ما در مواقعی از پارامترهای پیشرفت فاصله گرفته و به سمت توسعه منحرف می‌شویم.

 در بسیاری از اقتصادها وضعیت بورس به‌عنوان آیینه تمام نمای اقتصاد آن کشورها شناخته می‌شود. در کشورهایی مانند ژاپن یا کره جنوبی و حتی ترکیه شاهد هستیم که وقتی دو انفجار رخ می‌دهد بسیاری از شاخص‌های اقتصادی بورس در این کشورها به‌هم‌خورده و روی صادرات و واردات این کشورها تأثیر منفی می‌گذارد.

اگرچه بعضاً بخشی از مصارف کشورهای اروپایی توسط این کشورها تولید می‌شود اما باید ببینیم چه کالایی در این کشورها تولید شده و آیا این تولیدات برای کشورشان ثروت و قدرت به همراه دارد یا صرفاً این کشورها نقش «کارگری» را ایفا می‌کنند. بعضی‌اوقات ممکن است بسیاری از این کشورها به کارگری برای سایر اقتصادها تن دهند. برای مثال این کشورها معتقدند: به‌جای اینکه نیروی کار ما برای کارگری به خارج از کشور برود و ما صادرات نیروی کار داشته باشیم بهتر است با ایجاد قواعدی کارخانه‌های شرکت‌های غربی به کشور ما منتقل شده و با سرمایه‌گذاری خارجی کارگر ما برای کار از کشور خارج نشود.

یعنی با وجود اینکه کارخانه‌ها در کشور کره یا ترکیه وجود دارند اما باید دید که آیا قدرت اقتصادی نیز در این سرزمین‌ها وجود دارد یا نه؟ امروز در بحث پیشرفت یکی از مسائل مهم این موضوع است که مثلاً اگر شرکت آلمانی یا آمریکایی تکنولوژی خود را به‌صورت مداوم در اختیار این کشورها نگذارند آیا این کشورها توان ادامه کار و تولید را خواهند داشت؟ برای نمونه شرکت ایران‌خودرو که مدعی بود 1.5 میلیون خودرو در سال تولید می‌کند با خروج شرکت‌های خارجی، در تأمین قطعات خودروی خود با مشکل مواجه و کیفیت قطعات تا حدی پایین آمد که مردم به آن اعتراض کردند. این موضوع نشان‌دهنده این است که اتکا ما در صنعت خودرو به بیرون از مرزها خیلی زیاد بوده و حتی بعد از خروج پژو ما در توسعه و حتی تغییر ظاهر خودروهای خودمان نیز عملکردی نداشتیم. این موضوع نشان‌دهنده این است که کارگر، مهندس و حتی طراح ما در صنعت خودرو عملاً کارگر بوده و هیچ دانش بنیادینی از خود ندارند و فقط مقداری سخت‌افزار وجود دارد که بدون نظارت و مدیریت غربی‌ها حتی قادر به استفاده کامل از آن‌ها نیستیم. این توسعه فایده‌ای ندارد چراکه به‌محض اینکه سرمایه و نیروی فنی آن شرکت خارجی از کشور مذکور خارج شود می‌بینیم که تولید آن کالا به‌شدت افت می‌کند.

این اتفاق در ترکیه، کره جنوبی و حتی ژاپن نیز وجود دارد. زمانی ما معتقد بودیم: ژاپن تکنولوژی‌ها را از امریکا گرفته و با بومی‌سازی این تکنولوژی‌ها خودش مستقل شده است ولی در 10 – 15 سال اخیر شاهد بودیم به‌محض اینکه این تکنولوژی‌ها به‌جای انتقال به ژاپن توسط امریکا به سمت کره جنوبی رفت شرکت‌های کره‌ای توانستند از برند سونی ژاپن که زمانی در قله‌ها بود عبور کرده و برندی مانند سامسونگ جای آن را گرفته و امروز به بزرگ‌ترین صادرکننده تلویزیون دنیا تبدیل شده است.

ما گاهی اوقات فکر می‌کنیم اگر صرفاً مجری پروژه‌ای باشیم آن پروژه یا کالا توسط ما ایجاد شده است. درحالی‌که عملاً این‌طور نیست و اگرچه این برند به نام ماست اما به‌محض اینکه این تکنولوژی به این برند نرسد این برند خیلی آرام سقوط کرده و پس از مدتی شما می‌بینید که دیگر اثری از این برند نیست. این موضوع نشان‌دهنده این است که این توسعه درون‌زا و مبتنی بر دانش داخلی نبوده است و به‌محض قطع دانش و تکنولوژی خارجی تولید آن کالا با افت مواجه می‌شود.

به عبارت دیگر باید حواس ما جمع باشد که خوردن نان و پنیری که متعلق به خودمان است مطمئن‌تر از خیلی غذاهای دیگر است که هیچ سهمی در تهیه و تولید آن نداریم.

 ضمن اینکه طریقه استفاده از این تکنولوژی‌ها صرفاً مانند مثل معروفی که عده‌ای ماهی می‌دهند اما ماهی گیری یاد نمی‌دهند نبوده و فراتر از آن است. برای مثال ممکن است اتفاقاً شما ماهیگیری را بلد باشید اما ندانید ماهی‌ها کجا هستند، لذا این ماهیگیری بلد بودن نیز به‌تنهایی فایده‌ای ندارد. یعنی ماهیگیر علاوه بر ماهیگیر بودن باید مسائل دیگری را نیز بداند. به عبارت دیگر ممکن است خیلی وقت‌ها ماهی گیری را یاد بگیریم اما ندانیم چه ماهی‌هایی کجا هستند و برای هر ماهی باید چه قلاب‌هایی را به کار ببریم. وقتی این مسائل را ندانیم ممکن است برویم و در دریاچه نمک به دنبال ماهی باشیم!

 بعضی وقت‌ها ممکن است تخصص‌ها و تکنولوژی‌ها به‌صورت وارونه و اشتباه به ما انتقال یابد و ما فکر کنیم که همه‌چیز را آموخته‌ایم. در مثال ساده‌تر کارخانه‌های نانوایی که الآن به‌صورت ماشینی نان تولید می‌کنند، از 40 سال پیش در ایران وجود داشته و دارای قدمت هستند. اما گسترش این نانوایی‌ها در دهه‌های گذشته با شکست مواجه شد ولی در چند سال اخیر از این نانوایی‌ها استقبال شده است. علت این است که این ماشین‌ها مانند گذشته خارجی نیستند و ساخت و تعمیر آن‌ها در داخل کشور صورت می‌گیرد. از طرفی این دستگاه‌ها آمده و معایب خودش را بر اساس سلیقه نانوای ایرانی تنظیم و متناسب با سلیقه نانوای ایرانی دستگاه خود را تولید کرده است. هر زمانی هم که دستگاه ایراد پیدا کند در کمتر از نصف روز کاری این دستگاه تعمیر می‌شود. در نتیجه تلاش ما در سال‌های گذشته برای رفتن به سمت تولید نان صنعتی به دلیل بومی نبودن تکنولوژی‌های ساخت این دستگاه با شکست مواجه می‌شد توانست با بومی‌سازی ساخت این دستگاه‌ها عملیاتی شود.

به نظر می‌رسد در ترکیه و سایر کشورهای مشابه نیز صنایع هدف آن‌ها دارای دو ضعف هستند: اولین ضعف این است که این صنایع به‌شدت متکی بر صادرات بوده و اگر صادرات متوقف شده و یا خللی در آن ایجاد شود، این کشورها دچار مشکل می‌شوند. دومین ضعف نیز این است که اگرچه برند کالای تولید شده متعلق به آن کشور است اما تکنولوژی موجود متعلق به خودشان نیست و اگر این تکنولوژی به هر دلیلی رشد نکند، برندهای جدید به‌راحتی جای این برندها را خواهند گرفت.

یعنی به‌محض اینکه کشور فروشنده تکنولوژی، تصمیم به تغییر و ارتقاء تکنولوژی خود بگیرد برندهایی که با تکنولوژی قبلی و قدیمی ساخته شده‌اند سریعاً ورشکست خواهند شد که ما این موضوع را علناً در صنعت تلویزیون سازی خودمان در سال‌های گذشته مشاهده کردیم. برای مثال در سال‌های گذشته ما بیش از 10 شرکت تلویزیون سازی در کشور داشتیم که امروز به دلیل عدم نوسازی و ارتقا تکنولوژی‌های مربوطه هیچ خبری از آن‌ها نیست و بازار را به رقبای خود واگذار کرده‌اند.

دکتر امیرعلی سیف‌الدین، مدیرکل سابق دفتر الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت و استاد دانشگاه تهران

پایگاه تحلیلی تبیینی برهان 

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.